رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

هانیه پروین

مدیریت کل
  • تعداد ارسال ها

    670
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    69

تمامی مطالب نوشته شده توسط هانیه پروین

  1. 📢 اطلاعیه انتشار کتاب صوتی با کمال خوشحالی به اطلاع شما همراهان می‌رسانیم که کتاب صوتی ارزشمند هزار و یک شب با گویندگی دلنشین فاطمه حکیمی @Donya هم‌اکنون در سایت نودهشتیا منتشر شد. ✨ خلاصه: کتاب صوتی «هزار و یک شب» روایتگر هنر بقا و قدرت قصه‌گویی است؛ داستان‌های شهرزاد، که با هر قصه جان شاه جفادار را نجات می‌دهد، سرشار از عشق، ماجرا، حیله و جادوی خیال‌اند که خواننده را به جهانی پر از شگفتی و عبرت می‌برند... 🎧 لینک دسترسی: https://98ia-shop.ir/downloads/خرید-کتاب-صوتی-هزار-و-یک-شب-به-گویندگی-ف/ 📖 برشی از کتاب: شاه شهریار، فرمانروایی نیرومند اما پرخشم، پس از آنکه خیانت همسرش را دید، تصمیم گرفت هر شب با زنی ازدواج کند و صبح روز بعد او را به قتل برساند تا دیگر هیچ خیانتی را تجربه نکند... از شما دعوت می‌کنیم با گوش دادن به این کتاب صوتی، سفری خیال‌انگیز به دنیای قصه‌های هزار و یک شب را آغاز کنید.
  2. عشقم کاور این دلنوشته رو دوباره بفرست زمان معتبر بودن لینک رو موقع اپلود، بذار روی همیشه.
  3. 💌🌹 فرمان عاشقانه انجمن نودهشتیا 🌹💌 به نغمه دل گوش فرا دهید! رمانی نو رسیده با نام «تیغ گناه» چون شمعی در شب‌های تار بر افروخته و به جمع عاشقان قلم پیشکش شد. ✨📖 ─── 💞 ─── ✍️ نویسنده: @یاسمن از اهالی قلم محبوب انجمن 🎭 ژانر: عاشقانه، اجتماعی 💕 📜 شمار صفحات: ۷۴۴ ─── 💞 ─── 🌸 خلاصه: قربانی بعدی این قصه کیست؟ 🌙 برگی از رمان: - آره دیگه، پس به‌خاطر چیه؟ همین دیروز که من و مادرم داشتیم از گرسنگی می‌مُردیم، هیچ‌کدوم‌مون رو یادشون نبود؛ یهو فیل‌شون یاد هندوستان کرد. ببینم اصلاً شما می‌خواین چی رو ثابت کنین که من مقصر همه‌ی این اتفاق‌های بدم باشم؟ 🔗 جاده‌ی رسیدن به این قصه: (لینک) https://98ia-shop.ir/2025/09/18/دانلود-رمان-تیغ-گناه-از-یاسمن-رضایی-کار/
  4. 💌🌹 فرمان عاشقانه انجمن نودهشتیا 🌹💌 به نغمه دل گوش فرا دهید! رمانی نو رسیده با نام «گردنکش» چون شمعی در شب‌های تار بر افروخته و به جمع عاشقان قلم پیشکش شد. ✨📖 ─── 💞 ─── ✍️ نویسنده: @یاسمن از دلنوازان محبوب انجمن 🎭 ژانر: عاشقانه، اجتماعی 💕 📜 شمار صفحات: ۲۹۳ ─── 💞 ─── 🌸 خلاصه: رادوین، دانیال و آرمان سه تا برادرن، ولی نه برادرهای واقعی، بلکه برادرهای خونی. بچه‌های ارشد و میراث‌دارهای خاندان بزرگِ کارا... 🌙 برگی از رمان: نگاهی به کت‌و‌شلوار خوش‌دوختی که به تن داشت انداخت و سری از روی اشتیاق برایش تکان داد. _ عالی شدی داداش رادوین، حقا که انگار برای خودت دوختنش! 🔗 جاده‌ی رسیدن به این قصه: (لینک) https://98ia-shop.ir/2025/09/16/دانلود-رمان-گردنکش-از-یاسمن-رضایی-کارب/
  5. @عسل عزیزم جلد ویژه‌تون آماده‌ شد! تاییده؟
  6. بی‌صدا میای بی‌صدا میری👀

    1. نمایش دیدگاه های قبلی  بیشتر 2
    2. سارابـهار

      سارابـهار

      قربونت برم بامعرفت♡

      خوبم من. 

    3. سارابـهار

      سارابـهار

      هانبه جان پروفایل و پس زمینه رو میخوام تغییر بدم ولی شدنی نیست هیچ جوره هر عکی قرار میدم ارور میده.

      چیکارباید بکنم؟ 

       

       

    4. هانیه پروین

      هانیه پروین

      حجمشون زیاده شاید

      روی گوگل سرچ کن کم حجم کردن عکس آنلاین، بعد اینکه کم حجم کردی دوباره تست کن 

  7. 💌🌹 فرمان عاشقانه انجمن نودهشتیا 🌹💌 به نغمه دل گوش فرا دهید! رمانی نو رسیده با نام «جایی میان دو جهان» چون شمعی در شب‌های تار بر افروخته و به جمع عاشقان قلم پیشکش شد. ✨📖 ─── 💞 ─── ✍️ نویسنده: @Amata از دلنوازان محبوب انجمن 🎭 ژانر: عاشقانه، درام 💕 📜 شمار صفحات: ۱۸۳ ─── 💞 ─── 🌸 خلاصه: این قصه‌ی دختری‌ست که در مجازی عاشق شد... 🌙 برگی از رمان: پسر گندم‌گونی با لباس آبی کاربنی و قد بلند که چشم و ابرو عسلی رنگی داشت با ته ریش و هیکلی ورزیده. درکل بد نبود. با فکر خبیثی پیام دادم: کجاش قشنگه من باید برم نماز وحشت بخونم از ترس... 🔗 جاده‌ی رسیدن به این قصه: (لینک) https://98ia-shop.ir/2025/09/13/دانلود-رمان-جایی-میان-دو-جهان-از-آماتا-ک/
  8. 🌑🚪 دروازه‌ی تاریک باز شد 🚪🌑 ⚡️ ورود تازه به دنیای زخم و رویا! 📚 داستان تازه: «ماه را پیدا می‌کنم» همین حالا رسید! ─── ◈ ─── ✍ خالق اثر: @ماسو – مسافر بی‌بازگشت خاطره‌ها 🎭 طعم روایت: تینیجری اجتماعی 🕰 تعداد گام‌ها: ۱۱۲ صفحه ─── ◈ ─── 🕯 زمزمه‌ای از دل داستان: «فقط می‌دانم من تنها مقصر نیستم... » 🌒 گوشه‌ای از کهکشانش: « دخترم خودتم میدونی من و بابات اینقدر تو این کثافت فرو رفتیم، دیگه نمیتونیم بالا بیاییم ولی عارفه خسته شدم مامان، خودمو به آب و آتیش زدم بابات ترک کنه، دوستاشو نیاره بکشه که آخرش خودمو تو این اتیش دود کردم... » 🔗 کلید ورود به ماجرا: (لینک) https://98ia-shop.ir/2025/09/10/دانلود-داستان-ماه-را-پیدا-می-کنم-از-ماسو/
  9. 💌🌹 فرمان عاشقانه انجمن نودهشتیا 🌹💌 به نغمه دل گوش فرا دهید! رمانی نو رسیده با نام «گلبرگی در کوهستان» چون شمعی در شب‌های تار بر افروخته و به جمع عاشقان قلم پیشکش شد. ✨📖 ─── 💞 ─── ✍️ نویسنده: @Farzane از دلنوازان محبوب انجمن 🎭 ژانر: عاشقانه 💕 📜 شمار صفحات: ۸۸۲ ─── 💞 ─── 🌸 خلاصه: من گناهی نداشتم، جز اینکه خواستم تکیه گاهی شوم تا تکیه گاهی داشته باشم... 🌙 برگی از رمان: نگرانی و ترحمش رو بیشتر کرد و ادامه داد: -راستی مادرت چطوره؟ دست هاش بهتره شده؟ چند روز پیش که اومدم بهش سر زدم انگار سر شده بود میگم می خوای یه دکتر خوب… 🔗 جاده‌ی رسیدن به این قصه: (لینک) https://98ia-shop.ir/2025/09/07/دانلود-رمان-گلبرگی-در-کوهستان-از-فرزان/
  10. سایه‌اش را دید و تقلاهایش آرام گرفت. ندیده می‌دانست این سایه متعلق به چه کسی‌ است. - دستامو باز کن! صدای تیز کردن چاقو، برای لحظه‌ای متوقف شد. تشنگی داشت عذابش می‌داد. تقلا کرد اما رد طناب‌ها روی گوشت و پوستش، می‌سوخت. نمی‌توانست او را ببیند. -خواهر من مُرد... به خاطر تو آدمیزاد! حالا اندام عضلانی و نیمه‌برهنه اطلس، مقابل چشمش بود. زن غرید: -من بی‌تقصیرم... تو باید باورم کنی! تاریکی آن اتاقِ بدون پنجره، باعث نشد اطلس، درخشش اشک در چشمان تیلور را تشخیص ندهد. طرف تیز چاقو را در مشتش فشرد تا به خودش بیاید، پیش از آنکه در مقابل تیلور نرم شود. -فاضلاب کارخونه‌های تو دریا رو آلوده کرد، زن و کودک‌های ضعیف ما کشته شدن... و تو میگی تقصیری نداری؟ به ستون مشت زد و اندام تیلور به رعشه افتاد. یادآوری چهره خواهرش در لحظاتی که او را به آغوش مرگ می‌سپرد، او را از پا انداخته بود. چشم‌های سرخش را به تیلور دوخت: -تقاصشو پس میدی... خودم مطمئن میشم که تقاص پس بدی! دیگر به هق‌هق افتاده بود؛ جوان‌ترین زن میلیاردر شهر در مقابل اطلس، مانند کودک شش ساله اشک می‌ریخت. -پس... ما چی میشیم؟ قطرات خون با سرعت بیشتری از دست اطلس جریان گرفت... -از اولشم مایی وجود نداشت! من برای انتقام از تو به زمین اومدم، تو گول خوردی دخترِآدم! من نفرین تو هستم، نه هیچ چیز دیگه! در آهنی سلول را به چهارچوبش کوبید تا مطمئن شود تیلور متوجه لرزش صدایش حین ادای کلمات آخر نشود. صدای زجه‌های تیلور بلندتر شد. سرباز شبگرد با چشمان دریایی و آبی‌رنگش، بلند گفت: -قربان دستتون... همان لحظه، امپراطور وارد شد. موهای بلند و سفید رنگش، کمر برهنه‌اش را پوشانده بود. ایستاد و با لبخند چرکین، برای اطلس کف زد: -تو کار درستو کردی اطلس! مطمئن باش من هم سر قولم هستم. اطلس چشم بست. چاقو دیگر به استخوان دستش رسیده بود...
  11. 📜👑 فرمان ادبی انجمن نودهشتیا 👑📜 به گوش جان بسپارید! رمانی نوین با نام «ملک نیاز» پرده از رازهای خویش برگرفته و به محفل اهل قلم عرضه شد. ✒️📖 ─── ⚔️ ─── ✍️ نویسنده: @Donya از سرآمدان و محبوبان دیار انجمن 🎭 شیوه (ژانر): تاریخی، اجتماعی، تراژدی 📜 شمار صفحات: ۴۶۵ ─── ⚔️ ─── 🏺 شرحی کوتاه اما پرهیاهو: حادثه از یک اتفاق آغاز شد و شجاعت تنها راهی بود که باقی ماند... 🌕 روایتی از اعماق روزگار: اینکه مثل الان توی دست هام بگیرم و لمسش کنم، تا اونم حس زیبای دل تنگی و وجود ناراحتم رو حس کنه... 🔗 راه ورود به اوراق این حکایت: (لینک) https://98ia-shop.ir/2025/09/05/دانلود-رمان-ملک-نیاز-از-فاطمه-حکیمی-کار/ ─── ⚔️ ─── هر داستان، طوماری تازه است که رازهای روزگار را در سینه دارد. 🌿🕯
  12. 🌙📜 اطلاعیه کهکشانی نودهشتیا 📜🌙 💥 انفجار قلم تازه! 📖جلد دوم رمان نوبرانه: «دستامو ول نکن» منتشر شد! ─── ✦ ─── 🖊 نویسنده: @QAZAL از نویسندگان پرطرفدار انجمن 🎭 ژانر: اجتماعی، عاشقانه 📜 صفحات: 292 ─── ✦ ─── 🍂 خلاصه‌ای کوتاه، اما پر از طوفان احساس: ...هیچ اتفاقی، تصادفی نمی‌افته و شاید باید باهاش روبرو می‌شدم تا... 🌌 گوشه‌ای از جهان داستان: نور امیدم از زندگیم ناپدید شد و من و دخترم رو تنها گذاشت... 🔗 دروازه‌ی ورود به ماجرا: (لینک) https://98ia-shop.ir/2025/09/03/دانلود-رمان-دستامو-ول-نکنجلد-دوم-از-غز/ ─── ✦ ─── هر رمان، یک سیاره تازه است🚀✨
  13. 🌙📜 اطلاعیه کهکشانی نودهشتیا 📜🌙 💥 انفجار قلم تازه! 📖 رمان نوبرانه: «جبر و اجبار» منتشر شد! ─── ✦ ─── 🖊 نویسنده: @سایه مولوی از نویسندگان حرفه‌ای انجمن 🎭 ژانر: اجتماعی، عاشقانه، مذهبی 📜 صفحات: ۳۷۰ ─── ✦ ─── 🍂 خلاصه‌ای کوتاه، اما پر از طوفان احساس: رمان جبر و اجبار، داستان دختری از جنس لطافت، پاکی و معصومیت. دخترکی گیر افتاده در مخمصه‌ی جبر و اجبارهای زندگی، تن داده به... 🌌 گوشه‌ای از جهان داستان: -تو چرا نمی‌فهمی من چی میگم؟ مگه مشکل من خرج و مخارج توعه؟ من میگم این مرد یه میلیاردره می‌تونه یه زندگی آروم و مرفه و واست بسازه... 🔗 دروازه‌ی ورود به ماجرا: (لینک) https://98ia-shop.ir/2025/09/03/دانلود-رمان-جبر-و-اجبار-از-سایه-مولوی-کا/ ─── ✦ ─── هر رمان، یک سیاره تازه است🚀✨
  14. هانیه پروین

    تمرین قلم

    هیچ دستی مرا از سقوط وانداشت
  15. مدیر اسپم میخوام دخترا

    هرکس آنلاینی بالا داره اعلام کنه

  16. 🌙📜 اطلاعیه کهکشانی نودهشتیا 📜🌙 💥 انفجار قلم تازه! 📖 داستان نوبرانه: «سایه سنگین» منتشر شد! ─── ✦ ─── 🖊 نویسنده: @Alen از ستاره‌های خوش‌قلم انجمن 🎭 ژانر: اجتماعی، تراژدی 📜 صفحات: ۴۷ ─── ✦ ─── 🍂 خلاصه‌ای کوتاه، اما پر از طوفان احساس: « ...آیا این‌بار می‌تواند آزاد شود؟ یا باز هم در تاریکی فرو خواهد رفت؟ » 🌌 گوشه‌ای از جهان داستان: «...تا آن روز، روزی که مادرش با مردی آمد؛ مردی با چشمان عسلی و موهای کم‌پشت، یک غریبه! » 🔗 دروازه‌ی ورود به ماجرا: (لینک) https://98ia-shop.ir/2025/08/30/دانلود-داستان-سایه-سنگین-از-الناز-سلما/ ─── ✦ ─── هر داستان یک سیاره تازه است🚀✨
  17. گفتم ورد می‌خوایم عزیزم پونصدبار بگم؟ پی‌دی‌اف رو نمیشه برگردوند ورد کرد
×
×
  • اضافه کردن...