رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

ارسال‌های توصیه شده

  • پلیس انجمن

 

 

سلام  درخواست انتقال رمان از خِطه مارها به تالار برتر و یا دو تالار دیگه رو دارم.😊

  • مدیر ارشد
در ۱۴۰۳/۱۱/۱۶ در 17:50، Teimouri.Z گفته است:

سلام و خسته نباشید!

درخواست رمان به تالار بالاتر.

نام رمان: به صرف سیگار مارلبرو

https://forum.98ia.net/topic/143-رمان-به-صرف-سیگار-مارلبرو-زهرا-تیموری-کاربر-انجمن-نودهشتیا/?do=findComment&comment=752

دوست عزیز با بررسی مجدد اثرتون به تالار مورد تایید مدیران منتقل شد. موفق باشید‌.

ویرایش شده توسط سادات.۸۲

سلام وقت بخیر 

درخواست انتقال به تالار نخبگان دارم

از خلاصه تا متن رمان رو ویرایش کردم

داستان زنی که رنگ پوستش، نه سیاه بود و نه سفید؛
بلکه بنفشِ کبود بود! از لینک زیر عاشقانه‌ای جدید و متفاوت بخوانید🦋👇🏼

  • 3 هفته بعد...

@سادات.۸۲

درووود و خدا قوت♡

ویرایش شده توسط هانیه پروین
  • مدیر ارشد
در ۱۴۰۳/۱۱/۱۹ در 22:13، هانیه پروین گفته است:

سلام وقت بخیر 

درخواست انتقال به تالار نخبگان دارم

از خلاصه تا متن رمان رو ویرایش کردم

درود بررسی میشه.

در ۱۴۰۳/۱۲/۵ در 05:55، S.NAJM گفته است:

@سادات.۸۲

درووود و خدا قوت♡

درود بررسی میشه.

  • 2 هفته بعد...
  • مدیر ارشد
در 2/23/2025 در 5:55 AM، S.NAJM گفته است:

@سادات.۸۲

درووود و خدا قوت♡

درود. مشکلی توی متن هست، فاصله های بیش از حد استفاده شده. مثلا:

چشمم به جاده مقابلم است و دست راستم روی فرمان و دست چپم با گوشی روی گوشم.

باید با ماریان حرف بزنم و بفهمم انتشارات به چاپ کتاب او چه پاسخی داده است.

امیدوار بودم او هم رمانش چاپ شده باشد تا باهم جشن بگیریم، آن هم چه جشنی!

یک بوق، دو بوق، سه بوق.

قطع می‌کنم و دوباره تماس می‌گیرم.

چند لحظه منتظر می‌مانم و باز هم چند بوق، بدونِ هیچ پاسخی.

ماری همیشه آنلاین و در دسترس هست به‌جز وقت‌هایی که من کارش دارم.

گندت بزنند دخترک مخ گچی!

بهتر است بروم خانه‌اش، البته اگر این وقت روز خانه باشد.

گرچه بهتر است خانه باشد وگرنه خونش حلال است آن‌قدر که مرا معطل می‌کند.

درستش اینطوریه:

چشمم به جاده مقابلم است و دست راستم روی فرمان و دست چپم با گوشی روی گوشم. باید با ماریان حرف بزنم و بفهمم انتشارات به چاپ کتاب او چه پاسخی داده است. امیدوار بودم او هم رمانش چاپ شده باشد تا باهم جشن بگیریم، آن هم چه جشنی! یک بوق، دو بوق، سه بوق. قطع می‌کنم و دوباره تماس می‌گیرم. چند لحظه منتظر می‌مانم و باز هم چند بوق، بدونِ هیچ پاسخی. ماری همیشه آنلاین و در دسترس هست به‌جز وقت‌هایی که من کارش دارم. گندت بزنند دخترک مخ گچی! بهتر است بروم خانه‌اش، البته اگر این وقت روز خانه باشد. گرچه بهتر است خانه باشد وگرنه خونش حلال است آن‌قدر که مرا معطل می‌کند.

و نکته ی دیگه این هست که قلم تا حدودی روان نیست. یکم توصیفات رو بیشتر کنید. مثلا از جاده بگید، از درخت از افرادی که اطرافش هستن. هرچیزی که محیط رو توضیح میده. از اب و هوا، صدا های محیط

سلام درخواست رمان به تالار نخبگان دارم یا تالار دیگه ممنون از لطف شما. 

ویرایش شده توسط الناز سلمانی
  • مدیر ارشد
7 ساعت قبل، الناز سلمانی گفته است:

سلام درخواست رمان به تالار نخبگان دارم یا تالار دیگه ممنون از لطف شما. 

درود. تعداد پارت هاتون کمه عزیزم‌، حداقل باید ۲۰ پارت باشه.

به گفتگو بپیوندید

شما در حال پست به عنوان مهمان هستید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
  • اضافه کردن...