رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

زری گل

مدیر ارشد
  • تعداد ارسال ها

    333
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    26
  • Donations

    0.00 USD 

تمامی مطالب نوشته شده توسط زری گل

  1. سلام عزیزم لطفاً هرچه سریعتر تو گروهبندی هاگوارتز شرکت کنید باقی اعضا منتظر هستن تاپیک امشب قفل میشه🏞️

  2. سلام عزیزم لطفاً هرچه سریعتر تو گروهبندی هاگوارتز شرکت کنید باقی اعضا منتظر هستن تاپیک امشب قفل میشه🏞️

  3. سلام عزیزم لطفاً هرچه سریعتر تو گروهبندی هاگوارتز شرکت کنید باقی اعضا منتظر هستن تاپیک امشب قفل میشه🏞️

    1. Amata

      Amata

      درود عزیزم

      متاسفانه درگیر موضوعی بودم و ظاهرا دیر رسیدم🫠

  4. سلام عزیزم لطفاً هرچه سریعتر تو گروهبندی هاگوارتز شرکت کنید باقی اعضا منتظر هستن تاپیک امشب قفل میشه🏞️

  5. سلام عزیزم لطفاً هرچه سریعتر تو گروهبندی هاگوارتز شرکت کنید باقی اعضا منتظر هستن تاپیک امشب قفل میشه🏞️

  6. #پارت_نوزدهم نگاهم سمت استاد کشیده شد؛ مثل همیشه با لبخند وارد کلاس شد و پشت میزش جا گرفت. روحیه خوب و اخلاق صمیمی داشت، همه دانشجوهاش رو به اسم کوچیک خطاب می‌‌کرد و در عین این همه ملایمت از ما توقع داشت که پروژه‌هامون رو به خوبی ارائه بدیم. دستی به موهای جو گندمیش کشید و بعداز احوال پرسی و جویا شدن از انجام پروژه‌ها نگاهش رو به من سوق داد. - جانا بیا ببینیم چه کردی! لبخند ملیحی زدم و بلند شدم که نمکیمون شروع به نمک ریزی کرد. - جانم خانم چه کرده همه رو دیوونه کرده. همه تک خنده‌ای به ریتم حرف شایان کردند، برگشتم سمتش و به چهره شیطون و خندونش خیره شدم. - امشب دستور پختم رو بهت میدم، تو خودت رو درگیر نکن فیوزات ظرفیت این همه فکر رو نداره! چشمکی پشت حرفم اضافه کردم و به سمت استاد قدم برداشتم. بعداز ارائه پروژه که همه زوم شده روم با دستی تند از توضیحاتم نت برداری می‌کردند، آخرین اسلاید پایانی رو هم زدم و منتظر تایید استاد شدم. سرش پایین بود و چیزی رو تو لیستش یادداشت می‌کرد؛ سنگینی نگاهم باعث شد سرش رو بلند کنه و با لبخند استارت دست زدن رو شروع کنه، همراهش کل کلاس هم شروع به دست زدن کردن. - مثل همیشه تصاویر فوق العاده‌ای رو به نمایش گذاشتی دخترم، توضیحاتت هم بی نقص بود، بفرمایید لطفا! تشکری کردم و به سمت افسون و کیارش قدم برداشتم و وسطشون جای گرفتم. استاد از پشت میزش بلند شد. - قبل اینکه پروژه های بعدی رو ببینیم، می‌خواستم مطلبی رو بهتون بگم. کلاس غرق سکوت و بچه‌ها مشتاق خیره استاد شدند. کلاس غرق سکوت و بچه‌ها مشتاق خیره استاد شدند. - به مدت یک ماه استاد این بخش قراره عوض بشه. شوک بزرگی به هممون وصل شد. هیچکس هیچ حرفی نمی‌زد ولی چهره‌ها رنگ تعجب گرفته بودن. - چیه چرا هنگ کردید؟! به اجبار به لحن شوخش لبخندی زدیم ولی ته دلمون یک ترس کودکانه‌ای بود، آقای بَنان تنها استادی بود که باهاش راه می‌اومدیم و سرکلاسش عشق می‌کردیم پس این نبودش کمی مارو آزار می‌داد. - به دیار ابدی نمیرم که، یک ماه میرم و برمی‌گردم. یک ماه خیلی بود، هوم؟! همه آهی کشیدیم که استاد چهره‌اش توهم رفت و گفت: - این حجم وابستگی باعث حسودی خانمم میشه این چندش بازی هارو ترک کنید! با این حرفش هوای کلاس عوض شد و دوباره به مود خندونمون برگشتیم. تو پروژه یکی از بچه ها عکس یک نوزاد بود که من رو یاد موضوع جنجالی دیشب انداخت. چطور باید می‌فهمیدم که قضیه اون پیام چیه؟! از دوستش بپرسم؟ کدوم؟ همونی که اون پیام رو داده بود؟ اصلا اون پیام از کی بود؟ آخ جانا حواست رو جمع کن ببین کی اون پیام رو فرستاده بود. وجدان: اون کیه که چشم دیدنش رو نداری؟! اوم خب خیلین متاسفانه ولی در عین حال، جاوید! وجدان: نه خب این نفرت دوطرفه است. وا خب بین من و جاوید هم دوطرفه است دیگه، نه اون می‌خواد من رو ببینه نه من... وجدان: وای خدا چرا همچین می‌کنی؟ بزار معما رو یک جور دیگه بسازم! خو چه کاریه مثل وجدان آدم بگو کی بود؟! وجدان: باز به خودت توهین کردی که! حالا شما به خودت بگیر، بگو کیه دیگه؟!
  7. 1. وقتی با یک چالش سخت مواجه میشی اولین واکشنت چیه؟! گزینه اول: با قدرت جلو میرم و از هیچ چیز نمی‌ترسم. گزینه دوم: اول فکر می‌کنم تحلیل می‌کنم و بعد تصمیم میگیرم. گزینه سوم: از دوستانم کمک می‌گیرم و گروهی مشکل رو حل می‌کنم. گزینه چهارم: تنهایی مشکلم رو حل می‌کنم. 🩷🧙🏻‍♀️🩷 2. با کدوم یک از جمله‌های زیر موافق هستی؟! گزینه اول: من برای دوستانم هر کاری می‌کنم. گزینه دوم: علم و دانش همیشه راه گشاست. گزینه سوم: من همیشه راه خودم رو میرم حتی به غلط. گزینه چهارم: آرامش و صلح بهتر از پیروزیه‌. 🩷🧙🏻‍♀️🩷 3. اگه یه قدرت جادویی داشتی کدوم رو انتخاب می‌کردی؟! گزینه اول: قدرت بی‌نهایت بدنی و سرعت گزینه دوم: قدرت ذهن خوانی و کنترل گزینه سوم: نامرئی شدن گزینه چهارم: درمانگری و انتقام‌جو 🩷🧙🏻‍♀️🩷 4. در یک گروه کدوم نقش رو‌ترجیح میدی؟! گزینه اول: رهبر گروه باشم گزینه دوم: مغز متفکر گروهم گزینه سوم: پشتیبان اعضای گروه گزینه چهارم: کسی که تصمیمات مستقل خودش رو میگیره. 🩷🧙🏻‍♀️🩷 5. کدام حیوان ترجیح شما است؟! گزینه اول: خرگوش گزینه دوم: کلاغ گزینه سوم: مار گزینه چهارم: جغد 🔴 جواب گروهبندی ۱۲ مرداد گذاشته میشه ممنون از صبوریتون🧙🏻‍♀️
  8. به مرحله دوم هاگوارتز خوش اومدید🩷🌈 نویسنده‌های عزیز! شما با شرکت تو این مسابقه دیگه یک نویسنده عادی نیستید و بعدها به این حرف من می‌رسید😉 زیاد بحث رو باز نمی‌کنم و شما رو با کلاه معروف هاگوارتز تنها می‌زارم، ایشون شما رو طبق سئوالاتی که میپرسن گروهبندی می‌کنند🧙🏻‍♀️ کلاه عزیزمون کمی تند اخلاق تشریف دارن شما به بزرگی قلم قشنگتون ببخشید😅🩷 این شما و این... - بهتره که کمی از ذوقت کم کنی زری و بزاری به کارم برسم🙄 خب، خب چی می‌بینم؟ نویسنده‌های نودهشتیا؟ اوممم قبلا یادمه ترکونده بودید سرزمین رو اینکه بازهم قدرتش رو دارید یانه نمی‌دونم اما فقط سر گروهی که برات انتخاب می‌کنم اصلا با من لج نکن به جاش درست و با فکر جوابم رو بده! بیا دخترجون بیا بشین روی صندلی، بوی استرست قشنگ به مشامم میرسه اما اصلا هول نکن، نفس عمیق بکش و با یک فکر درست به سئوالاتم پاسخ بده📝 پاسخ‌هات رو تو همین اتاق (تاپیک) برام بزار روی میز و سریع برو انتهای صف بایست تا گروهت رو مشخص کنم📋 @هانیه.پ @هانیه پروین @سایه مولوی @سایان @shirin_s @Taraneh @رز. @Mahsa_zbp4 @آتناملازاده @QAZAL @Khakestar @Amata @raha 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
  9. سلام نودهشتیا! حالتون چطوره؟! من برگشتم با یک مسابقه دیگه... مسابقه‌ای که زمانی کلی طرفدار داشت و شرکت کننده💛 بنا به درخواست مکرر شما عزیزان هاگوارتز به نودهشتیا برگشته🤎 این مسابقه با تمام مسابقه‌ها فرق می‌کنه چون پشتش یک قصه داره، قصه‌ای از دل رویا... 📚📚📚 روزی روزگاری نودهشتیا با سرزمینی بزرگ و عجیب مواجه میشه، سرزمینی به اسم ماوراء... این سرزمین درست مثل چهارفصل زندگیمون به چهار قسمت تقسیم می‌شد. قسمت اول آبی رنگ بود، آبی تیره... قصرش از غار سنگی بود، ماه آسمانش همیشه کامل! این قسمت به اسم گرگ‌ها بود، گرگینه‌های ماوراء!🐺💙 قسمت دوم تنها قسمت دو رنگ سرزمین بود، این بخش تماما سبز و بنفش بود، قصری در کار نبود بلکه پراز کلبه‌های عجیب و شلوغ بود، شلوغ از جاروهای بلند! این قسمت صدای غار و غار کلاغ‌ها با صدای خنده‌های مهیب مساوی می‌شد، خنده‌های جادوان! این بخش از سرزمین به نام جادوگرهای ماوراء بود!🧙🏻‍♀️🧝🏻‍♀️ قسمت سوم که به بخش خونین شهرت داشت، قسمت پرآوازه و خاص ماوراء... قصری سیاه رنگ با افرادی خونین لب و پوستی همانند برف... جام‌های سرخشان را بالا آوردند و این قسمت از سرزمین را به نام خود کردند معرفی می‌کنم، خون‌آشام‌های ماوراء!🧛🏻‍♀️ و قسمت آخر... بوی مرگ و بوی ترس... قصر که نه اما این قسمت ساخته از خانه‌های بزرگ و کوچک بود، خانه‌هایی که به تسخیر اشباح درآمده، این بخش از سرزمین متعلق به ارواح و معروف به وحشت است.🧟‍♀️🩶 و حالا ماوراء بود و نودهشتیا... نودهشتیا برای گذر از هاگوارتز قلم جادویی حاضر کرد و با امید به چشم‌های نویسنده‌ها خیره شد، با قدرت همیشگی‌اش گفت: - هزاران درود به هنرمند‌های ایرانی، نویسنده‌های من، این قلم جادویی برای شما است، در این مسیر از ماورا افتخار همراهی می‌دهید؟! 📚📚📚 این بود از قصه بی پایان مسابقه، پایان رو کدوم از شما عزیزان قراره بنویسه؟ الله و اعلم!🌈 توضیحات👇🏻 مرحله اول: بعداز اعلام آمادگی برای مسابقه، سئوالاتی گذاشته میشه که هر شرکت کننده موظفه به اون سئوالات جواب بده📝 مرحله دوم: جواب‌های شما به اون سئوالات شما رو وارد به یکی از بخش‌های ماوراء می‌کنه🏞️ • کاربر عزیز! ممکنه که شما برفرض عضو گروه گرگینه‌ها باشی اما دلت گروه جادوگرها رو بخواد، اگه دستمون باز باشه و نظم مسابقه بهم نخوره می‌تونیم عوض کنیم اما بهتره که با گروهی که جواب‌هاتون هم خونی داشته بمونید🫶🏼💫 مرحله سوم: گروه‌ها تشکیل شدند و حالا اولین چالش برگزار میشه که این چالش...🤔 این مسابقه پراز سورپرایزه و اگه الان تمام چالش‌ها رو توضیح بدم مزه قشنگش از بین می‌ره پس به طور خلاصه میگم که: - ما‌ تو هر مرحله به نوشته‌هاتون احتیاج داریم و تو یکی از مرحله‌ها شما داستانی با ژانر گروهی که درش هستید ( خون‌آشام، جادوگر و...)می‌نویسید🧝🏻‍♀️ هاگوارتز دو بار تو نودهشتیا رخ داده و هر دوبارش کلی به کاربرها خوش گذشته و جو جالبی تو انجمنمون رخ داده، امیدوارم که به اندازه گذشته‌ها انرژی داشته باشید و مثل همیشه از مسابقاتی که براتون می‌زارم استقبال کنید🧚🏻‍♀️ چرا اسم هاگوارتز گذاشته شده؟ چون درست مثل مدرسه هری پاتر پراز جادو و یادگیری و کارهای گروهی هستش؛ مثل هاگوارتز گروهبندی داره و کلاه مخصوص شما رو گروهبندی می‌کنه🧙🏻‍♀️ نودهشتیا منتظرتونه پس اگه میخوای تو مسیر ماوراء همراهیش کنی کلمه «قلم جادویی» رو تو یک ارسال کن تا وارد قصه قشنگمون بشی🏰🗺️ @Taraneh @QAZAL @سایه مولوی @shirin_s @HADIS @سایان @pen lady @آتناملازاده @Amata @Mahsa_zbp4 @Shadow و...
  10. 🤎درود عزیزان بابت تاخیر متأسفم! 🤍این دست از مسابقه سه نفر اصلی رو انتخاب کردیم و به بقیه شرکت کننده‌های عزیز یک امتیاز یکسان میدیم. 🤎جایزه نفر اول: 500 امتیاز 🤍جایزه نفر دوم: 400 امتیاز 🤎جایزه نفر سوم: 300 امتیاز 🤍و جوایز یکسان: 100 امتیاز 🤎اسامی برنده‌های این قسمت از ببین و بنویس👇🏻 🤍نفر اول: @Amata 🤎نفر دوم: @shirin_s 🤍نفرسوم: @HADIS 🤎 تبریک میگم به تک تکتون، قلم‌های فوق العاده ای دارید، بازهم بابت تاخیر عذرمی‌خوام امیدوارم همیشه مانا باشید✨ @سایه مولوی @آتناملازاده @Alen @QAZAL
  11. رای گیری فعال شد نویسنده‌های عزیز منتهی امکان رای به دونفر نیست گزینه این قسمت مناسب نیست🌻🤍🌻 @سایه مولوی @Amata @QAZAL @shirin_s @HADIS @آتناملازاده @Alen
×
×
  • اضافه کردن...