رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

زری گل

مدیر ارشد
  • تعداد ارسال ها

    314
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    18
  • Donations

    0.00 USD 

تمامی مطالب نوشته شده توسط زری گل

  1. عزیزم نظرت راجب این عکس چیه؟ https://s6.uupload.ir/files/f744a55f-d504-46a5-86bb-6c477c2aed8e_d323.jpeg
  2. عزیزم ویراستارها پاسخگو نیستند باید شخصا ویرایش بزنم و متاسفانه مشکلات نگارشی وجود داره که زمان زیادی می‌بر، طبق نظریه و نتیجه‌گیری مدیرکل باید اتمام ویرایش رو عقب بندازیم به محض پایان ویرایش تو همین تاپیک اطلاع رسانی می‌کنیم🙏🏻
  3. ویرایش تمام✔️ یه چندتا عکس با کیفیت ارسال کنید عزیزم برای جلد @Atna1318
  4. سلام نویسنده عزیز!🩵

    عجب قلم نابی دارید امیدوارم همینطور پر قدرت مسیر نویسندگی رو ادامه بدید و به موفقیت‌های زیادی دست پیدا کنید🩵

    از مقدمه بسیار لذت بردم، کتابی که مقدمه‌اش با اشعار استاد سپهری شروع بشه فبها به موضوع و محتوای اون کتاب🩵

    برای قوی‌تر شدن توصیه می‌کنم حتما سری به تالار آموزش ویراستاری بزنید تا کاربرد علامت نگارشی رو بخونید خیلی به نظم نوشته‌ها و راحت مطالعه کردن خواننده کمک می‌کنه🩵

    سئوالی داشتید در خدمتم عزیزم🩵

    1. nargess128

      nargess128

      سلام گلم خوشحالم به دلت نشسته. چشم حتماً💓💟

  5. ضمن عرض پوزش نویسنده عزیز متاسفانه مشکلاتی برای مدیر بخش پیش اومده که پاسخگو نیستند به زودی اتمام ویرایش رو میزنم تا قالب زده بشه مرسی از صبر و شکیباییتون🤍 @QAZAL
  6. ویراستار: @زری گل شروع: 25 بهمن پایان: 30 بهمن
  7. صفحه دوم مجدد ویرایش بشه گلم ایراد داره که خصوصی بهتون میگم. @Kahkeshan
  8. یه گزارش از کار رمان داستان جزیره میدید عزیزم @Paradise @Kahkeshan
  9. زری گل

    نحوه ی نوشتن رمان در سایت

    سلام نویسنده عزیز تو تاپیک زیری که ایجاد کردید میتونید پارت گذاریتون رو شروع کنید سئوالی داشتید درخدمتم.
  10. صفحه سوم ویرایش شد✔️ عزیزم شماهم وقتی تموم کردی اعلام کن🤍 @Kahkeshan
  11. سلام عزیزم خصوصی باهاشون زد شد سلام گلم لطفا یک مقام رو انتخاب کنید مدیریت برای تیم گرافیست احتیاج داریم عزیزم که باید به ادیت و برنامه‌ها مسلط باشید برای ویراستاری هم تست رو خدمتتون ارسال کردم حالا بین ناظر و ویراستار میتونید یکی رو انتخاب کنید❤️
  12. «نکته دوم» این قسمت: خط دیالوگ یکی از نکات مهم تو ویراستاری و درست نوشتن، خط دیالوگ هستش. متاسفانه نویسنده‌هایی هستن که از مثبت و منفی برای دیالوگ استفاده می‌کنند که کاملا اشتباه هستش و از اصول صحیح نوشتن خارجه🩵 یک سری دیگه از نویسنده‌های عزیز هم خط فاصله رو با خط دیالوگ اشتباه می‌گیرند که خب طبیعیه چون کمی شبیه بهم هستن، براتون مثال میزنم که بهتر متوجه بشید👇🏻🩵 « مثال » + وای نه نمی‌خوام. _ مگه دست خودته؟! [این خط دیالوگ بالا کاملا اشتباه هستش]❌ _ تن صدات رو کنترل کن! _ اگه نکنم؟! [این مورد بالا هم خط دیالوگ نیست عزیزان این خط فاصله هستش که کاربردش رو تو پست‌های بعدی بهتون میگم]❌ - اون روز که رفتیم دربند دیدمش. - کسی کنارش بود یا... [بله این مورد بالا کاملا صحیح و بی عیب و نقصی هستش]✔️✔️✔️ 🔵یادتون باشه همون‌طور که ما مکان نگارشی داریم مکان دیالوگ هم داریم👇🏻 -باشه.❌ (خط دیالوگ)(فاصله)(جمله) - باشه.✔️
  13. #پارت_هفتم راست میگی، امکان نداره این راحتی رو نشون بده؛ اصلا براش مهم نیست جاوید چیکار می‌کنه ولی آبروش جلو بابا بزرگ خیلی مهمه و همیشه سعی می‌کنه اون رو پایدار نگه داره. - جانا! پس گزینه دوم تایید میشه، مامان سر جاوید رو میزنه و تامام! - جانا! وای من هم از دستش راحت میشم و خلاصه تک فرزندی و... - جانا با توام! کوسن و برداشتم و محکم پرت کردم به جاویدی که تمام فازم رو پروند. - ها چته؟ هی جانا، جانا؟! متعجب بهم چشم دوخت. اِ این کی بیدار شد من نفهمیدم؟! - اِ جاوید تویی؟ بلند شدم و نزدیکش شدم. - داداشی دوست دخترت برات بمیره چی شده بودی تو؟! دیگه قشنگ چشم‌هاش داشت می‌زدن بیرون که آتیش گرسنگیم شعله ور شد. - د آخه کرفس تو چقدر می‌تونی وقت نشناس باشی؟ اَد باید وقتی برای پیتزام نقشه می‌کشیدم، با قارچ سوخاری‌ها فانتزی می‌زدم و با سیب زمینی‌های ترد روی ابرها سیر می‌کردم، غش کنی؟! بلند زد زیر خنده. اخم غلیظی بهش کردم و رفتم دوباره روی مبل نشستم البته به حالت دست به سی*ن*ه و پا روی پا و با چشم‌هایی که برای جاسوس خط و نشون می‌کشیدن. - حالا اخم نکن، یه چی درست می‌کنم می‌خوریم. چشم‌هام رو ریز کردم. - مگه بلدی؟! لبش رو کج کرد و با لحن مظلومی گفت: - حالا یک کاریش می‌کنیم. اخم رو از صورتم پاک کردم و پرسیدم: - تو کی رفتی حموم؟ مگه بیهوش نبودی؟! خمیازه‌ای کشید و سری تکون داد. - همون لحظه که گوشی رو گذاشتی روی عسلی و رفتی بیدار شدم. کمر راست کردم و آب دهنم رو قورت دادم. - چی..چیزه. روبه روم، روی مبلی نشست و منتظر به من چشم دوخت. خودم رو جمع کردم و خونسردانه گفتم: - فقط خواستم بیدارت نکنه وگرنه خیلی وقته می‌دونم تو اون جعبه جادویی(گوشی) چی می‌گذره. تک خنده‌ای کرد و سری به نشونه قانع شدن تکون داد. - اوکی تو راست میگی، پاشو بریم یک چی درست کنیم بخوریم! *** جاوید پشت به من مشغول درست کردن املت بود و من دست به سی*ن*ه پشت میز چیده شده، منتظرش بودم. خوابم می‌اومد و از یک طرف هم گرسنه بودم و بیتاب پیتزایی که تبدیل به املت شده بود. - ببین چی ساختم! به املتی که گذاشت جلوم چشم دوختم، آهی کشیدم و مشغول شدم. - ای بابا خب یک پیتزا بود دیگه. قاشق رو به حالت تهدید آمیز گرفتم جلوش که آب دهنش رو قورت داد و آروم گفت: - یک شب پیتزا مهمونت می‌کنم، خوبه؟! قاشق رو به سمت لبم بردم و لب هام رو جمع کردم. - اوم فکر بدی هم نیست، فقط من افتخار به هرکسی نمیدم. لبخندی زد و چیزی نگفت. خدایی خوشمزه بود، این خیار اگه خیارشور نشه یک چیز خوبی میشه. وجدان: هان؟! چی گفتم؟ ضرب المثل سنگینی ساختم، ایول! وجدان: سوس ماست، این رو قبلا یک بنده خدایی ساخته بوده منتهی یک گیجی مثل تو اومد گند زد بهش. اصلا هم شبیه اون نیست، خیار و خیار شور شبیه به... وجدان: بچه چیشد؟! بچه؟ لقمه‌ای که درست کرده بودم از دستم افتاد؛ هان بچه! - ای تو روحت جاوید! جوری زدم روی میز که لقمه توی دهنش به گلوش پرید و شروع به سرفه کرد. با کف دست محکم زدم به پشتش که سریع آب خورد. - نفهم تو چرا یکهو جوگیر میشی؟! خم شدم سمتش و مرموز گفتم: - جوگیر میشم آره؟ این جو رو من از باد هوا نمی‌گیرم که، از تویه کرفس می‌گیرم.
  14. چه اسم‌هایی نابی برای نوشته‌هات انتخاب میکنی وایب خوبی گرفتم🤍

    خط دیالوگت رو درست کن حتما عزیزم چون اینی که استفاده میکنی خط فاصله هستش نه خط دیالوگ.

    -✔️ 

    _

    تو قسمت جداسازی می و نمی (نیم‌فاصله) هم یه سری ایرادات داشتی که با درست کردنشون و رعایت کردنس حین تایپ خیلی نظم بزرگی به نوشته‌های قشنگت میدی. 

    نمیکنم

    نمی‌کنم✔️

    میخوام

    می‌خوام✔️

    موفق باشی و قامت همیشه مانا عزیزدلم🤍

    1. نمایش دیدگاه های قبلی  بیشتر 4
    2. زری گل

      زری گل

      آره عزیزم این درسته

    3. ماسو

      ماسو

      یه سئوال دیگه قبل و بعد( که) میشه ویرگول گذاشت یا نه؟

    4. زری گل

      زری گل

      نه عزیزم

  15. داستانتون‌ تو صف انتشار قرار گرفت عزیزم@Kahkeshan
  16. لینک رمان: ویراستاری: تقسیم بشه لطفا و تو همین تاپیک تاریخ پایان زده بشه عزیزم @Paradise
  17. تاییده قالب و ویرایش نویسنده عزیز؟ @Kahkeshan *** هانی جانم دست گلت درد نکنه فقط موقع قالب زدن خط دیالوگ به جمله چسبیده علتش چیه عزیزم درست میشه یا برای داستان و رمان‌های دیگه هم اتفاق میفته؟ @هانیه پروین
×
×
  • اضافه کردن...