رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

nastaran

مالک
  • تعداد ارسال ها

    125
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    16
  • Donations

    100.00 USD 

تمامی مطالب نوشته شده توسط nastaran

  1. پارت پنجم نگاهی به اطراف انداختم و وقتی مطمئن شدم کسی نیست، رژ لب بنفش را روی لب‌های ترک‌خورده‌ام کشیدم. درشتی لب‌هایم با این رنگ، دوچندان به چشم می‌آمد! ریمل را روی مژه‌های بلند اما بی‌حالتم زدم و وقتی فر شدند، لوازم را در جیب کوله‌پشتی‌ام گذاشتم. دستم را دوباره به سرم کشیدم و موهای بیرون‌زده از مقنعه‌ام را صاف کردم. همان‌طور که دست‌هایم را با پشت شلوار جین آبی‌ام خشک می‌کردم، از سرویس بهداشتی بیرون رفتم. پگاه آماده، به یکی از درخت‌های پارک تکیه داده بود. با دیدن من، دستش را بالا برد و اشاره کرد که زودتر بروم. - بدو دیگه، دوساعته! - اومدم. ده دقیقه هم نشد! خب؟ کجا بریم؟ دستش را به سمتم دراز کرد. - پول‌هاتو بده بذاریم رو هم. فوری از زیپ گوشه‌ی کوله‌ام پول‌ها را بیرون آوردم و به او دادم. با هم به سمت خیابان رفتیم تا تاکسی بگیریم. - بچه‌ها یه رستوران سنتی رفتن، برای صبحانه گفتن منتظر ما می‌مونن. تا پنج-شش هستم. تو چی؟ خیلی سریع راه می‌رفت و نفس‌های من بریده شده بود. - من؟ خب... زنگ می‌زنم به مامان، می‌گم کلاس اضافه داریم. منم هستم! پگاه خنده‌ای مستانه کرد و دستی به موهای طلایی رنگ‌شده‌اش کشید. لب‌های سرخش را به هم مالید تا رژ لبش یکدست شود و گفت: - تو هم خوب بلدی بپیچونی‌ها! بابا بی‌خیال! مگه بابات که شب نمیاد خونه چی می‌شه؟ تهش چهارتا داد و فریاده دیگه! تو هم چند ساعت دیر بری، یه کم غرغر می‌شنوی فقط. سر به زیر انداختم و به حرف‌هایش فکر کردم. راست می‌گفت! منی که همیشه حضورم به چهاردیواری اتاقم محدود بود، دیر آمدنم چه اهمیتی داشت؟ برای چه کسی مهم بود؟ بدون هیچ حرف دیگری سوار تاکسی دربست شدیم. پگاه آدرس را به راننده، که مردی مسن بود، داد. تکیه‌ام را به صندلی دادم و به مقصدی که می‌رفتیم، فکر کردم.
  2. پارت چهارم دستم را کشیدم و با هم از پارکینگ خانه خارج شدیم. به محض خروج، نفسی عمیق کشیدم و مقنعه‌ام را به عقب راندم. پگاه هوفی کشید و از جیب مانتویش موبایلش را بیرون آورد. همان‌طور که شماره می‌گرفت، خطاب به من گفت: - پول چقدر داری؟ - صد تومن. تو چی؟ گویا تلفن وصل شده بود؛ چون بی‌توجه به سؤال من، خطاب به ساناز گفت: - سلام، خوبی؟ آدرس رو می‌فرستی عشقم؟ دستی به مقنعه‌اش کشید و طره‌ای از موهای طلایی‌اش را بیرون انداخت. - قربونت. زود میایم، منتظر باشید. تلفن را در جیب مانتویش انداخت و همان‌طور که دوشادوش هم می‌رفتیم، گفت: - دیشب صدای دعوا می‌اومد از خونتون. بابات باز نیومده بود خونه؟ از اشاره‌ی بی‌پرده‌اش دلم گرفت! کاش می‌شد به او بگویم در این مسائل دخالت نکند، اما اگر ناراحت می‌شد چه؟ آن‌وقت تنها دوستم را هم از دست می‌دادم و مجبور بودم در انزوا جان بسپارم! - اوهوم... با دایی آریا با هم رفته بودن. خنده‌ای کوتاه کرد و بعد از رسیدن به پارک، چشم‌های عسلی‌اش را به نگاه مغموم من دوخت. با لحنی که سعی می‌کرد جدی باشد، گفت: - زود بیا فقط. منتظر ما موندن. سری به نشانه‌ی تأیید تکان دادم و به سمت سرویس بهداشتی پارک رفتم. با عجله لباس‌هایم را تعویض کردم و درون کوله گذاشتم. کوله را به شانه انداختم و از اتاقک دستشویی خارج شدم. مقابل آینه ایستادم و به خودم نگریستم. لبه‌ی مقنعه‌ام چروک افتاده بود! کمی دستم را تر کردم و چروک‌های مقنعه را صاف کردم. سپس دست در جیب مانتوی بنفشم فرو بردم و ریمل و رژ لبم را بیرون آوردم.
  3. پارت سوم بعد از چندین سال باید به این صداها، این شکستن‌ها، این فریادها و جیغ‌ها عادت می‌کردم؟! چرا هر بار بغض، مثل خنجری، قصد دریدن گلویم را داشت و من ناچار به فرو دادنش بودم؟ مادری که از شب‌ نیامدن پدر خرده می‌گرفت، خودش تمام آخر هفته‌هایش را کجا می‌گذراند؟ پدر چه؟ شب‌ها را زیر کدام سقف صبح می‌کرد؟ دستانم را روی گوش‌هایم فشردم. از دعواهایشان حالم به‌هم می‌خورد! چطور هر دو، با وجود گناهان خود، مهر بی‌گناهی بر صفحه‌ی اعمالشان می‌زدند و دیگری را به قصاص می‌کشاندند؟ دراز کشیدم و مانتو را از تن بیرون آوردم. در جایم غلتی زدم. گوش‌هایم دیگر تاب شنیدن بحث‌های پوچشان را نداشت. چشم‌هایم را روی هم فشردم و چندی نگذشت که خواب مهمانشان شد. *** آلارم گوشی قصد اذیتم را داشت! کلافه روی تخت نشستم و آن صدای مزخرف را خاموش کردم. چنگی به موهای ژولیده‌ام کشیدم و از زیر پلک‌هایی که به‌سختی باز نگه داشته بودم، نیم‌نگاهی به ساعت روی صفحه‌ی گوشی انداختم. مدرسه‌ام داشت دیر می‌شد! بدون شستن دست و صورتم، لباس‌های مدرسه را به تن کردم و برای سر کردن مقنعه، مقابل آینه ایستادم. پشت چشمان قهوه‌ای رنگم، باد کرده و زیرشان گود افتاده بود... بعد از سر کردن مقنعه، کوله‌ام که همیشه آماده بود را روی شانه انداختم و از اتاق خارج شدم. برخلاف دیشب، سکوتی عجیب خانه را فرا گرفته بود. با احتیاط از میان خرده‌شیشه‌ها عبور کردم و از خانه بیرون زدم. پله‌ها را دوتا یکی پایین پریدم و مقابل خانه‌ی پگاه ایستادم. تقه‌ای به در زدم و منتظر، به دیوار تکیه دادم. در باز شد و عطری خوش مشامم را پر کرد. همان لحظه یادم افتاد که عطرم را برنداشته‌ام! نگاه کلافه‌ای به چشمان خواب‌آلود و گیجِ پگاه انداختم و بدون سلام گفتن، لب زدم: - عه، من یادم رفت عطرم رو بیارم. همین‌جا بمون، زود برم بیام! آستین مانتویم را در میان انگشتانش گرفت و با صدایی که همانند چشمانش خمار بود، آرام گفت: - هیس! کجا؟ من آوردم. بیا.
  4. پارت دوم تکانی به بازویم دادم و خودم را از میان انگشتانش بیرون کشیدم. اخم‌هایم سخت در هم گره خورده بود. می‌دانستم این رفتن سرانجامی ندارد، پس بی‌حرف از جا بلند شدم. با غرولند به سمت کمد رفتم و سرسری آماده شدم. شال را آزادانه روی موهایم انداختم و نگاهی به مادر انداختم که مشغول بستن ساک بود. صدای عصبی‌اش هنوز هم قطع نمی‌شد: - هر بار بخشیدمت، باز گفتی خوب خریه! باز افتادی دنبال اون آریایِ... حرفش را خورد و مانتوی جلو‌بازش را همراه شالی به تن کرد. چاره‌ای جز همراهی‌اش نداشتم. اگر نمی‌رفتم، هفته‌ها سرکوفت و ناسزا نصیبم می‌شد. از اتاق خارج شدم و نگاهم به پدر افتاد. او با صورتی غرق عرق، به رفتن ما خیره شده بود. چهره‌اش زرد و چشمانش درشت شده بود. گویی دیگر توان فریاد کشیدن نداشت و گوشه‌ای کز کرده بود. حالش طبیعی بود... فقط همان دوا را می‌خواست! مادر دستم را کشید و مرا از نگاه کردن بیشتر بازداشت. برای آخرین بار، صدای پر‌بغضش که با قدرتی عجیب همراه شده بود، در گوش خانه پیچید: - هی، من رو باش! این‌بار دیگه کاملاً جدی‌ام! دیگه نه تو، نه این زندگی نکبتت رو نمی‌خوام! تو اون کوفتی و کثافت‌کاری‌هات رو به زن و بچت ترجیح دادی! دست مرا بار دیگر کشید و به‌سرعت از خانه بیرون زد. در را با شدتی تمام کوبید و با بسته شدن در، سد بغضش شکست. اشک، بی‌اختیار روی گونه‌های سرخش - سرخی‌ای که از سیلی بود - جاری شد. دلم، مثل همیشه، تاب نیاورد. علی‌رغم تمام دلخوری‌ها، دستم را دور شانه‌اش انداختم و سرم را زیر گردنش فرو کردم. امری غیرارادی بود. هر بار این سناریو از اول تکرار می‌شد، بغضی در گلویم چنبره می‌زد؛ بغضی که سخت با آن در نبرد بودم و تازگی‌ها توانسته بودم افسار اشک‌هایم را به‌دست بگیرم. مادر، با دلگیری، مرا از خود راند و با چشمان اشکی به چشمان غمناکم زُل زد: - ماهور، کجا بریم؟! سوئیچ ماشین رو برداشتم؟ سری به نشانه‌ی "نمی‌دانم" تکان دادم و یک قدم عقب رفتم. دستی به اشک‌هایش کشید و برای برداشتن سوئیچ، دوباره وارد خانه شد. به دیوار پشت سرم تکیه دادم و بی‌تفاوت به راه‌پله‌ی سفید خیره شدم. انتظار برای آمدن مادر داشت بیش‌ازحد طول می‌کشید و این یعنی یک رفتن نافرجام دیگر. ساک را از کنار دیوار برداشتم، نفسی کلافه بیرون دادم و دوباره داخل شدم. با دیدن مشاجره‌ی پدر و مادر که از سر گرفته شده بود، سری به نشانه‌ی تأسف تکان دادم و بی‌صدا به اتاقم برگشتم. با همان لباس‌ها روی تخت دراز کشیدم و در افکارم غرق شدم.
  5. **بسم‌الله الرحمن الرحیم** ### فصل اول نگاهم ماتِ دودی بود که رد حضورش در خفگی هوا محو می‌شد. سیگار را میان لب‌هایم اسیر کرده و کامی عمیق گرفتم. آن‌قدر عمیق که موجی از سرفه، گلوی خشکم را در بر گرفت! دود را برخلاف طوفان گلویم، با آرامش بیرون فرستادم و نفسی آسوده کشیدم. به سیگاری که دود شده بود، نگاهی انداختم و آن را از تراس به پایین پرتاب کردم. آتش سرخ‌رنگش هر لحظه تیره‌تر می‌شد و در نهایت، اسیر خاموشی شب گردید. با شنیدن صداهای همیشگی، شال بافتنی‌ام را دور شانه‌هایم محکم‌تر کردم و به اتاق بازگشتم. خودم را روی تخت رها کردم و برای خلاصی از آن هیاهو، هدفون را بر گوش‌هایم گذاشتم. طره‌ای از موهای بلندم را دور انگشت می‌پیچیدم و زیر لب همراه آهنگ زمزمه می‌کردم. با وجود صدای بلند موسیقی، باز هم صدای شکستن ظروف را می‌شنیدم! ناگهان، درِ اتاق با شدت باز شد. بی‌تفاوت نگاه به مادر دوختم که سمت کمد رفت و ساکی بیرون کشید. کلافه غلتی زدم و پشتم را به او کردم. صدای فریادهایش از سد بلند موسیقی هم فراتر رفت و گوشم را پر کرد: - من یه لحظه دیگه هم توی این خونه نمی‌مونم! ساک را گوشه‌ای از تخت من پرت کرد و همان‌طور که پرش می‌کرد، ادامه داد: - هر بار موندم، تو هم فکر کردی خبریه! باز روز از نو، روزی از نو! این‌بار کور خوندی! پشت گوشت رو دیدی، زن و بچت رو هم می‌بینی! چنگی که به پهلویم انداخت، لحظه‌ای نفسم را بند آورد و درد، تمام وجودم را گرفت. می‌دانستم از دست پدر و دایی‌ام عصبانی است و کنترلی روی حرکاتش ندارد. با خشم، هدفون را از گوشم کنار زدم و در چشمانش تیز شدم: - چی‌کار به من داری؟! چنگ دیگری به بازویم - که حالا شالی رویش نبود - انداخت و با خشم گفت: - چی‌کارت دارم؟ تو هم ذات همونی! بلند شو! می‌ریم!
  6. nastaran

    دنبال یک رمان هستم

    احتمالا روز نود و سوم
  7. زهرا از این قسمت درخواست چارت بندی بده

    بر اساس هدف و ایده و حتی پایانی که مد نظرته برات چارت بندی تخصصی انجام بدیم تا راحت تر بتونی پیش ببری و سریعتر تکمیل بشه رمان@_@

    https://forum.98ia.net/forum/52-درخواست-خط-طرح-و-چارت-بندی-پارت-ها/

    1. نمایش دیدگاه های قبلی  بیشتر 4
    2. Teimouri.Z

      Teimouri.Z

      یه ساعت تایپ کردم ارور زد همش رفت😐

    3. _Najiw80_

      _Najiw80_

      فکر کنم این برا من خوب باشه که پالس رو چهار ساله هنوز نتونستم تموم کنم. پیرنگ های من اماده اس تا تهش. ولی عادت بدی دارم که ایده عوض میکنم🤣🤣🤣

    4. nastaran

      nastaran

      توام درخواست بده درستش میکنیم باهم

      @_Najiw80_

  8. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
  9. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
  10. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
  11. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
  12. به به

    1. Z.alifarhani.

      Z.alifarhani.

      سلام خوش رنگ جذاب😍

      راه‌اندازی مجدد انجمن رو بهت تبریک میگم❤️

  13. بخش وبراستاری مدیر داریم توی تلگرام به من پیام بدین @romantkx
  14. سلام عزیزم برای کدوم بخش؟ تلگرام داری؟
  15. بسم الله الرحمن الرحیم نام رمان: نبش قبر نام نویسندگان: فاطمه عیسی زاده، نسترن اکبریان ژانر: اجتماعی، عاشقانه خلاصه: جسدی که قبرش نبش شد... نبشی که به دست جسد انجام شد و جنازه ای تازه جان به دنبال قاتل حافظه اش افتاد! همه چیز در پرده ابهام دیده میشد... هیچکس اصل ماجرا را نمیدانست جز آن حافظه به خواب رفته ای که زیر خاک، دفن شده بود! خون، خاک، خاطره... کمی مرگ و جان دوباره سناریوی بازی را چید، صفحه شطرنج، یکی یکی پر شد از وزیر های حیله گری که به دنبال کیش شاه بودند اما در این برحه، برق تند نگاهی، ماتی به شاه حریف زد. مقدمه: به عنوان یه بخیاری با غیرت مردن بخاطر ناموس افتخارم بود. پایان خوبی که برای خودم با سکوت خریده بودمش... !
  16. فراخوان جذب نیرو برای تیم مدیریت نودهشتیا آیا علاقه‌مند به فعالیت در محیطی پویا و فرهنگی هستید؟ ما در نودهشتیا، به دنبال افرادی خلاق، باانگیزه و مسئولیت‌پذیر برای پیوستن به تیم مدیریتی خود هستیم. اگر علاقه دارید مهارت‌هایتان را توسعه دهید و در کنار تیمی حرفه‌ای تجربه‌ای ارزشمند کسب کنید، این فرصت برای شماست! جایگاه‌های مورد نیاز: مدیریت انجمن: هدایت و نظارت بر بخش‌های مختلف انجمن. ویراستار: بررسی و بهبود کیفیت متون و مطالب. منتقد: ارزیابی و تحلیل آثار کاربران با دیدی سازنده. گرافیست: طراحی و خلق آثار گرافیکی خلاقانه. ناظر رمان: پیگیری، بررسی و هدایت نویسندگان در مسیر نگارش. مزایای همکاری با ما: فعالیت در تیمی حرفه‌ای و خلاق. آموزش‌های لازم در طول همکاری برای افراد کم‌تجربه. فرصتی برای شکوفایی استعدادها و گسترش ارتباطات. اگر آماده‌اید تا بخشی از یک جامعه فرهنگی شوید، همین حالا اقدام کنید! برای اطلاعات بیشتر و ارسال درخواست، از طریق همین تاپیک یا پیام خصوصی با ما در ارتباط باشید.
  17. خوش اومدی@_@

    1. Aragol

      Aragol

      مرسی عزیزم😭🤍

  18. خوش اومدی@_@

    1. _Najiw80_

      _Najiw80_

      قربونت برم مرسی عزیزدلم🥰

    2. _Najiw80_

      _Najiw80_

      واوو چه رنگی تشکر ویژه😎

    3. nastaran

      nastaran

      قربان شما@_@

  19. نقد و معرفی کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست درباره کتاب: کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست اثر هاکان منگوچ، داستانی عمیق و تفکر برانگیز است که به بررسی روابط انسانی و تأثیر سرنوشت بر زندگی انسان‌ها می‌پردازد. نویسنده با مهارت خاصی به مخاطب خود می‌آموزد که در هر ملاقات و برخوردی با دیگران، پیام و دلیلی نهفته است، حتی اگر در ابتدا به نظر برسد که این اتفاقات صرفاً تصادفی و بی‌هدف هستند. داستان کتاب در فضایی پر از تعمق و تأمل شکل می‌گیرد. هاکان منگوچ در این کتاب به خواننده پیشنهاد می‌دهد که تسلیم سرنوشت شود و از مسیرهای جدیدی که زندگی پیش پای انسان می‌گذارد استقبال کند. این پیام می‌تواند برای کسانی که به دنبال راهی برای پذیرش اتفاقات و تغییرات زندگی خود هستند، بسیار ارزشمند باشد. ویژگی‌های کتاب: موضوع: رمان/داستان‌های ترکی استانبولی نویسنده: هاکان منگوچ ناشر: یارنیک نوع جلد و قطع: شومیز رقعی نقد کتاب: هیچ ملاقاتی تصادفی نیست کتابی است که شما را به تفکر در مورد روابط انسانی و تأثیرات غیرقابل پیش‌بینی آن‌ها بر زندگی می‌کشاند. در این اثر، نویسنده با دقتی مثال‌زدنی از لحظات زندگی روزمره شروع کرده و آن‌ها را به مفاهیم عمیق‌تری تبدیل می‌کند. یکی از ویژگی‌های برجسته کتاب، نگاه فلسفی و آموزنده‌ای است که به سرنوشت و اتفاقات زندگی دارد. هاکان منگوچ به خوبی نشان می‌دهد که هر چیزی در زندگی یک معنا و دلیل دارد، حتی اگر ابتدا چنین به نظر نرسد. از نقاط قوت این کتاب می‌توان به سبک نگارش ساده و در عین حال عمیق آن اشاره کرد. نویسنده به گونه‌ای داستان را روایت می‌کند که خواننده به راحتی می‌تواند با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرده و در داستان غرق شود. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب «آدم‌خواران» اثر ژان تولی | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب 16 قانون طلایی موفقیت | انجمن نودهشتیا با این حال، در برخی مواقع ممکن است برخی از خوانندگان احساس کنند که داستان به کندی پیش می‌رود و در برخی لحظات از هیجان کمتری برخوردار است. اما این مسئله به هیچ عنوان از ارزش‌های فلسفی و آموزنده کتاب نمی‌کاهد. نتیجه‌گیری: هیچ ملاقاتی تصادفی نیست کتابی است که نه تنها برای علاقه‌مندان به داستان‌های انسانی، بلکه برای کسانی که به دنبال تأمل در زندگی و سرنوشت خود هستند نیز مناسب است. این کتاب به شما یاد می‌دهد که هیچ‌چیز در زندگی بی‌دلیل نیست و هر اتفاقی که در مسیر شما قرار می‌گیرد، معنای خاص خود را دارد. برای خرید کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست می‌توانید آن را از سایت نودهشتیا تهیه کنید. سایت نودهشتیا به شما این امکان را می‌دهد که به راحتی کتاب‌های مورد علاقه‌تان را سفارش دهید و از خواندن آن‌ها لذت ببرید. کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست اثر هاکان منگوچ انتشارات یارنیک
  20. معرفی و نقد کتاب «آدم‌خواران» اثر ژان تولی کتاب «آدم‌خواران» نوشته‌ی ژان تولی یک اثر تاریخی و در عین حال بسیار تکان‌دهنده است که روایتی از یک فاجعه‌ انسانی را به تصویر می‌کشد. این رمان برگرفته از یک واقعه‌ی حقیقی است که در سال ۱۸۷۰ در یک روستای کوچک در فرانسه اتفاق افتاده است و داستان آن در چند ساعت رخ می‌دهد. در این مدت کوتاه، خشونت بی‌رحمانه‌ای از سوی مردم روستا رخ می‌دهد که نه تنها موجب نابودی بسیاری از افراد می‌شود، بلکه باعث بازتاب سوالات اخلاقی و روان‌شناختی در ذهن خواننده می‌گردد. ژان تولی در این کتاب با تسلط تمام به مسئله‌ خشونت انسانی و تبعات آن پرداخته است. او نه تنها به وقایع فاجعه‌آمیز اشاره می‌کند، بلکه به‌طور عمیق به بررسی علل و ریشه‌های روان‌شناختی رفتارهای خشونت‌آمیز می‌پردازد. این کتاب درباره‌ انسان‌هایی است که در شرایط خاص، از ظرفیت‌های بی‌رحمانه‌ای برخوردار می‌شوند. «آدم‌خواران» همچنان که خشونت و نابودی را روایت می‌کند، در حقیقت جستجو برای درک انسانی است که در برابر بحران‌های اجتماعی و روانی دچار فروپاشی می‌شود. نقد کتاب: یکی از ویژگی‌های برجسته کتاب «آدم‌خواران» این است که این اثر بسیار بیشتر از یک رمان ساده است. تولی در این کتاب از خشونت به‌عنوان ابزاری برای بررسی ابعاد پیچیده‌ روان‌شناسی انسان‌ها استفاده کرده است. او از سبک نوشتاری دقیق و سیاه خود بهره می‌برد تا داستان را به نحوی روایت کند که همزمان هم دردناک و هم به شدت جذاب باشد. این کتاب بدون شک یکی از آن آثاری است که خواننده را به تفکر وادار می‌کند، چرا که احساسات و رفتارهای انسان‌ها در شرایط خاص را به شکلی ملموس و واقع‌گرایانه به تصویر می‌کشد. بیشتر بخوانید: نقد و معرفی کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب 16 قانون طلایی موفقیت | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب تولستوی و مبل بنفش | انجمن نودهشتیا اما شاید یکی از چالش‌های این کتاب، خشونت بسیار بالای آن باشد. به دلیل شدت خشونت در داستان، این کتاب برای همه‌ی خوانندگان مناسب نیست و ممکن است برای برخی از افراد قابل تحمل نباشد. کسانی که قادر به درک و تحمل چنین حجم بالای خشونت و اضطراب‌های روانی نیستند، بهتر است از این کتاب اجتناب کنند. در نهایت، «آدم‌خواران» یک اثر خاص است که می‌تواند تاثیرات عمیقی بر ذهن خواننده بگذارد و سوالات اساسی درباره‌ طبیعت انسان و رفتارهای خشونت‌آمیز در شرایط بحرانی ایجاد کند. این کتاب مناسب کسانی است که علاقه‌مند به مطالعه‌ آثار سنگین و پیچیده‌ روان‌شناختی و اجتماعی هستند. پیشنهاد برای خرید: اگر از جمله افرادی هستید که به مطالعه رمان‌های تاریخی با محوریت روان‌شناسی و مسائل اجتماعی علاقه‌مندید، کتاب «آدم‌خواران» را پیشنهاد می‌کنیم. برای خرید این کتاب، می‌توانید به سایت نودهشتیا مراجعه کنید، جایی که این کتاب با ترجمه هادی ثقفی دوست به راحتی در دسترس است. سایت نودهشتیا علاوه بر ارائه این کتاب، مجموعه‌ای از آثار مشابه و جذاب دیگر را نیز برای علاقه‌مندان به مطالعه‌ رمان‌های ادبی و تاریخی فراهم کرده است. برای تجربه‌ خرید آسان و سریع، از سایت نودهشتیا استفاده کنید و این اثر برجسته را به خانه‌ی خود ببرید.
  21. نقد و معرفی کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو یک مانگای جذاب و متفاوت است که به زندگی یک یاکوزای خشن و سابق به نام "اژدهای جاودان" می‌پردازد. این کتاب داستان مردی را روایت می‌کند که سال‌ها در دنیای تبهکاری و جنایت زندگی کرده و لقب یکی از خطرناک‌ترین یاکوزاهای ژاپن را یدک می‌کشد. اما روزی تصمیم می‌گیرد که از این دنیای تاریک و پرهیجان خداحافظی کند و زندگی جدیدی به عنوان یک مرد خانه‌دار آغاز کند. داستان و شخصیت‌ها شخصیت اصلی داستان، "اژدهای جاودان"، در گذشته یکی از تبهکاران بزرگ یاکوزا بوده که به علت رفتار خشن و بی‌رحمانه‌اش، شهرت زیادی پیدا کرده است. تصمیم او برای بازنشستگی و زندگی جدید به عنوان یک مرد خانه‌دار، چالشی است که او باید با آن روبه‌رو شود. زندگی گذشته‌ی او، پر از ماجراهای هیجان‌انگیز و خطرناک بوده است و حالا باید با مسائل جدید و گاهی خنده‌دار خانه‌داری دست و پنجه نرم کند. نویسنده در این مانگا داستان‌های زیادی از دوران گذشته‌ی "اژدهای جاودان" را به زیبایی به تصویر می‌کشد. این داستان‌ها در کنار زندگی جدید او، که پر از چالش‌های کمدی و انسانی است، باعث می‌شود کتاب یاکوزای بازنشسته هم جنبه‌های اکشن و هم طنز را به‌خوبی با هم ترکیب کند. بیشتر بخوانید: نقد و معرفی کتاب 16 قانون طلایی موفقیت | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب تولستوی و مبل بنفش | انجمن نودهشتیا نقد و بررسی کتاب اسرار ذهن ثروتمند سبک نوشتاری و گرافیک کوسوکه اونو در این کتاب توانسته است به‌خوبی دنیای یاکوزا را با جزئیات دقیق و جذاب به تصویر بکشد. گرافیک‌های مانگا، علاوه بر نمایش خشونت و هیجان، به‌خوبی احساسات شخصیت‌ها را نیز منتقل می‌کنند. طراحی شخصیت‌ها، به‌ویژه "اژدهای جاودان"، نشان‌دهنده عمق تغییرات درونی اوست و تبدیلش از یک یاکوزای خشن به یک مرد خانه‌دار را به زیبایی به نمایش می‌گذارد. پیام و موضوعات یاکوزای بازنشسته تنها یک داستان اکشن و هیجانی نیست، بلکه به‌طور ضمنی موضوعات عمیقی مانند تغییرات درونی، مسئولیت‌پذیری و مواجهه با چالش‌های زندگی روزمره را نیز به مخاطب ارائه می‌دهد. کتاب نشان می‌دهد که حتی سخت‌ترین آدم‌ها هم می‌توانند تغییر کنند و زندگی جدیدی بسازند، هرچند که این تغییر ممکن است سخت و پر از مشکلات باشد. نتیجه‌گیری اگر شما به دنبال یک داستان جذاب و هیجان‌انگیز هستید که دنیای یاکوزا را با جنبه‌های انسانی و کمدی ترکیب کند، یاکوزای بازنشسته یک انتخاب عالی برای شماست. این کتاب می‌تواند شما را به دنیای پیچیده و تاریک یاکوزاها ببرد و در عین حال پیام‌های عمیقی در مورد تغییرات زندگی و پذیرش مسئولیت‌های جدید به شما بدهد. برای خرید کتاب یاکوزای بازنشسته و لذت بردن از داستان هیجان‌انگیز این یاکوزای بازنشسته، به سایت نودهشتیا مراجعه کنید. خرید مانگا کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو
  22. کتاب 16 قانون طلایی موفقیت اثر ناپلئون هیل یکی از آثار ماندگار در حوزه رشد فردی و دستیابی به موفقیت است که با رویکردی خاص به قوانین روان‌شناختی و شخصیتی موفقیت می‌پردازد. ناپلئون هیل، نویسنده‌ و پژوهشگر برجسته آمریکایی، در این کتاب بر اهمیت اصلاح درونی و غلبه بر نقاط ضعف شخصیتی تأکید می‌کند. او معتقد است که موفقیت واقعی از تغییرات عمیق درونی نشأت می‌گیرد، نه فقط از راهکارهای مادی و اقتصادی. کتاب 16 قانون طلایی موفقیت به روشی دقیق و علمی، 16 اصل را برای خوانندگان ترسیم می‌کند. این اصول شامل موضوعاتی مانند صبر، شجاعت، اراده، مسئولیت‌پذیری، و پرهیز از حسادت و کینه‌توزی است. هیل در این اثر، با نثری ساده و تأثیرگذار، هر یک از این قوانین را توضیح می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه افراد می‌توانند با درونی کردن این اصول، نه‌تنها به موفقیت مادی بلکه به آرامش و رضایت درونی دست یابند. او معتقد است که ویژگی‌هایی نظیر صبر و صداقت، کلیدهایی برای دستیابی به اهداف بلندمدت و پایدار هستند. یکی از نکات قوت این کتاب، ترکیب مثال‌های ملموس از زندگی واقعی با توضیحاتی ساده است که به خواننده این امکان را می‌دهد تا اصول را به راحتی در زندگی خود به کار گیرد. ناپلئون هیل با استفاده از تجارب خود به عنوان یک روزنامه‌نگار و همچنین با مصاحبه‌هایی که با افراد موفق و مشهور انجام داده، این کتاب را به منبعی کاربردی و جامع برای مخاطبان تبدیل کرده است. اما از نقاط ضعف این کتاب می‌توان به تکرار بعضی مفاهیم در برخی بخش‌ها اشاره کرد. همچنین، برای خوانندگانی که با ادبیات روان‌شناختی آشنا هستند، ممکن است بعضی از این اصول کمی سطحی به نظر برسد، چرا که رویکرد کتاب عمدتاً بر تجربه‌های شخصی است و از پشتوانه علمی و پژوهشی کمتر استفاده کرده است. 16 قانون طلایی موفقیت اثری انگیزه‌بخش و الهام‌بخش است که هر فردی، از تازه‌کارها تا افرادی که به دنبال خودسازی هستند، می‌تواند از آن بهره‌مند شود. این کتاب به ما یادآور می‌شود که برای رسیدن به اهداف بلند و موفقیت واقعی، ابتدا باید به شخصیت و رفتارهای خود نگاهی بیندازیم و از طریق بهبود آنها، زمینه‌ساز رشد و تحول واقعی شویم. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب تولستوی و مبل بنفش | انجمن نودهشتیا نقد و بررسی کتاب اسرار ذهن ثروتمند نقد و بررسی کتاب بیشعوری اگر به دنبال کتابی هستید که اصول موفقیت را به زبانی ساده و با نگاهی روان‌شناختی توضیح دهد، کتاب 16 قانون طلایی موفقیت اثر ناپلئون هیل یک انتخاب عالی برای شماست. این کتاب می‌تواند نقطه شروعی ارزشمند برای خودسازی و حرکت به سوی اهداف و رویاهایتان باشد. پیشنهاد می‌کنم برای خرید کتاب 16 قانون طلایی موفقیت به سایت نودهشتیا سر بزنید و با یک خرید آسان و مطمئن، این اثر ارزشمند را به کتابخانه شخصی خود اضافه کنید. خرید کتاب 16 قانون طلایی موفقیت اثر ناپلئون هیل
  23. معرفی کتاب تولستوی و مبل بنفش کتاب تولستوی و مبل بنفش، خاطرات نویسنده و وکیل آمریکایی نینا سانکوویچ است که در آن تجربیات خود از مواجهه با غم از دست دادن خواهرش، آن ماری، به دلیل سرطان را روایت می‌کند. این کتاب نه تنها به مخاطب کمک می‌کند تا با قدرت ادبیات و خواندن به عنوان ابزاری برای آرامش و درمان آشنا شود، بلکه ارتباط عمیق و عاطفی خانواده، به ویژه پیوند خواهرانه را برجسته می‌کند. اگر علاقه‌مند به خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش هستید، می‌توانید این کتاب را در سایت نودهشتیا پیدا کنید. موضوعات کتاب تولستوی و مبل بنفش در این کتاب، نینا سانکوویچ با غوطه‌ور شدن در ادبیات، از دست دادن خواهرش را پردازش می‌کند. او برای رهایی از غم، سفری یک ساله آغاز می‌کند تا هر روز یک کتاب بخواند و نقد کوتاهی در وبلاگش بنویسد. این سفر به او کمک می‌کند که از طریق کتاب‌ها آرامش و تسلی یابد. همچنین، رابطه او با خواهرش در مرکز این داستان قرار دارد و با دقت و حساسیت زیادی به احساسات خانواده و خواهران پرداخته شده است. سایت نودهشتیا مکان مناسبی برای خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش و تجربه این اثر تأثیرگذار است. سبک نگارش سبک نگارش سانکوویچ تأملی و درون‌نگرانه است و احساسات عمیق خود را با خوانندگان به اشتراک می‌گذارد. نثر او زیبا و شاعرانه است و قدرت انتقال احساسات در مواجهه با فقدان را به خوبی نشان می‌دهد. او با نگاهی مثبت و روشن به کتاب‌ها می‌نگرد و عشق به ادبیات در نوشته‌هایش پیداست. خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش از سایت نودهشتیا می‌تواند شما را به خواندن اثری ارزشمند و تأثیرگذار ترغیب کند. تأثیرگذاری بر خوانندگان این کتاب تأثیر عمیقی بر خوانندگان گذاشته و بسیاری از آن‌ها با مطالعه آن به آرامش و الهام دست یافته‌اند. تولستوی و مبل بنفش به خاطر صداقت و حس انسانی‌اش مورد تحسین قرار گرفته و همچون نامه‌ای عاشقانه به کتاب‌ها و ادبیات است. این اثر حتی به صورت نمایشنامه نیز درآمده و در تئاترهای مختلف اجرا شده است. سایت نودهشتیا به شما این امکان را می‌دهد تا با خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش، از این تجربه عمیق و احساسی لذت ببرید. نتیجه‌گیری کتاب تولستوی و مبل بنفش، اثری است که به خوانندگان کمک می‌کند تا در لحظات دشوار زندگی از قدرت ادبیات برای آرامش بهره ببرند. نوشته سانکوویچ با صداقت و احساسی دلنشین، به تمامی کسانی که به قدرت شفابخش کتاب‌ها اعتقاد دارند توصیه می‌شود. اگر به دنبال خرید کتابی متفاوت و الهام‌بخش هستید، سایت نودهشتیا گزینه‌ای عالی برای تهیه کتاب تولستوی و مبل بنفش خواهد بود. بیشتر بخوانید: نقد و بررسی کتاب اسرار ذهن ثروتمند نقد و بررسی کتاب بیشعوری جملات برگزیده از کتاب تولستوی و مبل بنفش "کتاب‌ها هواپیما، قطار و جاده‌اند. آن‌ها مقصد و سفرند؛ آن‌ها خانه‌اند." "خواندن راه من برای درک دنیا و یافتن معنای زندگی‌ام بود." "کتاب‌ها آرام‌ترین و ثابت‌ترین دوستان هستند؛ آن‌ها در دسترس‌ترین و عاقل‌ترین مشاوران‌اند." هرکدام از این جملات، روح حاکم بر کتاب و نگاه سانکوویچ به ادبیات را به خوبی به تصویر می‌کشد. برای تجربه‌ی این اثر خاص، خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش از سایت نودهشتیا پیشنهاد می‌شود. نکات مثبت و منفی کتاب تولستوی و مبل بنفش نکات مثبت: الهام‌بخش و آرامش‌بخش: این کتاب ادای احترامی به قدرت ادبیات برای آرامش است و با نوشتاری عمیق و صمیمانه، خواننده را به مراقبت از خود و وقت گذاشتن برای دل‌مشغولی‌های خود ترغیب می‌کند. خاطرات خواندنی و تأثیرگذار: این کتاب به خوبی نوشته شده و با نثری غنی و تأملات در مورد کتاب‌هایی که نویسنده خوانده، خواننده را مجذوب می‌کند. نکات منفی: عدم تنوع کتاب‌ها: نویسنده بیشتر کتاب‌های نویسندگان سفیدپوست را انتخاب کرده و تنوع فرهنگی کمی در انتخاب‌ها مشاهده می‌شود. تکرار موضوعی: برخی از تأملات ممکن است برای برخی خوانندگان تکراری و کسل‌کننده باشد. مخاطبان کتاب این کتاب برای عاشقان کتاب، علاقه‌مندان به ادبیات و کسانی که در جستجوی آرامش هستند مناسب است. برای خرید این کتاب تأثیرگذار، سایت نودهشتیا به شما امکان دسترسی به این اثر را می‌دهد تا از تجربه‌ای عمیق و آرامش‌بخش بهره‌مند شوید. خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش اثر نینا سنکویچ
  24. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
×
×
  • اضافه کردن...