رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

ارسال‌های توصیه شده

  • مدیر ارشد

🧚🏻‍♀️سلام نودهشتیا من برگشتم با دومین مسابقه از هاگوارتز🧚🏻‍♀️

198312_25PicsArt-07-06-01-21-33.jpg

تو مسابقه قبلی برنده‌هامون پرچم گروه جادوگر و خون آشام رو بالا بردن و خواهیم دید که تو این قسمت چه گروهی قراره آوازه اش بلند بشه

دومین مسابقه از اسمش مشخصه، ایده پردازی!

تو مدرسه براتون یک سری مطالب رو گذاشتم که خیلی تو این مسابقه بهتون کمک می‌کنه، باعث میشه با گروهتون بیشتر آشنا باشید و شخصیتی که تبدیل شدید رو‌ بیشتر بشناسید.

🔶به هر گروه یک اتاق بزرگ ( گپ/خصوصی) دادم تا بتونید با هم نوع هاتون ارتباط برقرار کنید،‌ جغد نازنینم دعوت نامه ها رو باید تا الان به دستتون رسونده باشه، اون دعوت نامه رو که باز کنید میفهمید که این قسمت از چه قراره و...

1b1112_25f04ef2bac791820eb7258dfe6707cbf

پایین هر نامه اسم گروهی زده شده که هیچکس حق گفتنش رو نداره،‌ مثال میزنم:

🔺من زری هستم از گروه گرگینه...

داخل گپ گرگینه دعوت نامه ارسال شده و زیرش اسم گروه جادوگر هک شده.

⚠️به هیچ عنوان نمیرم جار بزنم که چه گروهی برای من و هم نوع‌هام انتخاب شده چه تو مکان عمومی چه تو خصوصی!

اینکه اسم گروهی رو نوشتم دلیل داره که بعدا براتون توضیح میدم.

🔶توضیحات کامل قسمت دوم:

🔸فکر کنید که قراره یک داستان گروهی بنویسید، اول چیکار میکنید؟ ایده هاتون رو روی هم می‌ریزد و بعدش یک ایده حاکم ازش خارج میکنید؛ من دقیقا اون ایده حاکم رو می‌خوام🫶🏻

🔸ایده‌ای که با هم گروهی هاتون به دست آوردید رو در قالب یک خلاصه از یک داستان تو همین تاپیک پست میکنید اما من فقط خلاصه از شما نمی‌خوام، اسم و عکس هم می‌خوام،‌ دقیقا یک کار خالص گروهی! 

b94d12_25Picsart-25-08-12-12-22-04-275.j

اینکه چه کسی ایده جمع اوری شده رو بخواد تو این تاپیک ارائه بده و گروه رو هدایت و کارها و تقسیم کنه، به عهده «سرگروه»‌ هستش💫💯

🔸طبقه نوشته‌های مسابقه قبلی و با نظر گرفتن از اعضای پشت صحنه و هوش مصنوعی برای هر گروه، رهبری انتخاب شده🧐

روح اعظم: @Amata🩶

جادوگر بزرگ: @QAZAL💚

گرگ آلفا: @سایه مولوی🩵

خونخوار اصیل: هردو اصیل هستید و چون دو نفرهستید به سرگروه احتیاجی نیست بین خودتون تقسیم کار کنید❤️

🔸زمان این مسابقه یک هفته هستش، گروهی که به موقع کار رو تحویل نده وارد مسابقه سوم نمیشه و مجدد به پله اول هاگوارتز برمی‌گرده هرچند همتون فعالیتتون رو ثابت کردید. 

🔸اگه هم گروهیتون مشکلی براش پیش اومد و آنلاین نبود اصلا وقت رو از دست ندید شما کارای ایده رو انجام بدید امتیاز اون هم گروهی شامل شما میشه🧚🏻‍♀️🤍

قالب ارسال رو تو اتاق هاتون می‌زارم😉💫

موفق و مانا باشید خوش نویس‌های نودهشتیا

اعضا: @هانیه پروین @shirin_s @QAZAL @Mahsa_zbp4 @S.Tagizadeh @دختر ارواح @ملک المتکلمین @Taraneh @raha @Amata @سایه مولوی @سایان 

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2686-%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%82-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C/
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر ارشد

اتمام این مرحله از مسابقه:

 29 . ۵ . ۱۴۰۴

تمدید شد✔️

سرگروه‌: @هانیه پروین @shirin_s @سایه مولوی @QAZAL @Amata

ویرایش شده توسط زری گل
لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2686-%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%82-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C/#findComment-12688
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر ارشد

درود ماوراء!🧚🏻‍♀️

فرداشب راس ساعت 00:00 مسابقه به اتمام میرسه، لطفا هرچه سریعتر قالب گروه خود را در همین تاپیک ارسال کنید

@سایه مولوی @هانیه پروین @shirin_s @Amata @QAZAL

 

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2686-%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%82-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C/#findComment-12775
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اسم داستان: در پرده‌ی ماه

گروه: گرگینه‌ها

ایده پردازان: @سایه مولوی @Mahsa_zbp4 @آتناملازاده

خلاصه: 
رموس گرگینه‌ی جوانیست که از کودکی در دهکده‌ای دور و در کنار انسان‌ها زندگی می‌کند. او برخلاف گرگینه‌های دیگر قادر به تبدیل شدن نیست‌ و طبق یک طلسم قدیمی که تمام اجدادش به آن دچار شده بودند در شب‌های ماه کامل اتفاقات کابوس‌واری برایش رخ می‌دهد. رموس در شب‌های ماه کامل به هیبت گرگ در آمده و بی‌آنکه خود متوجه باشد به قتل مردم دهکده می‌پردازد. داستان از آنجایی شروع می‌شود که آنی (یک دورگه‌ی گرگینه و جادوگر) پا به دهکده می‌گذارد و به طور اتفاقی با رموس آشنا می‌شود. در همین حِین پرده از راز طلسم اجداد رموس برداشته می‌شود. پدر خوانده‌ی رموس (رابرت) که گرگینه‌‌ای بدذات بود پدر آنی را از سر کینه و حسادت به قتل رسانده و دخترک دغدار تمام اجدادش را به طلسم و نفرین خود دچار کرد. حالا آنی که دل به رموس سپرده است به کمک او می‌شتابد تا شاید بتواند طلسمی که خود بنیان‌گذارش بوده را بشکند.

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2686-%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%82-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C/#findComment-12782
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اسم داستان: وارث سایه

گروه: ارواح

ایده پردازان: عسل، s. Tagizadeh ، amata

 

 خلاصه: 

 

"وارثی جوان و ناآگاه، به تلۀ میراثی شوم می‌افتد: نقاشی‌ای خانوادگی که ریشه‌اش در تاریک‌ترین افسانه‌هاست؛ بومِ نفرین‌شده‌ای که نسل اندر نسل، صاحبانش را به کام مرگ کشانده. در تقلا برای پرده‌برداری از راز این اثر اهریمنی، یا رهایی از چنگال آن، او به حقیقتی لرزه‌آور می‌رسد: این نقاشی نه صرفاً تصویری رنگ‌وروغنی، که زندانی است ازلی برای «هسته‌ی انرژی» شیطانی‌ترین ارواح و اجنه‌ی باستانی. نقاشی نفس می‌کشد و «پژواک‌های روح» آنان را در رگ‌های واقعیت منتشر می‌کند.

ناگهان، شمنی مرموز، شکارچیِ سایه‌ها، سایه‌وار بر سر راه وارث سبز می‌شود. هدف او؟ ریشه‌کن کردن هر آنچه از آن ارواح بر این جهان مانده. اما وارث، طعمۀ اصلی است؛ چرا که خود، «پژواک روحی» از همان دیوان باستانی‌ست، آخرین قطعه‌ی گمشده برای تکمیل هیبتی که جهان را به لرزه می‌اندازد. در این میان، پرنده‌ای شوم و سیاه که همواره چون کابوسی بر فراز سر وارث پرسه می‌زند، آرام آرام نقاب از چهره برمی‌گیرد: این مرغِ مرگ، کالبدِ ظاهری همان اهریمنِ خفته است، و وارث، کلید رهایی‌اش. او می‌تواند با جذب آخرین پژواک، به قدرت مطلق و هیبت اصلی‌اش بازگردد و جهان را در تاریکی ابدی غرق کند.

اکنون، در مرزِ نازکِ میان هستی و نیستی، نبردی آغاز شده. نبردی نه برای زندگی، که برای روحِ هستی. میان شکارچیِ سایه‌ها و طعمۀ ناخواسته. میان رستگاری و تباهیِ جهان. و وارث؟ او نه نقاش است، نه مالک. او بوم است، و هر ضربان قلبش، نه تنها سرنوشت او، که تقدیر ابدیِ جهان را به خون می‌کشد."

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2686-%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%82-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C/#findComment-12794
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • نویسنده اختصاصی

اسم داستان : افسانه آلکیمورا

گروه: جادوگران

ایده پردازان:

 @Taraneh @QAZAL@سایان @ملک المتکلمین

 

خلاصه:

در آلکیمورا، شهری که جادو ارز رایج آن است، هیچ‌چیز رایگان نیست.

جادو در کارگاه‌های عظیم ساخته می‌شود؛ نه از سنگ یا فلز، بلکه از گوشت و خون روح انسان‌ها، از عشق، خشم، ترس، امید…! احساساتی که مردم با رضایت یا اجبار می‌فروشند تا بقا بخرند. اما این معامله‌ی خاموش، روح شهر را تهی کرده؛ مردمی با چشمان بی‌نور و قلب‌های خاموش، که زندگی‌شان صرف تغذیه‌ی ماشینی می‌شود که هیچ‌گاه سیر نمی‌گردد. در این میان، یک نفر متولد شده با جادویی که از درونش می‌جوشد. آزاد، پایان‌ناپذیر، و بدون بها. وجود او یک تهدید است؛ پیشگویی‌ها گفته‌اند چنین فردی می‌تواند نظم آلکیمورا را در هم بشکند یا آن را به آتش بکشد. شورای جادوگران و صاحبان کارگاه‌ها، ترسیده از نابودی سلطه‌شان، همه را علیه او می‌شورانند.

اکنون، شکار آغاز شده.

در کوچه‌های مه‌آلود، بازارهای جادوی سیاه و تالارهای طلسم، این موجود استثنایی باید انتخاب کند. 

آیا جادویش را آزاد کند و شهر را از اسارت احساسات فروخته‌شده برهاند…؟ یا تاج سلطنت را بردارد و خود ارباب جدید شود؟

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2686-%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%82-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C/#findComment-12798
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیریت کل

اسم داستان: طلسم مهر

گروه: خون‌آشام‌

ایده پردازان: @shirin_s @هانیه پروین

خلاصه:

هزاران ساله که خون‌آشام‌ها با یه قانون سفت و سخت حکومت می‌کنن: فقط خاندان سلطنتی حق دارن "خون سلطنتی" رو بخورن—خونی که قدرت جاودانگی مطلق میده و اگه بیفته دست غریبه‌ها، امپراتوری فرو می‌پاشه.

خوناشام‌های یاغی و سرکش دست به دست هم میدن و به سرکردگی خوناشامی که مدعی تاج و تخته در شب تاج‌گذاری شاهزاده، بدترین فاجعه ممکن اتفاق میفته. یاغی‌ها دست به خرابکاری میزنن و به وسیله فرو کردن چوب در قلب پادشاه اون رو به خواب میفرستن و جام خون سلطنتی دزدیده میشه!

پادشاه رو در بالای یک برج پنهان و اسیرش میکنن جایی که هر روز بهش زهر داده میشه و به مرور بدن پادشاهو ضعیف میکنه.

اما کاشف به عمل میاد که همه چیز کار اونها نبوده و شورشی ها هم یه مهره بازی بودن تو دستای بازی‌کن اصلی!

دزد، یه دختره به اسم «سلیا» ـ نیمه خون‌آشام، نیمه جادوگره ـ که برخلاف همه پیش‌بینی‌ها، بعد از خوردن خون سلطنتی نمرده. برعکس، اون خون توی رگاش داره تبدیل میشه به یه طلسم خطرناک که یا می‌تونه خورشید رو برای همیشه خاموش کنه… یا دوباره برش‌گردونه به آسمون.

آشر، شاهزاده دوم، مأمور میشه سلیا رو زنده گیر بیاره. ولی توی تعقیبش، می‌فهمه سلیا همون دختربچه‌ایه که سال‌ها پیش توی جنگ ازش محافظت کرده بود و فکر می‌کرد مرده.

کم‌کم هردوشون می‌فهمن که حقیقت وحشتناک‌تری وجود داره: هزار سال پیش، برای ساختن خون سلطنتی، روح خورشید رو قربونی کردن و زندانی کردنش توی بدن یه انسان… و اون انسان، کسی نیست جز سلیا.

خون سلطنتی توی رگ‌های سلیا خیلی خطرناکه؛ چون امپراتوری باور داره که اگر طلسمی که توی خونش شکل گرفته کامل بشه، خورشید برای همیشه برمی‌گرده.

و برگشت خورشید یعنی پایان نسل خون‌آشام‌ها (چون نور خورشید براشون مرگ‌آوره دیگه).

دربار به آشر فشار میاره که سریع سلیا رو بیاره تا با یک مراسم باستانی، خون سلطنتی رو ازش بیرون بکشن و نابودش کنن.

و اگه آشر این کارو نکنه، خانواده و تاج و تخت برادرش رو از دست میده و حتی ممکنه جنگ داخلی شروع بشه.

حالا آشر بین دو انتخاب گیر کرده:

تحویل دادن معشوقش سلیا به دربار برای نجات امپراتوری… یا کمک بهش برای کامل کردن طلسم، حتی اگه این یعنی نابودی نسل خودش و تغییر سرنوشت دنیا برای همیشه:)

ناهید زنی که تحت خشونت شوهرشه و رنگ پوستش از سفید، به کبود تبدیل شده! آیا عشق قدیمیش می‌تونه نجاتش بده؟!

کلیک کنید تا داستان ناهید رو بخونید

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2686-%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%82-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C/#findComment-12799
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

شما در حال پست به عنوان مهمان هستید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
  • اضافه کردن...