رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

Taraneh

مدیر اجرایی
  • تعداد ارسال ها

    1,047
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    7
  • Donations

    0.00 USD 

تمامی مطالب نوشته شده توسط Taraneh

  1. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    آدم نمی‌تواند تحمل کند، بالأخره باید داشت، انسانی را باید داشت که غم انسان را دریابد.‌ -نامه غلام‌حسین ساعدی به طاهره
  2. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    در رویا برای منی،‌ در واقعیت رویای منی.. -نزار قبانی
  3. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ... دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم منم من، سنگ تیپا خورده ی رنجور منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم... -اخوان ثالث
  4. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    می‌خواهم مثل تو باشم، یعنی زندگی‌ام را بکنم و دورادور دوستت داشته باشم. نمی‌خواهم گوش به زنگ تلفنت باشم. نمی‌خواهم عشقم به تو دست و پایم را ببندد. می‌خواهم با هرکس که می‌خواهم، هر وقت که می‌خواهم، بدون عذاب وجدان خلوت کنم. حق با توست، زندگی بدون عذاب وجدان راحت‌تر است. من به زندگی این طور نگاه نمی‌کنم، اما چرا که نه؟ می‌خواهم امتحان کنم. مگر چه چیزی را از دست می‌دهم؟ یک مرد بزدل را؟ و چی به دست می‌آورم؟ لذت گهگاه در آغوش تو بودن را... فکرهایم را کرده ام. می‌خواهم امتحان کنم. -آنا گاوالدا
  5. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    بوسه های ما نه گزاف بود، نه دروغ؛ پناه بود در برف و بوران... -احمدرضا احمدی
  6. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    مادربزرگ اخرای عمرش می گفت: کسی رو دوست داشته باش ‌که وقتی دوست داشتنی نبودی، دوست داشته باشه. -کریمی اعتماد
  7. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    كل صباح لا يشرق صوتك فيه ليل منفي كئيب يصير فيه الاسبوع سبعة قرون. +هر صبحی که صدای تو در آن طلوع نکند، شبی تبعیدی و اندوه‌ناک است که هفته در آن هفت قرن می‌شود. -غادة السمان
  8. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    طعم صدا و درخشش چشمان خدا گونه‌ات را در آن شب بی‌نظیری که با هم بودیم حس می‌کنم... آه که چقدر بی‌نظیر و ناگهانی و کوتاه بود. -نامه غسان کنفانی به غاده السمان
  9. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    تو هنوز ‏در زیباترین اتاقِ قلبِ منی. ‏تمام روز اگر ‏از هم رنجیده و دور باشیم ‏باز هم، شب که خواب افتاده‌ای رویت پتو می‌کشم...! ‏-جمال ثریا
  10. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    چنان دل بسته ام کردی که من با چشم خود دیدم؛ خودم می رفتم اما سایه ام با من نمی آمد... -ابراهیم خطیبی
  11. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    شب‌ها از فراقت دیوانه می‌شوم. وقتی که بیمار میشوی، یا زمانی که داغ‌دار کسی هستی یا وقتی که در تنگنای زندگی گیر میکنی، من کیلومتر‌ها به دور از تو کاری از دستم بر نمی‌آید. مفهوم عجز و بیچارگی همین باید باشد. -نامه ناظم حکمت به پیرایه
  12. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطرها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها، ز ابرها، بلورها مرا ببر امید دلنواز من، ببر به شهر شعرها و شورها -فروغ فرخزاد
  13. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    غمگین اما در کمالِ ادب لب‌هایم را مثلِ کفش‌هایم جفت می‌کنم و تو را با همان شدت که یک درختِ بریده سقوط می‌کند، می‌بوسم. -حسین صفا
  14. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    تو را دوست دارم آن‌سان که هرگز کسی را دوست نداشته‌ام و دوست نخواهم داشت. تو یگانه هستی و خواهی ماند بی هیچ قیاسی با دیگری. این حس چیزی است آمیخته و عمیق. چیزی که تمامِ ذراتم را دربرمی‌گیرد. تمام امیال‌ام را ارضاء می‌کند و تمام غرورهایم را نوازش... این را حس می‌کنی ؟ گر چه تن‌هایمان دور هستند، اما روح‌هایمان همدیگر را لمس می‌کنند... -گوستاو فلوبر
  15. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    هر آنچه را که عادی نیست دوست دارم حتی اگر پست باشد اما وقتی که صادق است. اما هرآنچه دروغ می‌گوید، هرآنچه تظاهر می‌کند، هر آنچه که همزمان شهوت را نکوهش می‌کند و به عفت تظاهر، با همه‌ی ذره‌هایش منزجرم می‌کند. ‌-نامه گوستاو فلوبر به لوئیز کوله
  16. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    روزی تا خرخره عاشق بودم! تا فرق سرم! منی که حالا حوصله‌ی دوست داشتن خودم را هم ندارم! -رویا شاه‌حسین‌زاده
  17. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    به دیدارم بشتاب! این شکوفه‌ها به همان سرعتی که می‌شکفند فرو می‌ریزند. هستیِ این جهان به پایداریِ شبنم می‌ماند بر گلبرگ... -ایزومی شیکیبو
  18. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ‏هیچوقت هیچکس به اندازه‌ی من دوستت نخواهد داشت! این تو این تمامِ آدم ها... -المیرا دهنوی
  19. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    با تو خوشبختم مثل پيچكى كه به ديوار رسيده باشد، مثل پرنده‌اى كه از شوق پرواز بال درآورده باشد. مثل جوانه‌اى كه از دل برف به هواى بهار بيرون زده باشد. با تو آنقدر خوشبختم كه دارد باران مى‌بارد... -کامران رسول زاده
  20. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    آدم یا بی‌درنگ از کسی خوشش می‌آید یا هرگز خوشش نمی‌آید. از او بی‌درنگ خوشم می‌آید. -کریستین بوبن، دیوانه‌بازی
  21. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    زلالی، روشنی، شبیه آفتاب سر ظهر می مانی، می سوزانی. شاید برای همین است چون می بینمت حریق عشق دامن احساسم را می گیرد... -امیرعباس خالق وردی
  22. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    من آنقدر زیاد رویا بافته‌ام و کم‌تر زیسته‌ام، که گاهی سه ساله‌ام، اما روز بعد اگر خوابی که دیده‌ام محزون باشد سیصد ساله‌ام. تو اینطور نیستی؟ در لحظاتی به نظرت نمیرسد که در آستانه‌ی آغاز زندگی هستی و زمانی دیگر سنگینی چندین هزار قرن را روی دوش خود حس نمی‌کنی؟ -نامه ژرژ ساند به گوستاو‌فلوبر، ۲۸ سپتامبر۱۸۶۶
  23. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    بیم آن دارم که زیاد با تو سخن بگویم مبادا خسته شوی و بیم آن دارم که سکوت کنم، مبادا گمان کنی که دیگر برایم مهم نیستی... -نزار قبانی
  24. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    صبح، ‏پشت تلفن ‏یادم رفت بگویم؛ ‏صدایت را که می‌شنوم ‏دنیا فراموشم می‌شود. -ناظم حکمت
  25. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    آموزگار نیستم تا عشق را به تو بیاموزم. ماهیان نیازی به آموزگار ندارند، تا شنا کنند. پرندگان نیز آموزگاری نمی خواهند تا به پرواز در آیند. شنا کن به تنهایی، پرواز کن به تنهایی. عشق را دفتری نیست. بزرگترین عاشقان دنیا خواندن نمی دانستند... -نزار قبانی
×
×
  • اضافه کردن...