رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

Taraneh

مدیر اجرایی
  • تعداد ارسال ها

    1,053
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    12

تمامی مطالب نوشته شده توسط Taraneh

  1. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    آیدای نازنین خوب خودم! آیدای من؛ این پرنده، در این قفس تنگ نمی خواند. اگر می بینی خفه و لال و خاموش است، به این جهت است ... بگذار فضا و محیط خودش را پیدا کند تا ببینی که چه گونه در تاریک ترین شبها آفتابی ترین روزها را خواهد خواند. به من بنویس تا هردم و هرلحظه بتوانم آنرا بشنوم.به من بنویس تا یقین داشته باشم که تو هم مثل من در انتظار آن شبهای سفیدی. به من بنویس که می دانی این سکوت و ابتذال زاییده زندگی دراین زندانی است که مال مانیست، که خانه ی ما نیست، که شایسته مانیست. به من بنویس که تو هم درانتظار سحری هستی که پرنده ی عشق ما در آن آواز خواهد خواند. احمد تو -نامه احمد شاملو به آیدا، ۲۹ شهریور ۱۳۴۲
  2. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    آیدای نازنین خوب خودم! آیدای من؛ این پرنده، در این قفس تنگ نمی خواند. اگر می بینی خفه و لال و خاموش است، به این جهت است ... بگذار فضا و محیط خودش را پیدا کند تا ببینی که چه گونه در تاریک ترین شبها آفتابی ترین روزها را خواهد خواند. به من بنویس تا هردم و هرلحظه بتوانم آنرا بشنوم.به من بنویس تا یقین داشته باشم که تو هم مثل من در انتظار آن شبهای سفیدی. به من بنویس که می دانی این سکوت و ابتذال زاییده زندگی دراین زندانی است که مال مانیست، که خانه ی ما نیست، که شایسته مانیست. به من بنویس که تو هم درانتظار سحری هستی که پرنده ی عشق ما در آن آواز خواهد خواند. احمد تو -نامه احمد شاملو به آیدا، ۲۹ شهریور ۱۳۴۲
  3. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    تو امّا هیچ وقت فراموش نکن روزی که افتاده باشی، از زمین بلندت می‌کنم، اگر هم نتوانم کنارت دراز می‌کشم... -تورگوت اویاز
  4. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    در برابر چشمانم نیستی، اما تمام آن‌چه می‌بینم، تویی... -احمد شوقی
  5. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    روزها همه يكجور ميگذرد، بيخود و بى فايده، چيز تازه ندارم،قربانت. -نامه صادق هدایت به تقى رضوى
  6. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    بعضی ها هم هستند که به نظر فراموششان کرده ایم.. اما وقتی حرفشان به میان می آید دیگر نمی توانیم لبخند بزنیم... -نزار قبانی
  7. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    صدایی می‌شنود، دمِ گوشش، که صدای نوازشگرِ او بود: "من هم کنارتم؛ تنهات نمی‌گذارم؛ تا آخر عمر کنارتم" یکهو حس می‌کند آتشی در دلش روشن شد. دیگر دلش می‌خواست زنده بماند و زندگی کند. ‌-داستایفسکی
  8. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    تو درختی، من آب. من کنار تو، آواز بهاران را می خندم و می خوانم، می گريم و می خوانم. با تو بودن خوب است‌. تو قشنگی. -منوچهر آتشی
  9. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    به چشمهایم زل زد و گفت: «با هم درستش میکنیم» چه لذتی داشت این با هم، حتی اگر با هم، هیچ چیزی درست نمیشد... -لیلیان هلمن
  10. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    دونك لستُ سوى قطرة المطر الضائعة في سيل... «بى تو چيزى جز قطر‌ه‌ىِ بارانى گم شده در سيلاب نيستم...» -غسان كنفانی
  11. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    چنان دل بسته ام کردی که من با چشم خود دیدم؛ خودم می رفتم اما سایه ام با من نمی آمد... -ابراهیم خطیبی
  12. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    دلم‌ می خواهد همه چیز را بگذارم و بروم طوری که کسی نداند من که هستم. مرا ببخش عزیزم، احساس وحشتناکی دارم. سوار قطار خواهم شد و تمامی وجودم را گریه خواهم کرد. -نامه اولگا کنیپر به آنتوان چخوف
  13. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    شاید تصور کنی که تو را فراموش کرده ام، اما من پرونده ای قطور از خاطرات تو و خنده های به یاد ماندنی ات دارم... -نامه فدریکو گارسیالورکا به آنا ماریا
  14. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    می‌خواهم از تو بنویسم. از نامِ تو که تکیه‌گاه حصارهای شکسته است. -پوشویاتوسکا
  15. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    و تو عزیز هزار نفر میشوی اما عزیزِ دلِ عزیزت نیستی و این غم‌ انگیز است... -عباس معروفی
  16. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ده از ده دوست دارمت هشت تا برای تو و یکی برای خنده‌ات و یکی هم برای صدایِ تو اما چشم ها.... که هزار امان از چشم هایِ تو... -محمود درویش
  17. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    - چرا رنجم می دهی؟ - چون دوستت دارم. - نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را. -وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را می خواهیم: عشق را، حتا به قیمت رنج -پس تو به عمد مرا رنج می دهی؟ -بله، برای اینکه از عشقت مطمئن شوم... -ایتالو کالوینو، از کتاب بارون درخت نشین
  18. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    من آنقدر با تو بوده ام که از بودن کنارِ دیگران سردم می شود... -احمد شاملو
  19. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    شب بخیر عزیزم. تو را می بوسم، تو را به ازای تمامِ سال های بی تو می بوسم. -نامه آلبر کامو به ماریا کاسارس
  20. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    کاش اینجا بودی، همین کنار خودم و من یادم میرفت که خسته ام، خرابم، ویرانم... -سید علی صالحی
  21. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    از روزی که شناختمت، ماهیان در فضا پرواز می‌کنند، گنجشککان در آب شنا... و خروس‌ها نیمه‌شب آواز می‌خوانند، لاک‌پشت‌ها چون خرگوش می‌جهند و گرگ شادمانه با شنل‌قرمزی در جنگل می‌رقصد و مرگ خودکشی می‌کند اما نمی‌میرد.. از روزی که شناختمت، همزمان می‌خندم و می‌گریم نیمی از عشقت روشنایی و نیم دیگرش تاریکی‌ست، یک بام و دو هواست شاید برای همین است که همچنان دوستت دارم.. -غادة السمان
  22. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    آدم نمی‌تواند تحمل کند، بالأخره باید داشت، انسانی را باید داشت که غم انسان را دریابد.‌ -نامه غلام‌حسین ساعدی به طاهره
  23. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    در رویا برای منی،‌ در واقعیت رویای منی.. -نزار قبانی
  24. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ... دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم منم من، سنگ تیپا خورده ی رنجور منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم... -اخوان ثالث
  25. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    می‌خواهم مثل تو باشم، یعنی زندگی‌ام را بکنم و دورادور دوستت داشته باشم. نمی‌خواهم گوش به زنگ تلفنت باشم. نمی‌خواهم عشقم به تو دست و پایم را ببندد. می‌خواهم با هرکس که می‌خواهم، هر وقت که می‌خواهم، بدون عذاب وجدان خلوت کنم. حق با توست، زندگی بدون عذاب وجدان راحت‌تر است. من به زندگی این طور نگاه نمی‌کنم، اما چرا که نه؟ می‌خواهم امتحان کنم. مگر چه چیزی را از دست می‌دهم؟ یک مرد بزدل را؟ و چی به دست می‌آورم؟ لذت گهگاه در آغوش تو بودن را... فکرهایم را کرده ام. می‌خواهم امتحان کنم. -آنا گاوالدا
×
×
  • اضافه کردن...