پارت هفت: کوروش و آستیاگ
آمد به جهان فرا پادشاه
پوری دلیری و رشید و آگاه
نام او بود کوروش شاهنشاه
بر زمین نبود به مانندش کارگشاه
بر ماد جنگید در سه بار و پیروز گشت
بخشید حاکم را و بر نفس فیروز گشت
سپس به سوی لیدی و بابل رهسپار شد
بابل را محاصر کرد و با هوشش رستگار شد
در آن زمان های و هوی پرست
که فاتح را بود غارت و کجی دست
نریخت یک قطره خون و نشکست دری
بخشید حتی حاکم ستمگر بییاوری
آزاد کرد هرکه برده بود در آن سرای
بخشید اموال ادیان و کرد احترام
منشوری نوشت که در آن میگفت
که منم، پادشاه مهربان این جهان
او مهربان بود و نریخت خون بیگناه
همچون پدر بود برای یاوران شاهنشاه
بر همسرش مهربان و بر کودکانش بردبار
بر ایران هدیه کرد صلح و محبت و رفاه