رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
به اطلاع کاربران می‌رسانیم دو انجمنِ نودهشتیا باهم ادغام شده‌اند. با این وجود، تمامی آثار شما محفوظ است و جای نگرانی نیست. در صورتی که مشکل ورود به اکانت خود را دارید، از گزینه "بازیابی پسوورد" استفاده کنید. ایدی تلگرام جهت بروز خطا: @Delbarity ×
انجمن نودهشتیا
به اطلاع کاربران می‌رسانیم دو انجمنِ نودهشتیا باهم ادغام شده‌اند. با این وجود، تمامی آثار شما محفوظ است و جای نگرانی نیست. در صورتی که مشکل ورود به اکانت خود را دارید، از گزینه "بازیابی پسوورد" استفاده کنید. ایدی تلگرام جهت بروز خطا: @Delbarity

nastaran

مالک
  • تعداد ارسال ها

    126
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    3

تمامی مطالب نوشته شده توسط nastaran

  1. پارت پنجم نگاهی به اطراف انداختم و وقتی مطمئن شدم کسی نیست، رژ لب بنفش را روی لب‌های ترک‌خورده‌ام کشیدم. درشتی لب‌هایم با این رنگ، دوچندان به چشم می‌آمد! ریمل را روی مژه‌های بلند اما بی‌حالتم زدم و وقتی فر شدند، لوازم را در جیب کوله‌پشتی‌ام گذاشتم. دستم را دوباره به سرم کشیدم و موهای بیرون‌زده از مقنعه‌ام را صاف کردم. همان‌طور که دست‌هایم را با پشت شلوار جین آبی‌ام خشک می‌کردم، از سرویس بهداشتی بیرون رفتم. پگاه آماده، به یکی از درخت‌های پارک تکیه داده بود. با دیدن من، دستش را بالا برد و اشاره کرد که زودتر بروم. - بدو دیگه، دوساعته! - اومدم. ده دقیقه هم نشد! خب؟ کجا بریم؟ دستش را به سمتم دراز کرد. - پول‌هاتو بده بذاریم رو هم. فوری از زیپ گوشه‌ی کوله‌ام پول‌ها را بیرون آوردم و به او دادم. با هم به سمت خیابان رفتیم تا تاکسی بگیریم. - بچه‌ها یه رستوران سنتی رفتن، برای صبحانه گفتن منتظر ما می‌مونن. تا پنج-شش هستم. تو چی؟ خیلی سریع راه می‌رفت و نفس‌های من بریده شده بود. - من؟ خب... زنگ می‌زنم به مامان، می‌گم کلاس اضافه داریم. منم هستم! پگاه خنده‌ای مستانه کرد و دستی به موهای طلایی رنگ‌شده‌اش کشید. لب‌های سرخش را به هم مالید تا رژ لبش یکدست شود و گفت: - تو هم خوب بلدی بپیچونی‌ها! بابا بی‌خیال! مگه بابات که شب نمیاد خونه چی می‌شه؟ تهش چهارتا داد و فریاده دیگه! تو هم چند ساعت دیر بری، یه کم غرغر می‌شنوی فقط. سر به زیر انداختم و به حرف‌هایش فکر کردم. راست می‌گفت! منی که همیشه حضورم به چهاردیواری اتاقم محدود بود، دیر آمدنم چه اهمیتی داشت؟ برای چه کسی مهم بود؟ بدون هیچ حرف دیگری سوار تاکسی دربست شدیم. پگاه آدرس را به راننده، که مردی مسن بود، داد. تکیه‌ام را به صندلی دادم و به مقصدی که می‌رفتیم، فکر کردم.
  2. پارت چهارم دستم را کشیدم و با هم از پارکینگ خانه خارج شدیم. به محض خروج، نفسی عمیق کشیدم و مقنعه‌ام را به عقب راندم. پگاه هوفی کشید و از جیب مانتویش موبایلش را بیرون آورد. همان‌طور که شماره می‌گرفت، خطاب به من گفت: - پول چقدر داری؟ - صد تومن. تو چی؟ گویا تلفن وصل شده بود؛ چون بی‌توجه به سؤال من، خطاب به ساناز گفت: - سلام، خوبی؟ آدرس رو می‌فرستی عشقم؟ دستی به مقنعه‌اش کشید و طره‌ای از موهای طلایی‌اش را بیرون انداخت. - قربونت. زود میایم، منتظر باشید. تلفن را در جیب مانتویش انداخت و همان‌طور که دوشادوش هم می‌رفتیم، گفت: - دیشب صدای دعوا می‌اومد از خونتون. بابات باز نیومده بود خونه؟ از اشاره‌ی بی‌پرده‌اش دلم گرفت! کاش می‌شد به او بگویم در این مسائل دخالت نکند، اما اگر ناراحت می‌شد چه؟ آن‌وقت تنها دوستم را هم از دست می‌دادم و مجبور بودم در انزوا جان بسپارم! - اوهوم... با دایی آریا با هم رفته بودن. خنده‌ای کوتاه کرد و بعد از رسیدن به پارک، چشم‌های عسلی‌اش را به نگاه مغموم من دوخت. با لحنی که سعی می‌کرد جدی باشد، گفت: - زود بیا فقط. منتظر ما موندن. سری به نشانه‌ی تأیید تکان دادم و به سمت سرویس بهداشتی پارک رفتم. با عجله لباس‌هایم را تعویض کردم و درون کوله گذاشتم. کوله را به شانه انداختم و از اتاقک دستشویی خارج شدم. مقابل آینه ایستادم و به خودم نگریستم. لبه‌ی مقنعه‌ام چروک افتاده بود! کمی دستم را تر کردم و چروک‌های مقنعه را صاف کردم. سپس دست در جیب مانتوی بنفشم فرو بردم و ریمل و رژ لبم را بیرون آوردم.
  3. پارت سوم بعد از چندین سال باید به این صداها، این شکستن‌ها، این فریادها و جیغ‌ها عادت می‌کردم؟! چرا هر بار بغض، مثل خنجری، قصد دریدن گلویم را داشت و من ناچار به فرو دادنش بودم؟ مادری که از شب‌ نیامدن پدر خرده می‌گرفت، خودش تمام آخر هفته‌هایش را کجا می‌گذراند؟ پدر چه؟ شب‌ها را زیر کدام سقف صبح می‌کرد؟ دستانم را روی گوش‌هایم فشردم. از دعواهایشان حالم به‌هم می‌خورد! چطور هر دو، با وجود گناهان خود، مهر بی‌گناهی بر صفحه‌ی اعمالشان می‌زدند و دیگری را به قصاص می‌کشاندند؟ دراز کشیدم و مانتو را از تن بیرون آوردم. در جایم غلتی زدم. گوش‌هایم دیگر تاب شنیدن بحث‌های پوچشان را نداشت. چشم‌هایم را روی هم فشردم و چندی نگذشت که خواب مهمانشان شد. *** آلارم گوشی قصد اذیتم را داشت! کلافه روی تخت نشستم و آن صدای مزخرف را خاموش کردم. چنگی به موهای ژولیده‌ام کشیدم و از زیر پلک‌هایی که به‌سختی باز نگه داشته بودم، نیم‌نگاهی به ساعت روی صفحه‌ی گوشی انداختم. مدرسه‌ام داشت دیر می‌شد! بدون شستن دست و صورتم، لباس‌های مدرسه را به تن کردم و برای سر کردن مقنعه، مقابل آینه ایستادم. پشت چشمان قهوه‌ای رنگم، باد کرده و زیرشان گود افتاده بود... بعد از سر کردن مقنعه، کوله‌ام که همیشه آماده بود را روی شانه انداختم و از اتاق خارج شدم. برخلاف دیشب، سکوتی عجیب خانه را فرا گرفته بود. با احتیاط از میان خرده‌شیشه‌ها عبور کردم و از خانه بیرون زدم. پله‌ها را دوتا یکی پایین پریدم و مقابل خانه‌ی پگاه ایستادم. تقه‌ای به در زدم و منتظر، به دیوار تکیه دادم. در باز شد و عطری خوش مشامم را پر کرد. همان لحظه یادم افتاد که عطرم را برنداشته‌ام! نگاه کلافه‌ای به چشمان خواب‌آلود و گیجِ پگاه انداختم و بدون سلام گفتن، لب زدم: - عه، من یادم رفت عطرم رو بیارم. همین‌جا بمون، زود برم بیام! آستین مانتویم را در میان انگشتانش گرفت و با صدایی که همانند چشمانش خمار بود، آرام گفت: - هیس! کجا؟ من آوردم. بیا.
  4. پارت دوم تکانی به بازویم دادم و خودم را از میان انگشتانش بیرون کشیدم. اخم‌هایم سخت در هم گره خورده بود. می‌دانستم این رفتن سرانجامی ندارد، پس بی‌حرف از جا بلند شدم. با غرولند به سمت کمد رفتم و سرسری آماده شدم. شال را آزادانه روی موهایم انداختم و نگاهی به مادر انداختم که مشغول بستن ساک بود. صدای عصبی‌اش هنوز هم قطع نمی‌شد: - هر بار بخشیدمت، باز گفتی خوب خریه! باز افتادی دنبال اون آریایِ... حرفش را خورد و مانتوی جلو‌بازش را همراه شالی به تن کرد. چاره‌ای جز همراهی‌اش نداشتم. اگر نمی‌رفتم، هفته‌ها سرکوفت و ناسزا نصیبم می‌شد. از اتاق خارج شدم و نگاهم به پدر افتاد. او با صورتی غرق عرق، به رفتن ما خیره شده بود. چهره‌اش زرد و چشمانش درشت شده بود. گویی دیگر توان فریاد کشیدن نداشت و گوشه‌ای کز کرده بود. حالش طبیعی بود... فقط همان دوا را می‌خواست! مادر دستم را کشید و مرا از نگاه کردن بیشتر بازداشت. برای آخرین بار، صدای پر‌بغضش که با قدرتی عجیب همراه شده بود، در گوش خانه پیچید: - هی، من رو باش! این‌بار دیگه کاملاً جدی‌ام! دیگه نه تو، نه این زندگی نکبتت رو نمی‌خوام! تو اون کوفتی و کثافت‌کاری‌هات رو به زن و بچت ترجیح دادی! دست مرا بار دیگر کشید و به‌سرعت از خانه بیرون زد. در را با شدتی تمام کوبید و با بسته شدن در، سد بغضش شکست. اشک، بی‌اختیار روی گونه‌های سرخش - سرخی‌ای که از سیلی بود - جاری شد. دلم، مثل همیشه، تاب نیاورد. علی‌رغم تمام دلخوری‌ها، دستم را دور شانه‌اش انداختم و سرم را زیر گردنش فرو کردم. امری غیرارادی بود. هر بار این سناریو از اول تکرار می‌شد، بغضی در گلویم چنبره می‌زد؛ بغضی که سخت با آن در نبرد بودم و تازگی‌ها توانسته بودم افسار اشک‌هایم را به‌دست بگیرم. مادر، با دلگیری، مرا از خود راند و با چشمان اشکی به چشمان غمناکم زُل زد: - ماهور، کجا بریم؟! سوئیچ ماشین رو برداشتم؟ سری به نشانه‌ی "نمی‌دانم" تکان دادم و یک قدم عقب رفتم. دستی به اشک‌هایش کشید و برای برداشتن سوئیچ، دوباره وارد خانه شد. به دیوار پشت سرم تکیه دادم و بی‌تفاوت به راه‌پله‌ی سفید خیره شدم. انتظار برای آمدن مادر داشت بیش‌ازحد طول می‌کشید و این یعنی یک رفتن نافرجام دیگر. ساک را از کنار دیوار برداشتم، نفسی کلافه بیرون دادم و دوباره داخل شدم. با دیدن مشاجره‌ی پدر و مادر که از سر گرفته شده بود، سری به نشانه‌ی تأسف تکان دادم و بی‌صدا به اتاقم برگشتم. با همان لباس‌ها روی تخت دراز کشیدم و در افکارم غرق شدم.
  5. **بسم‌الله الرحمن الرحیم** ### فصل اول نگاهم ماتِ دودی بود که رد حضورش در خفگی هوا محو می‌شد. سیگار را میان لب‌هایم اسیر کرده و کامی عمیق گرفتم. آن‌قدر عمیق که موجی از سرفه، گلوی خشکم را در بر گرفت! دود را برخلاف طوفان گلویم، با آرامش بیرون فرستادم و نفسی آسوده کشیدم. به سیگاری که دود شده بود، نگاهی انداختم و آن را از تراس به پایین پرتاب کردم. آتش سرخ‌رنگش هر لحظه تیره‌تر می‌شد و در نهایت، اسیر خاموشی شب گردید. با شنیدن صداهای همیشگی، شال بافتنی‌ام را دور شانه‌هایم محکم‌تر کردم و به اتاق بازگشتم. خودم را روی تخت رها کردم و برای خلاصی از آن هیاهو، هدفون را بر گوش‌هایم گذاشتم. طره‌ای از موهای بلندم را دور انگشت می‌پیچیدم و زیر لب همراه آهنگ زمزمه می‌کردم. با وجود صدای بلند موسیقی، باز هم صدای شکستن ظروف را می‌شنیدم! ناگهان، درِ اتاق با شدت باز شد. بی‌تفاوت نگاه به مادر دوختم که سمت کمد رفت و ساکی بیرون کشید. کلافه غلتی زدم و پشتم را به او کردم. صدای فریادهایش از سد بلند موسیقی هم فراتر رفت و گوشم را پر کرد: - من یه لحظه دیگه هم توی این خونه نمی‌مونم! ساک را گوشه‌ای از تخت من پرت کرد و همان‌طور که پرش می‌کرد، ادامه داد: - هر بار موندم، تو هم فکر کردی خبریه! باز روز از نو، روزی از نو! این‌بار کور خوندی! پشت گوشت رو دیدی، زن و بچت رو هم می‌بینی! چنگی که به پهلویم انداخت، لحظه‌ای نفسم را بند آورد و درد، تمام وجودم را گرفت. می‌دانستم از دست پدر و دایی‌ام عصبانی است و کنترلی روی حرکاتش ندارد. با خشم، هدفون را از گوشم کنار زدم و در چشمانش تیز شدم: - چی‌کار به من داری؟! چنگ دیگری به بازویم - که حالا شالی رویش نبود - انداخت و با خشم گفت: - چی‌کارت دارم؟ تو هم ذات همونی! بلند شو! می‌ریم!
  6. nastaran

    دنبال یک رمان هستم

    احتمالا روز نود و سوم
  7. زهرا از این قسمت درخواست چارت بندی بده

    بر اساس هدف و ایده و حتی پایانی که مد نظرته برات چارت بندی تخصصی انجام بدیم تا راحت تر بتونی پیش ببری و سریعتر تکمیل بشه رمان@_@

    https://forum.98ia.net/forum/52-درخواست-خط-طرح-و-چارت-بندی-پارت-ها/

    1. نمایش دیدگاه های قبلی  بیشتر 4
    2. .-.

      .-.

      یه ساعت تایپ کردم ارور زد همش رفت😐

    3. _Najiw80_

      _Najiw80_

      فکر کنم این برا من خوب باشه که پالس رو چهار ساله هنوز نتونستم تموم کنم. پیرنگ های من اماده اس تا تهش. ولی عادت بدی دارم که ایده عوض میکنم🤣🤣🤣

    4. nastaran

      nastaran

      توام درخواست بده درستش میکنیم باهم

      @_Najiw80_

  8. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
  9. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
  10. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
  11. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
  12. به به

    1. Z.alifarhani.

      Z.alifarhani.

      سلام خوش رنگ جذاب😍

      راه‌اندازی مجدد انجمن رو بهت تبریک میگم❤️

  13. بسم الله الرحمن الرحیم نام رمان: نبش قبر نام نویسندگان: فاطمه عیسی زاده، نسترن اکبریان ژانر: اجتماعی، عاشقانه خلاصه: جسدی که قبرش نبش شد... نبشی که به دست جسد انجام شد و جنازه ای تازه جان به دنبال قاتل حافظه اش افتاد! همه چیز در پرده ابهام دیده میشد... هیچکس اصل ماجرا را نمیدانست جز آن حافظه به خواب رفته ای که زیر خاک، دفن شده بود! خون، خاک، خاطره... کمی مرگ و جان دوباره سناریوی بازی را چید، صفحه شطرنج، یکی یکی پر شد از وزیر های حیله گری که به دنبال کیش شاه بودند اما در این برحه، برق تند نگاهی، ماتی به شاه حریف زد. مقدمه: به عنوان یه بخیاری با غیرت مردن بخاطر ناموس افتخارم بود. پایان خوبی که برای خودم با سکوت خریده بودمش... !
  14. خوش اومدی@_@

    1. Aragol

      Aragol

      مرسی عزیزم😭🤍

  15. خوش اومدی@_@

    1. _Najiw80_

      _Najiw80_

      قربونت برم مرسی عزیزدلم🥰

    2. _Najiw80_

      _Najiw80_

      واوو چه رنگی تشکر ویژه😎

    3. nastaran

      nastaran

      قربان شما@_@

  16. نقد و معرفی کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست درباره کتاب: کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست اثر هاکان منگوچ، داستانی عمیق و تفکر برانگیز است که به بررسی روابط انسانی و تأثیر سرنوشت بر زندگی انسان‌ها می‌پردازد. نویسنده با مهارت خاصی به مخاطب خود می‌آموزد که در هر ملاقات و برخوردی با دیگران، پیام و دلیلی نهفته است، حتی اگر در ابتدا به نظر برسد که این اتفاقات صرفاً تصادفی و بی‌هدف هستند. داستان کتاب در فضایی پر از تعمق و تأمل شکل می‌گیرد. هاکان منگوچ در این کتاب به خواننده پیشنهاد می‌دهد که تسلیم سرنوشت شود و از مسیرهای جدیدی که زندگی پیش پای انسان می‌گذارد استقبال کند. این پیام می‌تواند برای کسانی که به دنبال راهی برای پذیرش اتفاقات و تغییرات زندگی خود هستند، بسیار ارزشمند باشد. ویژگی‌های کتاب: موضوع: رمان/داستان‌های ترکی استانبولی نویسنده: هاکان منگوچ ناشر: یارنیک نوع جلد و قطع: شومیز رقعی نقد کتاب: هیچ ملاقاتی تصادفی نیست کتابی است که شما را به تفکر در مورد روابط انسانی و تأثیرات غیرقابل پیش‌بینی آن‌ها بر زندگی می‌کشاند. در این اثر، نویسنده با دقتی مثال‌زدنی از لحظات زندگی روزمره شروع کرده و آن‌ها را به مفاهیم عمیق‌تری تبدیل می‌کند. یکی از ویژگی‌های برجسته کتاب، نگاه فلسفی و آموزنده‌ای است که به سرنوشت و اتفاقات زندگی دارد. هاکان منگوچ به خوبی نشان می‌دهد که هر چیزی در زندگی یک معنا و دلیل دارد، حتی اگر ابتدا چنین به نظر نرسد. از نقاط قوت این کتاب می‌توان به سبک نگارش ساده و در عین حال عمیق آن اشاره کرد. نویسنده به گونه‌ای داستان را روایت می‌کند که خواننده به راحتی می‌تواند با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرده و در داستان غرق شود. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب «آدم‌خواران» اثر ژان تولی | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب 16 قانون طلایی موفقیت | انجمن نودهشتیا با این حال، در برخی مواقع ممکن است برخی از خوانندگان احساس کنند که داستان به کندی پیش می‌رود و در برخی لحظات از هیجان کمتری برخوردار است. اما این مسئله به هیچ عنوان از ارزش‌های فلسفی و آموزنده کتاب نمی‌کاهد. نتیجه‌گیری: هیچ ملاقاتی تصادفی نیست کتابی است که نه تنها برای علاقه‌مندان به داستان‌های انسانی، بلکه برای کسانی که به دنبال تأمل در زندگی و سرنوشت خود هستند نیز مناسب است. این کتاب به شما یاد می‌دهد که هیچ‌چیز در زندگی بی‌دلیل نیست و هر اتفاقی که در مسیر شما قرار می‌گیرد، معنای خاص خود را دارد. برای خرید کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست می‌توانید آن را از سایت نودهشتیا تهیه کنید. سایت نودهشتیا به شما این امکان را می‌دهد که به راحتی کتاب‌های مورد علاقه‌تان را سفارش دهید و از خواندن آن‌ها لذت ببرید. کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست اثر هاکان منگوچ انتشارات یارنیک
  17. معرفی و نقد کتاب «آدم‌خواران» اثر ژان تولی کتاب «آدم‌خواران» نوشته‌ی ژان تولی یک اثر تاریخی و در عین حال بسیار تکان‌دهنده است که روایتی از یک فاجعه‌ انسانی را به تصویر می‌کشد. این رمان برگرفته از یک واقعه‌ی حقیقی است که در سال ۱۸۷۰ در یک روستای کوچک در فرانسه اتفاق افتاده است و داستان آن در چند ساعت رخ می‌دهد. در این مدت کوتاه، خشونت بی‌رحمانه‌ای از سوی مردم روستا رخ می‌دهد که نه تنها موجب نابودی بسیاری از افراد می‌شود، بلکه باعث بازتاب سوالات اخلاقی و روان‌شناختی در ذهن خواننده می‌گردد. ژان تولی در این کتاب با تسلط تمام به مسئله‌ خشونت انسانی و تبعات آن پرداخته است. او نه تنها به وقایع فاجعه‌آمیز اشاره می‌کند، بلکه به‌طور عمیق به بررسی علل و ریشه‌های روان‌شناختی رفتارهای خشونت‌آمیز می‌پردازد. این کتاب درباره‌ انسان‌هایی است که در شرایط خاص، از ظرفیت‌های بی‌رحمانه‌ای برخوردار می‌شوند. «آدم‌خواران» همچنان که خشونت و نابودی را روایت می‌کند، در حقیقت جستجو برای درک انسانی است که در برابر بحران‌های اجتماعی و روانی دچار فروپاشی می‌شود. نقد کتاب: یکی از ویژگی‌های برجسته کتاب «آدم‌خواران» این است که این اثر بسیار بیشتر از یک رمان ساده است. تولی در این کتاب از خشونت به‌عنوان ابزاری برای بررسی ابعاد پیچیده‌ روان‌شناسی انسان‌ها استفاده کرده است. او از سبک نوشتاری دقیق و سیاه خود بهره می‌برد تا داستان را به نحوی روایت کند که همزمان هم دردناک و هم به شدت جذاب باشد. این کتاب بدون شک یکی از آن آثاری است که خواننده را به تفکر وادار می‌کند، چرا که احساسات و رفتارهای انسان‌ها در شرایط خاص را به شکلی ملموس و واقع‌گرایانه به تصویر می‌کشد. بیشتر بخوانید: نقد و معرفی کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب 16 قانون طلایی موفقیت | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب تولستوی و مبل بنفش | انجمن نودهشتیا اما شاید یکی از چالش‌های این کتاب، خشونت بسیار بالای آن باشد. به دلیل شدت خشونت در داستان، این کتاب برای همه‌ی خوانندگان مناسب نیست و ممکن است برای برخی از افراد قابل تحمل نباشد. کسانی که قادر به درک و تحمل چنین حجم بالای خشونت و اضطراب‌های روانی نیستند، بهتر است از این کتاب اجتناب کنند. در نهایت، «آدم‌خواران» یک اثر خاص است که می‌تواند تاثیرات عمیقی بر ذهن خواننده بگذارد و سوالات اساسی درباره‌ طبیعت انسان و رفتارهای خشونت‌آمیز در شرایط بحرانی ایجاد کند. این کتاب مناسب کسانی است که علاقه‌مند به مطالعه‌ آثار سنگین و پیچیده‌ روان‌شناختی و اجتماعی هستند. پیشنهاد برای خرید: اگر از جمله افرادی هستید که به مطالعه رمان‌های تاریخی با محوریت روان‌شناسی و مسائل اجتماعی علاقه‌مندید، کتاب «آدم‌خواران» را پیشنهاد می‌کنیم. برای خرید این کتاب، می‌توانید به سایت نودهشتیا مراجعه کنید، جایی که این کتاب با ترجمه هادی ثقفی دوست به راحتی در دسترس است. سایت نودهشتیا علاوه بر ارائه این کتاب، مجموعه‌ای از آثار مشابه و جذاب دیگر را نیز برای علاقه‌مندان به مطالعه‌ رمان‌های ادبی و تاریخی فراهم کرده است. برای تجربه‌ خرید آسان و سریع، از سایت نودهشتیا استفاده کنید و این اثر برجسته را به خانه‌ی خود ببرید.
  18. نقد و معرفی کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو یک مانگای جذاب و متفاوت است که به زندگی یک یاکوزای خشن و سابق به نام "اژدهای جاودان" می‌پردازد. این کتاب داستان مردی را روایت می‌کند که سال‌ها در دنیای تبهکاری و جنایت زندگی کرده و لقب یکی از خطرناک‌ترین یاکوزاهای ژاپن را یدک می‌کشد. اما روزی تصمیم می‌گیرد که از این دنیای تاریک و پرهیجان خداحافظی کند و زندگی جدیدی به عنوان یک مرد خانه‌دار آغاز کند. داستان و شخصیت‌ها شخصیت اصلی داستان، "اژدهای جاودان"، در گذشته یکی از تبهکاران بزرگ یاکوزا بوده که به علت رفتار خشن و بی‌رحمانه‌اش، شهرت زیادی پیدا کرده است. تصمیم او برای بازنشستگی و زندگی جدید به عنوان یک مرد خانه‌دار، چالشی است که او باید با آن روبه‌رو شود. زندگی گذشته‌ی او، پر از ماجراهای هیجان‌انگیز و خطرناک بوده است و حالا باید با مسائل جدید و گاهی خنده‌دار خانه‌داری دست و پنجه نرم کند. نویسنده در این مانگا داستان‌های زیادی از دوران گذشته‌ی "اژدهای جاودان" را به زیبایی به تصویر می‌کشد. این داستان‌ها در کنار زندگی جدید او، که پر از چالش‌های کمدی و انسانی است، باعث می‌شود کتاب یاکوزای بازنشسته هم جنبه‌های اکشن و هم طنز را به‌خوبی با هم ترکیب کند. بیشتر بخوانید: نقد و معرفی کتاب 16 قانون طلایی موفقیت | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب تولستوی و مبل بنفش | انجمن نودهشتیا نقد و بررسی کتاب اسرار ذهن ثروتمند سبک نوشتاری و گرافیک کوسوکه اونو در این کتاب توانسته است به‌خوبی دنیای یاکوزا را با جزئیات دقیق و جذاب به تصویر بکشد. گرافیک‌های مانگا، علاوه بر نمایش خشونت و هیجان، به‌خوبی احساسات شخصیت‌ها را نیز منتقل می‌کنند. طراحی شخصیت‌ها، به‌ویژه "اژدهای جاودان"، نشان‌دهنده عمق تغییرات درونی اوست و تبدیلش از یک یاکوزای خشن به یک مرد خانه‌دار را به زیبایی به نمایش می‌گذارد. پیام و موضوعات یاکوزای بازنشسته تنها یک داستان اکشن و هیجانی نیست، بلکه به‌طور ضمنی موضوعات عمیقی مانند تغییرات درونی، مسئولیت‌پذیری و مواجهه با چالش‌های زندگی روزمره را نیز به مخاطب ارائه می‌دهد. کتاب نشان می‌دهد که حتی سخت‌ترین آدم‌ها هم می‌توانند تغییر کنند و زندگی جدیدی بسازند، هرچند که این تغییر ممکن است سخت و پر از مشکلات باشد. نتیجه‌گیری اگر شما به دنبال یک داستان جذاب و هیجان‌انگیز هستید که دنیای یاکوزا را با جنبه‌های انسانی و کمدی ترکیب کند، یاکوزای بازنشسته یک انتخاب عالی برای شماست. این کتاب می‌تواند شما را به دنیای پیچیده و تاریک یاکوزاها ببرد و در عین حال پیام‌های عمیقی در مورد تغییرات زندگی و پذیرش مسئولیت‌های جدید به شما بدهد. برای خرید کتاب یاکوزای بازنشسته و لذت بردن از داستان هیجان‌انگیز این یاکوزای بازنشسته، به سایت نودهشتیا مراجعه کنید. خرید مانگا کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو
  19. کتاب 16 قانون طلایی موفقیت اثر ناپلئون هیل یکی از آثار ماندگار در حوزه رشد فردی و دستیابی به موفقیت است که با رویکردی خاص به قوانین روان‌شناختی و شخصیتی موفقیت می‌پردازد. ناپلئون هیل، نویسنده‌ و پژوهشگر برجسته آمریکایی، در این کتاب بر اهمیت اصلاح درونی و غلبه بر نقاط ضعف شخصیتی تأکید می‌کند. او معتقد است که موفقیت واقعی از تغییرات عمیق درونی نشأت می‌گیرد، نه فقط از راهکارهای مادی و اقتصادی. کتاب 16 قانون طلایی موفقیت به روشی دقیق و علمی، 16 اصل را برای خوانندگان ترسیم می‌کند. این اصول شامل موضوعاتی مانند صبر، شجاعت، اراده، مسئولیت‌پذیری، و پرهیز از حسادت و کینه‌توزی است. هیل در این اثر، با نثری ساده و تأثیرگذار، هر یک از این قوانین را توضیح می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه افراد می‌توانند با درونی کردن این اصول، نه‌تنها به موفقیت مادی بلکه به آرامش و رضایت درونی دست یابند. او معتقد است که ویژگی‌هایی نظیر صبر و صداقت، کلیدهایی برای دستیابی به اهداف بلندمدت و پایدار هستند. یکی از نکات قوت این کتاب، ترکیب مثال‌های ملموس از زندگی واقعی با توضیحاتی ساده است که به خواننده این امکان را می‌دهد تا اصول را به راحتی در زندگی خود به کار گیرد. ناپلئون هیل با استفاده از تجارب خود به عنوان یک روزنامه‌نگار و همچنین با مصاحبه‌هایی که با افراد موفق و مشهور انجام داده، این کتاب را به منبعی کاربردی و جامع برای مخاطبان تبدیل کرده است. اما از نقاط ضعف این کتاب می‌توان به تکرار بعضی مفاهیم در برخی بخش‌ها اشاره کرد. همچنین، برای خوانندگانی که با ادبیات روان‌شناختی آشنا هستند، ممکن است بعضی از این اصول کمی سطحی به نظر برسد، چرا که رویکرد کتاب عمدتاً بر تجربه‌های شخصی است و از پشتوانه علمی و پژوهشی کمتر استفاده کرده است. 16 قانون طلایی موفقیت اثری انگیزه‌بخش و الهام‌بخش است که هر فردی، از تازه‌کارها تا افرادی که به دنبال خودسازی هستند، می‌تواند از آن بهره‌مند شود. این کتاب به ما یادآور می‌شود که برای رسیدن به اهداف بلند و موفقیت واقعی، ابتدا باید به شخصیت و رفتارهای خود نگاهی بیندازیم و از طریق بهبود آنها، زمینه‌ساز رشد و تحول واقعی شویم. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب تولستوی و مبل بنفش | انجمن نودهشتیا نقد و بررسی کتاب اسرار ذهن ثروتمند نقد و بررسی کتاب بیشعوری اگر به دنبال کتابی هستید که اصول موفقیت را به زبانی ساده و با نگاهی روان‌شناختی توضیح دهد، کتاب 16 قانون طلایی موفقیت اثر ناپلئون هیل یک انتخاب عالی برای شماست. این کتاب می‌تواند نقطه شروعی ارزشمند برای خودسازی و حرکت به سوی اهداف و رویاهایتان باشد. پیشنهاد می‌کنم برای خرید کتاب 16 قانون طلایی موفقیت به سایت نودهشتیا سر بزنید و با یک خرید آسان و مطمئن، این اثر ارزشمند را به کتابخانه شخصی خود اضافه کنید. خرید کتاب 16 قانون طلایی موفقیت اثر ناپلئون هیل
  20. معرفی کتاب تولستوی و مبل بنفش کتاب تولستوی و مبل بنفش، خاطرات نویسنده و وکیل آمریکایی نینا سانکوویچ است که در آن تجربیات خود از مواجهه با غم از دست دادن خواهرش، آن ماری، به دلیل سرطان را روایت می‌کند. این کتاب نه تنها به مخاطب کمک می‌کند تا با قدرت ادبیات و خواندن به عنوان ابزاری برای آرامش و درمان آشنا شود، بلکه ارتباط عمیق و عاطفی خانواده، به ویژه پیوند خواهرانه را برجسته می‌کند. اگر علاقه‌مند به خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش هستید، می‌توانید این کتاب را در سایت نودهشتیا پیدا کنید. موضوعات کتاب تولستوی و مبل بنفش در این کتاب، نینا سانکوویچ با غوطه‌ور شدن در ادبیات، از دست دادن خواهرش را پردازش می‌کند. او برای رهایی از غم، سفری یک ساله آغاز می‌کند تا هر روز یک کتاب بخواند و نقد کوتاهی در وبلاگش بنویسد. این سفر به او کمک می‌کند که از طریق کتاب‌ها آرامش و تسلی یابد. همچنین، رابطه او با خواهرش در مرکز این داستان قرار دارد و با دقت و حساسیت زیادی به احساسات خانواده و خواهران پرداخته شده است. سایت نودهشتیا مکان مناسبی برای خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش و تجربه این اثر تأثیرگذار است. سبک نگارش سبک نگارش سانکوویچ تأملی و درون‌نگرانه است و احساسات عمیق خود را با خوانندگان به اشتراک می‌گذارد. نثر او زیبا و شاعرانه است و قدرت انتقال احساسات در مواجهه با فقدان را به خوبی نشان می‌دهد. او با نگاهی مثبت و روشن به کتاب‌ها می‌نگرد و عشق به ادبیات در نوشته‌هایش پیداست. خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش از سایت نودهشتیا می‌تواند شما را به خواندن اثری ارزشمند و تأثیرگذار ترغیب کند. تأثیرگذاری بر خوانندگان این کتاب تأثیر عمیقی بر خوانندگان گذاشته و بسیاری از آن‌ها با مطالعه آن به آرامش و الهام دست یافته‌اند. تولستوی و مبل بنفش به خاطر صداقت و حس انسانی‌اش مورد تحسین قرار گرفته و همچون نامه‌ای عاشقانه به کتاب‌ها و ادبیات است. این اثر حتی به صورت نمایشنامه نیز درآمده و در تئاترهای مختلف اجرا شده است. سایت نودهشتیا به شما این امکان را می‌دهد تا با خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش، از این تجربه عمیق و احساسی لذت ببرید. نتیجه‌گیری کتاب تولستوی و مبل بنفش، اثری است که به خوانندگان کمک می‌کند تا در لحظات دشوار زندگی از قدرت ادبیات برای آرامش بهره ببرند. نوشته سانکوویچ با صداقت و احساسی دلنشین، به تمامی کسانی که به قدرت شفابخش کتاب‌ها اعتقاد دارند توصیه می‌شود. اگر به دنبال خرید کتابی متفاوت و الهام‌بخش هستید، سایت نودهشتیا گزینه‌ای عالی برای تهیه کتاب تولستوی و مبل بنفش خواهد بود. بیشتر بخوانید: نقد و بررسی کتاب اسرار ذهن ثروتمند نقد و بررسی کتاب بیشعوری جملات برگزیده از کتاب تولستوی و مبل بنفش "کتاب‌ها هواپیما، قطار و جاده‌اند. آن‌ها مقصد و سفرند؛ آن‌ها خانه‌اند." "خواندن راه من برای درک دنیا و یافتن معنای زندگی‌ام بود." "کتاب‌ها آرام‌ترین و ثابت‌ترین دوستان هستند؛ آن‌ها در دسترس‌ترین و عاقل‌ترین مشاوران‌اند." هرکدام از این جملات، روح حاکم بر کتاب و نگاه سانکوویچ به ادبیات را به خوبی به تصویر می‌کشد. برای تجربه‌ی این اثر خاص، خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش از سایت نودهشتیا پیشنهاد می‌شود. نکات مثبت و منفی کتاب تولستوی و مبل بنفش نکات مثبت: الهام‌بخش و آرامش‌بخش: این کتاب ادای احترامی به قدرت ادبیات برای آرامش است و با نوشتاری عمیق و صمیمانه، خواننده را به مراقبت از خود و وقت گذاشتن برای دل‌مشغولی‌های خود ترغیب می‌کند. خاطرات خواندنی و تأثیرگذار: این کتاب به خوبی نوشته شده و با نثری غنی و تأملات در مورد کتاب‌هایی که نویسنده خوانده، خواننده را مجذوب می‌کند. نکات منفی: عدم تنوع کتاب‌ها: نویسنده بیشتر کتاب‌های نویسندگان سفیدپوست را انتخاب کرده و تنوع فرهنگی کمی در انتخاب‌ها مشاهده می‌شود. تکرار موضوعی: برخی از تأملات ممکن است برای برخی خوانندگان تکراری و کسل‌کننده باشد. مخاطبان کتاب این کتاب برای عاشقان کتاب، علاقه‌مندان به ادبیات و کسانی که در جستجوی آرامش هستند مناسب است. برای خرید این کتاب تأثیرگذار، سایت نودهشتیا به شما امکان دسترسی به این اثر را می‌دهد تا از تجربه‌ای عمیق و آرامش‌بخش بهره‌مند شوید. خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش اثر نینا سنکویچ
  21. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
  22. نقد و بررسی کتاب اسرار ذهن ثروتمند [حتی یک کلمه از حرف‌های مرا باور نکنید چون من فقط بر اساس تجربیات خودم صحبت می‌کنم تجربیاتی که نتایج شگفت‌انگیزی در زندگی من و دیگران گذاشته.] ُُُُ این جملات، جملات آغازین کتابی است با عنوان اسرار ذهن ثروتمند که بسیاری از منتقدان و صاحب‌نظران آن را حلقه‌ی مفقوده‌ی بین خواستن و دست یافتن دانسته‌اند. این کتاب تآلیف تی.هارو.اکر مدیرعامل یکی از سریع‌ترین و موفق‌ترین ثروت‌ها در سراسر جهان است که برای اولین بار اسرار موفق و ثروت شدنش را در این کتاب برای عموم مردم شرح وتوضیح داده است. تی‌.هارو.اکر کتابش را با این جمله‌ی طلایی آغاز می‌کند [دنیای درون من است که دنیای بیرونم را می‌سازد] چون افکارم احساساتم را می‌سازند. احساساتم اعمالم را و اعمالم نهایتآ مرا به نتیجه می‌رساند از نظر تی‌.هارو.اکر این جملات چهار مربع اصلی زندگی و طرح اولیه‌ی پول هستند و ثروت و موفقیت نتیجه‌ی ترکیب این جهار جزء با هم و به تعبیر صحیح‌تر و دقیق‌تر نخسه‌ی چاپ شده‌ی آن سه حوزه‌ی دیگر است. طرح اولیه پول اصولا شامل اطلاعات و برنامه‌هایی است که ذهن ما در کودکی و نوجوانی دریافت کرده است. در واقع قضاوت ما درمورد پول و ثروت ناشی از پرونده‌ی اطلاعاتی است که در قفسه‌ی بایگانی ذهن ما قرار دارد. این افکار از سه سرچشمه نشات می‌گیرد . الف) تربیت کلامی و لفظی که در حقیقت شامل همه‌ی آن اطلاعات کلامی و شنیداری است که ما در کودکی از اطرافیان‌مان شنیده‌ایم. افکار و اعتقادات پوسیده و گاه بی‌مغز مثل پولت را برای روز مبادا نگه دار. یا نمی شود هم پولدار بود هم به معنویات اندیشید. ب) الگوگیری: این بخش شامل مواردی است که با چشم در دوران کودکی دیده و تصویر آن در ذهن هوشیار ما برای همیشه ثبت می‌شود. در این بخش پدر و مادر اساسی‌ترین نقش را داشته و دارند زیرا از آن جا که هر کودکی بنا بر طبیعت خویش علاقه‌مند به الگوگیری و همانندسازی با پدر و مادر خویش است، افکار و اعمال والدین تاثیر مستقیم و غیر قابل انکاری بر فرزندان داشته و در کسب ثروت و موفقیت یا فقر مالی و شکست ‌ نقش به سزایی را بازی می‌کند. ح ) رویدادهای خاص که سومین عاملی است که افکار ما را برای دستیابی به طرح اولیه پول می‌سازد. هارو.اکر پس از ذکر این نکات و تایید نقش احساسات و افکار روی اعمال و نتایج آن راه حل‌هایی اساسی برای تغییر هر سه فاکتور تعیین‌کننده بالا ارائه کرده و در نخستین بخش از کتاب ذهن ثروتمند دنبال افکار ذهنیات و تجارب قبلی شخص برای رسیدن به طرح اولیه پول است. پس از آن نویسنده شروع کرده به طرح سوالاتی که بسیاری از مردم برای جمع یا خرج پول برنامه‌ریزی می‌کنند. این‌که آیا من برای درآمدی ثابت و اندک تربیت شده‌ام یا برای درآمدی غیر ثابت و هنگفت؟ چرا من به هر چیزی دست می‌زنم خراب می‌شود؟ اما فلان شخص دست به خاک هم می‌زند طلا می‌شود؟ از نظر تی‌.هارو.اکر جواب همه‌ی سوالات بالا فقط یک جمله است. این طرح اولیه پول در ذهن شماست که زندگی مالی و حتی شخصی شما را تعین می‌کند. اگر شما زنی هستید که طرح اولیه پول در ذهن‌تان روی مقدار کم تنظیم شده است فرصت به گونه‌ای می‌شود که شما مردی را انتخاب می‌کنید که ذهن او نیز روی مقدار کمی پول تنظیم شده است. یا فرصت طوری پیش می‌آید که با بروز برخی سوانح و اتفاقات در زندگی‌تان پول شما با بدترین حالت ممکن از دست‌تان برود. بنابراین چگونگی موفقیت کسب و کار شما به طرح اولیه‌ای بستگی دارد که شما نسبت به پول در ذهن‌تان داشته و مدام خواسته یا ناخواسته در حال تاثیرپذیری از آن هستید. اگر طرحی که در ذهن خود دارید روی درآمد یکصد هزار دلار در سال تنظیم شده باشد این دقیقا همان مقدار پولی خواهد بود که از کسب وکار عایدتان می‌شود و کمتر و بیشتر این مقدار را هم همان طرح اولیه‌ای که نسبت به پول در ذهن‌تان دارید نصیبتان خواهد کرد. حال این سوال پیش می‌آید که از کجا می‌شود فهمید که طرح اولیه‌ی پول در ذهن ما روی چه چیزهایی تنظیم شده است؟ یکی از واضح‌ترین روش‌ها برای درک این موضوع که ذهن ما روی چه میزان درآمدی تنظیم شده است این است که به نتایجی که تاکنون در زندگی‌مان حاصل شده نگاه کنیم. یعنی نگاهی به میزان درآمد، حساب بانکی و موفقیتی که تاکنون کسب کرده‌ایم بیندازیم. یافته‌های ما هر آن‌چه باشد جواب سوالات ما نیز خواهد بود. به طور مثال اگر ما کارمندی هستیم با در آمد ثابت مثلا ماهیانه 400 هزار تومان پس طرح اولیه‌ی پول در ذهن ما بر روی درآمد ثابت ماهیانه 400 هزار تومان تنظیم شده است. اما پیداکردن جواب این سوالات آخر کار نیست. موضوع وقتی حیاتی‌تر می‌شود که بفهمیم متآسفانه یا خوشبختانه طرح ذهنی ما برای کسب پول و موفقیت برای همه‌ی مابقی زندگی با ماست. مگر آن که تصمیم بگیریم و اراده کنیم و بخواهیم که تغیرش دهیم. اما نقطه‌ی اوج کتاب ذهن ثروتمند را می‌توان بخش دوم کتاب دانست. بخشی که در آن نویسنده به هفده تفاوت فکری میان افراد ثروتمند و فقیر اشاره کرده است و برای تغییر این افکار راهکارهای موثر و عبارات کلامی و تمرین‌های کلیدی ارائه می‌دهد که در صورت تکرار به راحتی به پیکره‌ی ذهن خواهند چسبید. به عنوان مثال تی.هارو.اکر در این بخش از کتاب به این نکته اشاره می‌کند که آدم‌های ثروتمند معتقدند که خودشان زندگی‌شان را می‌سازند. اما آدم‌های فقیر معتقدند که زندگی تصادفی برای‌شان پیش می‌رود. مردم فقیر به جای به عهده گرفتن مسوولیت آن چه که در زندگی‌شان می‌گذرد ترجیح می‌دهند با مقصر شمردن دیگران توجیه‌ خود و شکایت مدام، نقش یک قربانی را بازی کنند و خود را یک فرد بدبخت فقیر جلوه دهند تا با جلب ترحم دیگران ثروت و موفقیت بیشتری را عاید خود کنند. غافل از آن که وقتی مشکلات و ندانسته‌های زندگی‌شان انگشت می‌گذارند و مدام آن را تکرار می‌کنند ناخودآگاه تبدیل به آهن‌ربای قوی می‌شود که فقط موارد مخرب و مشکلات سخت و لاینحل را جذب خود و زندگی‌شان می‌کنند. پس از آن چنین به نظر می‌رسد که همه‌ی حواث در زندگی، فقط و فقط برای این افراد اتفاق می‌افتد. آن‌ها می‌گویند چرا شاکی نباشم؟ ببین چه زندگی بد و وحشت‌ناکی دارم؟ غافل از این که آن چه در زندگی کنونی نشان دارند دقیقا همان نقطه‌ای است که روی آن تمرکز کرده بودند. تی.هارو.اکر در این جا نصیحت جالبی به همه‌ی افراد علاقه‌مند به کسب پول ، ثروت و موفقیت می‌کند و آن این است: از معاشرت با افرادی که همیشه از زندگی و از درآمد خود می‌نالند، پرهیز کنید. اگر هم چاره‌ای جز مجاورت با آن‌ها ندارید چتری فولادی برای جلوگیری از باریدن این چرندیات روی سرتان بگیرید. وگرنه این چرندیات دامن شما را هم خواهد گرفت... پس از ذکر این نکته، نویسنده، هفت راهکار موثر و کاربردی برای تغییر و وتحول در زندگی چنین افرادی ارایه می‌کند.راهکارهایی که معتقداست که زندگی افراد شاکی از سرنوشت و شانس را کاملا متحول می‌کند. در همین بخش از کتاب اکر در ادامه‌ی تفاوت‌های فکری افراد فقیر و ثروتمند به نکته‌ی جالب توجهی اشاره می‌کند. به این نکته که اگر هدف کسی فقط راحتی باشد هرگز پولدارنخواهد شد. اما اگر هدف کسی پولدارشدن باشد آن وقت فرصت داشتن یک زندگی راحت را هم خواهد داشت. اکر عقاید جالب دیگری هم دارد. مثلا او معتقد است که آدم‌ها‌ی فقیر حتی به بالاتر از سقف خانه‌ی خود هم فکر نمی‌کنند و تازه این که موفق نمی‌شوند تعجب هم می‌کنند اما کسی که می‌خواهد ثروتمند شود هدفش دقیقا ثروتمندشدن است نه فقط گذراندن زندگی و پرداخت هزینه‌های اجباری و قبض‌های روزمره‌ی همیشگی. تفاوت مهم و قابل توجه کتاب تی.هارو.اکر با کتاب‌های دیگر موفقیت در این است که اکر معتقد است برای ثروتمندبودن و ثروتمندشدن لازم نیست انسان بسیار کاملی باشیم.همین که بتوانیم وقتی افکار منفی به ذهن ما وارد و جرات و جسارت را می‌گیرند، تغییر جهت دهیم و ذهن‌مان را مجددا روی افکار مثبت موثر متمرکز کنیم برای ثروتمند شدن ما کافیست. اکر معتقد است برای ثروتمندشدن در قدم اول باید جمله‌‌هایی مثلل «پول کثیف» یا «پول شیطانی» را دور بریزیم و در عوض روی جملات مثبت در زمینه ثروت تمرکز کرد. چنین به نظر می‌رسد که گذشته‌ی سخت و اشتباهات مکرر تی.هارو.اکر از او یک استاد و روان‌شناس کاردان ساخته است. چرا که کتاب اسرار ذهن ثروتمند را نمی‌توان فقط یک کتاب در زمینه‌ی ثروت دانست. چنان که در بخش‌هایی از کتاب توصیه‌های اکر به جای پول‌سازی به سمت انسان‌سازی رفته و همه‌ی ابعاد زندگی فرد منفی‌باف را به چالش می‌کشاند. به طور مثال آن جایی که اکر می‌گوید: «اگر در زندگی مشکل بزرگی دارید معنی آن این است که شما هنوز آدم کوچکی هستید.» یا آن جا که ذکر می‌کند: «اگر یک درخت بلوط با صد پا ارتفاع، ذهن انسان را داشت فقط ده پا قد می‌کشید.» این‌ها بیان‌گر این حقیقت است که مولف کتاب بیشتر در پی نگارش کتابی بوده است که انسان را به نهایت کمال خود برساند. نه صرفا نگارش کتابی که افراد را پولدار کرده است. نکته‌ی برجسته‌ی دیگر کتاب اسرار ذهن ثروتمند تکیه بر استدلال‌های عقلی و منطقی است که ثابت می‌کنند پول نه تنها بد نیست که بسیار مثبت و گره‌گشاست. در نگاه کلی می‌توان گفت کتاب اسرار ذهن ثروتمند تآلیف تی.هارو.اکر به جای یک کتاب مادی، کتابی انسانی و اجتماعی است. چرا که در تک‌تک صفحات این کتاب اکر به تاثیر منفی فقر از نظر فردی و جتماعی و معنوی پرداخته و در خلاف جهت آن تاثیر مثبت ثروت درست را بر افراد جامعه و معنویات به بحث کشانده است و در نهایت با قیاس این دو باز به این نتیجه رسیده است که کسب درآمد و پول‌سازی نه یک وظیفه‌ی فردی که یک وظیفه‌ی اجتماعی فراگیر است. در آخر، تی.هارو.اکر کتاب «اسرار ذهن ثروتمند» خود را با آرزوی کسب ثروت و موفقیت برای همگان به پایان می‌رساند. اما شاید زیباتر و اثرگذارتر بود اگر اکر کتابش را با پاراگرافی تمام می‌کرد که آن را در میانه‌ی کتابش نوشته بود. پاراگرفی که می‌گفت: «دنیا به آدم‌هایی که کوچک بازی می‌کنند احتیاجی ندارد. وقت آن است که کم‌کم از مخفی‌گاه بیرون بیاییم. وقت آن است که از نیاز دست برداشته و هدایت را شروع کنیم. وقت آن رسیده که به جای احتکار کردن و یا تظاهر به فقر و وجود نداشتن موهبت‌هایی که آرزوی‌شان را داریم داشته‌های‌مان را با دیگران تقسیم کنیم. آن وقت است که بازی زندگی را به شکلی بزرگ انجام داده‌ایم. حرف آخر این که: فکر کوچک و عمل کوچک منجر به ورشکستی و ناکامی‌ها می‌شود و فکر بزرگ و عمل بزرگ منجر به پول و معنی‌دارشدن زندگی. حال انتخاب با شماست که چگونه مسیر زندگی را انتخاب کنید...
  23. nastaran

    نقد و بررسی کتاب بیشعوری

    نقد و بررسی کتاب بیشعوری در این مقاله سعی داریم به معرفی و نقد و بررسی کتاب بیشعوری بپردازیم. نویسنده این کتاب متفاوت “خاویر کرمنت” است. کتاب بیشعوری که با عنوان فرعی ” راهنمای علمی شناخت و درمان خطرناک ترین بیماری تاریخ بشریت” نیز شناخته می شود در سال 1990 منتشر شد. شروع کتاب بیشعوری چگونه است؟ کتاب بیشعوری با یک سوال شروع می شود و نتیجه آن این است که مخاطب به بیشعور بودن خود اعتراف می کند. در ادامه بر اساس گفته نویسنده که این کتاب برای شماست به خواندن کتاب ادامه می دهید. با این وجود ممکن است یک سوال برای شما پیش بیاید “من بی شعور نیستم آیا باید این کتاب را بخوانم یا اینکه این کتاب برای من نیست” از نظر نویسنده یکی از معیار های شناخت یک بیشعور این است که آن فرد خودش فکر می کند بیشعور نیست. بنابر این اگر قصد دارید بگویید من بیشعور نیستم و این کتاب برای من نیست پاسخ نویسنده به شما این است که شما دقیقا یک بیشعور هستید و این کتاب برای شما نوشته شده است. اکنون که به خواسته نویسنده رسیدید و بیشعور بودن خود را پذیرفتید می توانید خواندن کتاب را شروع کنید. عملکرد کتاب بیشعوری به چه صورت است؟ در معرفی و نقد و بررسی کتاب بیشعوری متوجه می شویم که همه ما بیشعور هستیم. در واقع نویسنده تلاش میکند که به ما بگوید بیشعوری یک ناسزا نیست بلکه بیشعوری یک بیماری است که واگیردار می باشد و باید درمان شود. و کتاب خود را یک معیار برای شناختن نوع و مقدار بیشعوری می داند و به ما کمک می کند که این بیماری را درمان کنیم. نویسنده معتقد است که بیشعوری یک بد اخلاقی نیست بلکه یک بیماری و نوعی اعتیاد است. نقد و بررسی کتاب بیشعوری و ایرادات و نقاط ضعف این کتاب اگر کتاب بیشعوری را خوانده باشید یا در آینده بخوانید به این نتیجه میرسید که به دلایل زیرشاید در مجوز نشر این کتاب باید بیشتر دقت می شد: در این کتاب؛ کلمات و نشانه های غیر اخلاقی و رکیک به فراوانی دیده می شود. در این کتاب؛ نویسنده، در قالب طنز ازدواج را زیر سوال می برد. در این کتاب؛ انسان را بی ارزش نشان میدهد. در این کتاب؛ یاد میگیری که بقیه و حتی خودتان را بیشعور بدانید. در این کتاب؛ هیچ آزمایش معتبر علمی و دلیل روانشناسی وجود ندارد. در این کتاب؛ کلمه بیشعوری به فراوانی دیده می شود به صورتی که ممکن است مخاطب از خواندن کتاب خسته و یا حتی زده شود. در این کتاب؛ خاویر کرمنت به فروش خوبی میرسد که باعث میشود کتاب های دیگری شبیه به همین موضوع بنویسد برخی معتقدند که این تصمیم نویسنده باعث شده بیشعوری به عنوان یک کتاب تجاری دیده شود. نقد وبررسی کتاب بیشعوری و نقاط قوت آن بی شک هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد. کتاب متن خوبی دارد و مسلما خواندن آن مفید است. می توان از آن در جهت اصلاح رفتار های اشتباه خود و دیگران استفاده کرد که این اشتباهات در این کتاب به بیشعوری تعبیر شده اند. این کتاب دارای مفاهیم عمیقی هست که اگر مخاطب آنها را درک کند متوجه تحول در زندگی اش خواهد شد. در این کتاب؛ نویسنده از دید های مختلف به این معضل نگاه میکند که باعث می شود بیشتر مخاطبان با سلیقه ها وطرز تفکر های متفاوت بتوانند این کتاب را درک کنند. در این کتاب؛ توضیح زیاد نویسنده باعث شده که نویسنده به خوبی وضوع مورد بحث را بفهمد. در این کتاب؛ یاد میگیریم که عادات بد و مخرب خود راتشخیص داده و ترک کنیم در نتیجه باعث پیشرفت شخصیت خود شویم. در این کتاب؛ قلم طنز نویسنده باعث شده که کتاب جذاب و خواندنی باشد. کتاب بیشعوری شامل چه بخش هایی است؟ خاویر کرمنت در بخش ابتدایی کتاب به اینکه “چه کسی بیشعور است و چرا باید یک نفر بخواهد که بیشعور باشد؟” می پردازد. در بخش اول مخاطب به دانشی برای شناخت افراد بیشعور می رسد. خاویر کرمنت تعدادی از ویژگی های افراد بیشعور را به صورت زیر در این بخش توضیح داده است: بیشعورها از خود راضی هستند. بیشعور ها با لحن دستوری صحبت می کنند. بیشعور ها به درد بقیه می خندند و نمی توانند هم نوع خود را درک کنند. بخش دوم کتاب با عنوان ” انواع بیشعوری” به دسته بندی بیشعوری می پردازد و انواع بیشعور ها را در هشت گروه دسته بندی می کند. نویسنده درباره هریک از انواع بیشعور ها مفصل توضیح داده است و حتی برای درک و فهم بهتر و راحت تر مخاطب مثال هایی هم به کار برده است. بیشعور اجتماعی بیشعور تجاری بیشعور مدنی بیشعور مقدس مآب بیشعور عرفان باز بیشعور دیوان سالار بیشعور بیچاره بیشعور شاکی بخش سوم کتاب، “وقتی جامعه بیشعور می شود” بیشعوری را در جامعه مورد بررسی قرار می دهد و توضیح می دهد که چگونه بیماری بیشعوری به سرعت انتقال می یابد. در بخش چهارم، “زندگی با بیشعور ها” شما یاد میگیری که اگر با بیشعور ها برخورد داشتید چگونه رفتار کنید. همچنین در این بخش به این موضوع که ممکن است با بیشعور ها در ارتباط باشید اشاره شده است. به عنوان مثال با بیشعور ها همکار هستید یا ممکن است دوستان بیشعور داشته باشید. خاویر کرمنت در این کتاب حتی درمورد والدین بیشعور نیز صحبت کرده است. و بالاخره در بخش چهارم با عنوان ” راه نجات” متوجه می شوید که چگونه این بیماری را درمان کنید. به عقیده نویسنده درمان این بیماری به عقیده نویسنده تا آخر عمر ادامه خواهد داشت همچنین سخت ترین مرحله درمان، پذیرفتن این بیماری است. بخش هایی از کتاب بیشعوری صحبت پایانی در معرفی و نقد و بررسی کتاب بیشعوری اگرچه در این کتاب نتیجه گیری روانشناسان و تحقیقات علمی دانشمندان دیده نمی شود اما حرف های زیادی برای گفتن دارد که خاویر کرمنت آنها را با زبان طنز به مخاطب انتقال می دهد. نویسنده معتقد است که بیشعوری یک رفتار مخرب شخصیتی است. هدف نویسنده از این کتاب این است که بیشعوری شناخته و درمان آن را هرچه سریع تر شروع کنید.
  24. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
×
×
  • اضافه کردن...