رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

تخته امتیازات

مطالب محبوب

در حال نمایش مطالب دارای بیشترین امتیاز در 11/15/2024 در همه بخش ها

  1. پارت دوم نگاه از گوشه‌ی چِرک قالی، به چشمان درشت و لبان برچیده‌ی دخترم انداختم. آه و لبخندم یکی شد و حلقه‌ی تنگ دستانم را از دور گندم باز کردم. بغضش به آنی محو شد و چهار دست و پا به‌سمت گلدانِ پشت پنجره به‌راه افتاد. با گوشه‌ی روسری که روی شانه‌هایم افتاده بود، خیسی چشم‌هایم را گرفتم. غرق به دندان کشیدن برگ گل‌های مچاله شده در مشت‌های کوچک گندم بودم و خودخواهانه، آرزوی نبودش را می‌کردم. طاقت اذیت شدن پاره‌ی جانم در هیاهوی به‌راه افتاده را نداشتم. خدا می‌دانست بهمن باز چه دسته گلی به آب داده بود که این زن داشت آتش به جان من می‌ریخت. آبگوشت بار می‌گذاشتم و به خانه‌ای نگاه می‌کردم که ساعاتی بعد، حاج خانم با کبریت کشیدن به حیدر، آن را میدان جنگ می‌کرد! جان‌سخت شده و به ضرب دستش خو گرفته بودم اما باز هم دیدن ردشان در آینه‌ی روشویی، سیخ داغی به‌روی دلم می‌گذاشت. کاسه‌ی گل‌ سرخ را از کابینت برداشتم و سر اجاق‌ گاز رفتم. قطره اشکی بی‌اراده از چشمم سقوط کرد و درون قابلمه‌‌ افتاد. به ناهاری که روی آتش بی‌حوصلگی‌هایم بار گذاشته بودم نگریستم، بی‌هیچ پلک‌زدنی. اشک‌های درمانده‌ام، بی‌شک آن را نجس کرده بود. چهار زانو کنار گندم نشستم. سرمای زمین آزارم می‌داد؛ قالی قهوه‌ای، آنقدر بزرگ نبود که کل اتاق نشیمن را پوشش دهد. کاسه را در دستم جابه‌جا کردم و بربری‌ بیاتی که مناسب با گلوی گندم، تکه‌تکه کرده بودم را هم زدم. موهای کم‌پشت اما بلند گندم را به پشت گوش‌هایش فرستادم. چشمانش، درست کوچک شده‌ی نگاه حیدر بود.
    3 امتیاز
  2. مقدمه رمان تینار: پای حرف‌های من ننشینید! زخمی‌تان خواهم کرد. من مرگ را با زبان چرخاندنی، جلوی چشمتان علم می‌کنم. زندگی‌ مرا طوری تربیت کرده‌ که می‌دانم هیچ مقدمه‌ای در لیست‌کار این دنیا وجود ندارد. بیایید با هم رو راست باشیم؛ به‌دور از یکی بود و یکی نبود‌های قصه‌ی شاه پریان، تمام مرا لاجرعه سر بکشید! آن‌وقت تازه چشم بر زیرِ گنبد کبودی باز می‌کنید که اتفاقاً، غیر از خدا، کَسان دیگری هم دارد. پارت اول گندم از آغوش اجباری من گریه‌اش گرفته بود. باید گوش‌های دخترکم را می‌گرفتم؛ برای او خیلی زود بود که بخواهد از مادربزرگش متنفر شود. - هیس! آروم دختر من، عزیز من، عسل مامانش، گریه نکن. گریه... و این در حالی بود که گونه‌های کبودم، برای جاری شدن چشمانم کفایت نمی‌کرد. صدای حاج خانم به‌قدری بلند بود که در و دیوارهای خانه را پشت سر گذاشت و به ما ‌رسید: - آهای مفت‌خور! در به‌روی من می‌بندی؟! صنم نیستم اگه کاری نکنم حیدر پَسِت ببره! برمی‌گردی خونه‌ی بابات، پیش همون داداش مفنگیت که بخت دخترم رو سیاه کرد. سیاه می‌کنم روزگارت رو! می‌شنوی؟ هِری! صدای لَخ‌لَخ کشیده شدن دمپایی‌های پلاستیکی و بعد، کوبیده شدن در، بدنم را به لرزه انداخت. می‌دانستم تا یک‌هفته به‌خاطر آبروریزی جلوی در و همسایه، توان بیرون رفتن از خانه و بلند کردن سرم را نخواهم داشت.
    3 امتیاز
  3. نام رمان: تینار نویسنده رمان تینار: هانیه ‌پروین ژانر رمان تینار: عاشقانه، اجتماعی ***رمان تینار برگرفته از واقعیت می‌باشد*** خلاصه رمان تینار: داستان ناهید را شنیده‌اید. زنی که گردن و دست‌هایش، همیشه‌ی خدا کبود بود. همه‌ی ما داستان ناهید را شنیده‌ایم. ناهیدی که مادر بود و محکوم به ماندن... صبر کن! این جمله‌ی آخر را چه کسی نوشته؟! هیچ ناهیدی محکوم به سوختن نیست. توضیح اسم رمان تینار: تینا به معنی تنها یا تنهایی و تینار از دو واژه‌ی تَن + یار تشکیل شده؛ یعنی تَن تو یاری نداره، یا اینکه تنها یار تو خودتی و تَن خودت. برای مطالعه رمان زودتر از همه‌جا به کانال تلگرامِ زیر بپیوندید: @tinar_roman نقد و نظرتون برای رمان تینار رو اینجا بنویسید🩷👇
    2 امتیاز
  4. رمان: جانای یار نویسنده: زهرا بهمنی ژانر: عاشقانه_طنز 《خلاصه》 نوشته‌های جانای یار، روایتی عاشقانه‌ای است از دلبر و دلدار، جانا و شهریار! شهریار خودساخته یکباره پا به دنیای عجیب جانای‌ خودخواه میزاره و گرفتار عشق حقیقی میشه اما تا رقم خوردن سکانس عاشقانه زندگیشون شکل میگیره، همه چی با‌ رو شدن یک راز شیرین عوض میشه!
    2 امتیاز
  5. پارت شش با شنیدن صدایش، سد تحملم شکست. من از نه سالگی که به سن بلوغ رسیدم، هیچ‌وقت بابا را بغل نکرده بودم؛ اما احساس کردم تنها چیزی که می‌تواند در آن لحظه مرا آرام کند، دست‌های اوست. -بابا... گلویم از بغض ورم کرده بود و توان گفتن حتی یک کلمه دیگر را هم نداشتم. -ناهید تویی بابا؟ چرا گریه می‌کنی؟ گندم چیزیش شده؟ حیدر کجاست؟! قلبم فشرده شد. مگر یک زن نمی‌توانست برای دردهای خودش بگرید؟ چرا بابا حال مرا نمی‌پرسید؟ -بابا... بابا گندم خوبه. من، ناهید... دخترت بهت نیاز داره بابا! تو رو خدا... تو رو خدا کمکم کن. در آن سوی خط سکوتی کوتاه برقرار شد و تنها هن‌هن من بود که در خانه می‌پیچید. بابا با ملایمت گفت: -چی میگی ناهید؟ با حیدر دعوات شده؟ دعوا نمک زندگیه دخترم، رو بر نگردون از شوهرت. سایه بالا سرته، احترامش واجبه. دو روز بعد دوباره آشتی می‌کنید و... دیگر چیزی نمی‌شنیدم. تا آن لحظه، هیچ‌وقت خالی شدن قلبم را با این حجم از درد تجربه نکرده بودم. حتی وقتی دست حیدر بر من بلند شد و زبانش به کثافت چرخید، همیشه این اطمینان را داشتم که بابا پشتوانه‌ی من است. با خودم فکر می‌کردم چون من چیزی از مشاجره‌های شدیدمان به او نگفته‌ام، نمی‌آید نجاتم بدهد، چون از حال و روزم خبر ندارد. اگر به او بگویم، مقابل حیدر قد علم می‌کند و اجازه نمی‌دهد دخترش زیر دست و پای شوهرش جان بدهد. گله‌هایم را فرو خوردم و با صدای خشک رمزمه کردم: -چشم بابا. وقتی بابا خداحافظی کرد، چشمه‌ی اشکم خشکیده بود. در تمام زندگی‌ام، من دختر نمونه‌ای برایش بودم. هیچ‌وقت بابت من به دردسر نیوفتاد؛ پس الان توقع چه داشتم؟ دخترهای نمونه باید خودشان از پس خودشان بیایند. به اطراف خانه‌ام نگاه کردم و زانوهایم را در آغوش کشیدم، چقدر تنها هستم! دلم برای خودم می‌سوخت. سرم خالی بود و سبک، انگار در یک هپروت سیاه پرت شده باشم. تیک، تاک، تیک، تاک... یعنی حیدر امشب هم به خانه نمی‌آید؟ ادامه رمان در تلگرام: tinar_roman
    2 امتیاز
  6. 2 امتیاز
  7. ••مقدمه •• ای یار من! تو را به یک الماس تشبیه خواهم کرد، می‌دانی چرا؟! الماس با تمام زیبایی های افسونگری‌اش با آن درخشش ستودنی‌اش، در یک نگاه تمامی چشم ها را به خود مجذوب می‌کند. قلب من از همان روزی که تو آمدی، در برابر عظمت درخشش تو تعظیم کرد. جانای من! آغاز قصه عشق من و تو... خورشید را به خنده وا داشت... ماه را به سجده انداخت... بیا باهم قلم برداریم... به خون عشقمان آغشته کنیم... و با تحریر زیبایی بنویسیم... ..به نام خالق تک دلبر قلبم.. >جانای یار من< آتش زدی بر جان من ای جان من جانان من طوفان شدی در بحر دل ای ساحر خندان من <ای ما شب تابان من >
    2 امتیاز
  8. پارت پنج به آشپزخانه رفتم و نفس راحتی کشیدم. پیراهن حیدر را در سبد رخت چرک‌ها گذاشتم و چای تازه دم شده را در استکان کمرباریکی که جهیزیه‌ام بود ریختم. قنددان را لبالب پر از شکلات‌ کردم و برایش بردم. -اینکه سرده زنیکه! و صدای شکستن استکان کنار پایم، بند دلم را پاره کرد. به سمتم هجوم آورد و گلویم را بیخ دیوار چسباند. -مگه به توی لاشخور نگفتم به اون برادرِ عوضی‌تر از خودت بگی دم پر حنانه نپلکه؟! خودت بس نبودی؟ از وقتی اومدی برکت از این خونه رفته هرزه! این چای رو چندوقته دم کردی که سرد شده؟ با توام! جواب منو بده! واسه کی درست کرده بودی هان؟! اشک همینطور از گوشه و کنار چشم‌هایم راه باز کرده بود. حیدر دندان به هم می‌سایید و من حتی نمی‌توانستم نفس بکشم. پنجه‌هایش راه گلویم را بسته بود و من بی‌هدف دست و پا می‌زدم. -حیدر... حی... حیدر... خفه... خفه شدم... گلویم را رها کرد و زانوهایم زمین خوردند. بلند نفس‌نفس می‌زدم و در دل ائمه را قسم می‌دادم. سر که بلند کردم، روی صورتم تف انداخت و با چند فحشِ چرک، ته مانده‌ی عصبانیتش را خالی کرد. کاپشنش را از روی دسته‌ی مبل برداشت و از خانه بیرون زد. انگار تازه راهِ نفسم باز شده باشد، آنقدر گریه کردم و روزهای گذشته را دوره کردم تا اینکه همان‌جا سینه‌ی دیوار خوابم برد. مقابل آینه ایستاده بودم، این‌بار با کبودی‌های بیشتری. از آن زن درون آینه متنفر بودم، بسیار حقیر و بیچاره به من نگاه می‌کرد. از خودم می‌پرسم... جز گریه کار دیگری هم بلدی؟! نگاهم وصل تلفن می‌شود و شماره‌ی خانه پدری‌ام در ذهنم تکرار می‌شود. پدر چطور؟! او می‌تواند مرا از این برزخ نجات بدهد؟ پدر معتادم! قبل از اینکه بتوانم به عواقب تصمیمم فکر کنم، خود را کنار میز تلفن یافتم، در حالی‌ که بوق‌های تلفن در گوشم زنگ می‌زد. -بله؟
    2 امتیاز
  9. پارت چهارم نگاه غضبناک حاج خانم که به پنجره ساطع شد، پرده از مشتم گریخت و منِ ترسان را پوشش داد. تمام خودداری‌هایم دود شد و آتش ترس، پیشانی‌ام را عرق‌ریز کرد. مثل همیشه به آشپزخانه پناه بردم و دست و دلِ لرزانم را مشغول کار کردم. صدای چرخش کلید و باز شدن در، خبر از آمدن حیدر داد. پا تند کردم و به استقبالش رفتم تا بهانه دستش ندهم. -سلام، خسته نباشی حید... با کوبیده شدن در به چهارچوبش، از جا پریدم. این همان آغاز جنگ بود! جرئت کردم سر بلند کنم و به چشم‌هایش نگاه کنم. دو گوی سبز که در دریایی از خون شناور بودند، دیر یا زود حیدر مرا در این خونابه غرق می‌کرد. -گندم کو؟! هزاربار نگفتم موقع اومدن من بچه رو نخوابون؟ تو کَتِت نمیره نه؟ جوراب گلوله شده‌اش را به سمتم پرت کرد و بلندتر فریاد زد: -کری مگه زن؟! دود و دم داداش بی‌غیرتت گوشاتو کیپ کرده؟ آخ بهمن! از بچگی وقتی خرابکاری می‌کرد، من متهم می‌شدم به اینکه درست مراقبش نبوده‌ام. پدر می‌گفت مادرت بهمن را به تو سپرده، باید برایش مادری کنی. این شد که من در هفت سالگی مادر شدم! پدر که خانه نبود، برای کار به شهرهای دور می‌‌رفت و ماه‌ها من بودم و پسربچه‌ای که باید شیرخشکش را پشت دستم امتحان می‌کردم تا داغ نباشد. دست‌های لرزانم را مشت کردم و آرام پرسیدم: -چای می‌خوری؟ پیراهن چروکش را از تن بیرون کشید و به سمتم انداخت. -کوفت می‌خورم. می‌خوای پاشم اون چای رو هم خودم بریزم؟ به زحمت نیوفتی ناهید خانم یه وقت؟!
    2 امتیاز
  10. پارت سوم ساقه‌ی پتوس را از لای دندان‌های کوچکش بیرون کشیدم و قاشق مربا خوریِ پر شده با آبگوشت را به دهانش هدایت کردم. لب‌هایش را با اشتیاق باز و بسته می‌کرد؛ گویی طعم غذا به مزاج دختر لاغرم خوش آمده بود. ابروهای باریکم را حین پاک کردن گوشه‌ی لبش، بالا بردم. ساعت که به هفت رسید، تمام وجودم به ولوله افتاد! هیچ لایه‌ی غباری روی خانه یا وسایل نبود، ظرف‌های تمیز را هم مرتب در کابینت چیده بودم و سماور هم‌ضرب با قلب من، قُل‌قُل می‌کرد. پوست لبم را به دندان می‌کشیدم، مدام دور خود می‌چرخیدم و خانه را طوافِ نگاه تب‌دارم می‌کردم. دست‌هایم را که از شدت سابیدن لباس‌ها پوست‌پوست شده بود، به‌هم مالیدم و ساعت را برای این‌همه عجله، لعنت گفتم. حس می‌کردم نگاه خمار گندم هم با نگرانی مرا می‌پایید. سعی کردم افکار احمقانه‌ام را بیرون بریزم و این‌ کار را با بلندتر خواندن لالایی انجام دادم. جلوی پُشتی خواباندنش و پتو را تا زیر چانه‌اش بالا کشیدم. با دلواپسی، درون گوش‌های گندم پنبه گذاشتم. کاش اگر هم اتفاقی افتاد، این پنبه‌ها برای نارسایی صدای حیدر افاقه می‌کردند. دوست نداشتم دخترم از پدرش بدش بیاید و خدایی ناکرده، حسرت هم‌سن و سال‌هایش را بخورد. به پلک‌های نیمه‌بازش بوسه دواندم. گندم این روزهای خاکستری را می‌فهمید. دست به زانو گرفته و به طرف روشوری که تنها آیینه‌ی خانه را داشت رفتم. پیراهن و دامنی سرخابی با خال‌های سفید به تن کرده بودم. حیدر عاشق این لباس بود و اصلاً خودش، همان اولین باری که بیرون رفتیم، آن را از بساط پنجشنبه‌بازار برایم پسند کرد و خرید. موهای بلند و فرم را اما دوست نداشت! از موهای صاف گندم، بیشتر خوشش می‌آمد. نگاهش هنگام دست کشیدن به آنها، براق‌تر ‌بود. دستم به سُرمه رفت و سرمه به پشت چشمم کشیده شد. عطری‌ که سوغات پدر از سفر مشهدش بود را گوشه‌ی تیره‌ی لباسم زدم تا لک نشود و تا رسیدن عقربه به هشت، به دلِ سه گلدان پشت پنجره آب ریختم. صدای موتور حیدر که آمد، پرده را اندکی کنار زدم تا کمی نگاه دزدی کنم؛ کِیفش بیشتر بود! حتی با دست‌های سیاه یا چهره‌ی درهمش که نشان از روز کاریِ سختی در مکانیکی می‌داد. موهای چربش زیر نور ماه برق می‌زد و لکه‌های سیاه روی پیراهنش، از همین جا هم مشخص بود. دلبستگی داشت به شیرینی، کُنجِ دلم قد می‌کشید که درِ سمت چپ باز شد. گویا فقط من منتظر حیدر نبودم...
    2 امتیاز
  11. چقدر خوشحالم که اون جو گرم و صمیمی برگشته چه خوبه که دوباره همه باهمیم🌷 @nastaran @bhreh_rah @_Najiw80_ @Aragol @هانیه پروین @سادات.۸۲ و همه کاربرا🌷
    1 امتیاز
  12. جیییییییییغ نجمههههههه
    1 امتیاز
  13. نقد و معرفی کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست درباره کتاب: کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست اثر هاکان منگوچ، داستانی عمیق و تفکر برانگیز است که به بررسی روابط انسانی و تأثیر سرنوشت بر زندگی انسان‌ها می‌پردازد. نویسنده با مهارت خاصی به مخاطب خود می‌آموزد که در هر ملاقات و برخوردی با دیگران، پیام و دلیلی نهفته است، حتی اگر در ابتدا به نظر برسد که این اتفاقات صرفاً تصادفی و بی‌هدف هستند. داستان کتاب در فضایی پر از تعمق و تأمل شکل می‌گیرد. هاکان منگوچ در این کتاب به خواننده پیشنهاد می‌دهد که تسلیم سرنوشت شود و از مسیرهای جدیدی که زندگی پیش پای انسان می‌گذارد استقبال کند. این پیام می‌تواند برای کسانی که به دنبال راهی برای پذیرش اتفاقات و تغییرات زندگی خود هستند، بسیار ارزشمند باشد. ویژگی‌های کتاب: موضوع: رمان/داستان‌های ترکی استانبولی نویسنده: هاکان منگوچ ناشر: یارنیک نوع جلد و قطع: شومیز رقعی نقد کتاب: هیچ ملاقاتی تصادفی نیست کتابی است که شما را به تفکر در مورد روابط انسانی و تأثیرات غیرقابل پیش‌بینی آن‌ها بر زندگی می‌کشاند. در این اثر، نویسنده با دقتی مثال‌زدنی از لحظات زندگی روزمره شروع کرده و آن‌ها را به مفاهیم عمیق‌تری تبدیل می‌کند. یکی از ویژگی‌های برجسته کتاب، نگاه فلسفی و آموزنده‌ای است که به سرنوشت و اتفاقات زندگی دارد. هاکان منگوچ به خوبی نشان می‌دهد که هر چیزی در زندگی یک معنا و دلیل دارد، حتی اگر ابتدا چنین به نظر نرسد. از نقاط قوت این کتاب می‌توان به سبک نگارش ساده و در عین حال عمیق آن اشاره کرد. نویسنده به گونه‌ای داستان را روایت می‌کند که خواننده به راحتی می‌تواند با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرده و در داستان غرق شود. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب «آدم‌خواران» اثر ژان تولی | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب 16 قانون طلایی موفقیت | انجمن نودهشتیا با این حال، در برخی مواقع ممکن است برخی از خوانندگان احساس کنند که داستان به کندی پیش می‌رود و در برخی لحظات از هیجان کمتری برخوردار است. اما این مسئله به هیچ عنوان از ارزش‌های فلسفی و آموزنده کتاب نمی‌کاهد. نتیجه‌گیری: هیچ ملاقاتی تصادفی نیست کتابی است که نه تنها برای علاقه‌مندان به داستان‌های انسانی، بلکه برای کسانی که به دنبال تأمل در زندگی و سرنوشت خود هستند نیز مناسب است. این کتاب به شما یاد می‌دهد که هیچ‌چیز در زندگی بی‌دلیل نیست و هر اتفاقی که در مسیر شما قرار می‌گیرد، معنای خاص خود را دارد. برای خرید کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست می‌توانید آن را از سایت نودهشتیا تهیه کنید. سایت نودهشتیا به شما این امکان را می‌دهد که به راحتی کتاب‌های مورد علاقه‌تان را سفارش دهید و از خواندن آن‌ها لذت ببرید. کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست اثر هاکان منگوچ انتشارات یارنیک
    1 امتیاز
  14. معرفی و نقد کتاب «آدم‌خواران» اثر ژان تولی کتاب «آدم‌خواران» نوشته‌ی ژان تولی یک اثر تاریخی و در عین حال بسیار تکان‌دهنده است که روایتی از یک فاجعه‌ انسانی را به تصویر می‌کشد. این رمان برگرفته از یک واقعه‌ی حقیقی است که در سال ۱۸۷۰ در یک روستای کوچک در فرانسه اتفاق افتاده است و داستان آن در چند ساعت رخ می‌دهد. در این مدت کوتاه، خشونت بی‌رحمانه‌ای از سوی مردم روستا رخ می‌دهد که نه تنها موجب نابودی بسیاری از افراد می‌شود، بلکه باعث بازتاب سوالات اخلاقی و روان‌شناختی در ذهن خواننده می‌گردد. ژان تولی در این کتاب با تسلط تمام به مسئله‌ خشونت انسانی و تبعات آن پرداخته است. او نه تنها به وقایع فاجعه‌آمیز اشاره می‌کند، بلکه به‌طور عمیق به بررسی علل و ریشه‌های روان‌شناختی رفتارهای خشونت‌آمیز می‌پردازد. این کتاب درباره‌ انسان‌هایی است که در شرایط خاص، از ظرفیت‌های بی‌رحمانه‌ای برخوردار می‌شوند. «آدم‌خواران» همچنان که خشونت و نابودی را روایت می‌کند، در حقیقت جستجو برای درک انسانی است که در برابر بحران‌های اجتماعی و روانی دچار فروپاشی می‌شود. نقد کتاب: یکی از ویژگی‌های برجسته کتاب «آدم‌خواران» این است که این اثر بسیار بیشتر از یک رمان ساده است. تولی در این کتاب از خشونت به‌عنوان ابزاری برای بررسی ابعاد پیچیده‌ روان‌شناسی انسان‌ها استفاده کرده است. او از سبک نوشتاری دقیق و سیاه خود بهره می‌برد تا داستان را به نحوی روایت کند که همزمان هم دردناک و هم به شدت جذاب باشد. این کتاب بدون شک یکی از آن آثاری است که خواننده را به تفکر وادار می‌کند، چرا که احساسات و رفتارهای انسان‌ها در شرایط خاص را به شکلی ملموس و واقع‌گرایانه به تصویر می‌کشد. بیشتر بخوانید: نقد و معرفی کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب 16 قانون طلایی موفقیت | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب تولستوی و مبل بنفش | انجمن نودهشتیا اما شاید یکی از چالش‌های این کتاب، خشونت بسیار بالای آن باشد. به دلیل شدت خشونت در داستان، این کتاب برای همه‌ی خوانندگان مناسب نیست و ممکن است برای برخی از افراد قابل تحمل نباشد. کسانی که قادر به درک و تحمل چنین حجم بالای خشونت و اضطراب‌های روانی نیستند، بهتر است از این کتاب اجتناب کنند. در نهایت، «آدم‌خواران» یک اثر خاص است که می‌تواند تاثیرات عمیقی بر ذهن خواننده بگذارد و سوالات اساسی درباره‌ طبیعت انسان و رفتارهای خشونت‌آمیز در شرایط بحرانی ایجاد کند. این کتاب مناسب کسانی است که علاقه‌مند به مطالعه‌ آثار سنگین و پیچیده‌ روان‌شناختی و اجتماعی هستند. پیشنهاد برای خرید: اگر از جمله افرادی هستید که به مطالعه رمان‌های تاریخی با محوریت روان‌شناسی و مسائل اجتماعی علاقه‌مندید، کتاب «آدم‌خواران» را پیشنهاد می‌کنیم. برای خرید این کتاب، می‌توانید به سایت نودهشتیا مراجعه کنید، جایی که این کتاب با ترجمه هادی ثقفی دوست به راحتی در دسترس است. سایت نودهشتیا علاوه بر ارائه این کتاب، مجموعه‌ای از آثار مشابه و جذاب دیگر را نیز برای علاقه‌مندان به مطالعه‌ رمان‌های ادبی و تاریخی فراهم کرده است. برای تجربه‌ خرید آسان و سریع، از سایت نودهشتیا استفاده کنید و این اثر برجسته را به خانه‌ی خود ببرید.
    1 امتیاز
  15. نقد و معرفی کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو یک مانگای جذاب و متفاوت است که به زندگی یک یاکوزای خشن و سابق به نام "اژدهای جاودان" می‌پردازد. این کتاب داستان مردی را روایت می‌کند که سال‌ها در دنیای تبهکاری و جنایت زندگی کرده و لقب یکی از خطرناک‌ترین یاکوزاهای ژاپن را یدک می‌کشد. اما روزی تصمیم می‌گیرد که از این دنیای تاریک و پرهیجان خداحافظی کند و زندگی جدیدی به عنوان یک مرد خانه‌دار آغاز کند. داستان و شخصیت‌ها شخصیت اصلی داستان، "اژدهای جاودان"، در گذشته یکی از تبهکاران بزرگ یاکوزا بوده که به علت رفتار خشن و بی‌رحمانه‌اش، شهرت زیادی پیدا کرده است. تصمیم او برای بازنشستگی و زندگی جدید به عنوان یک مرد خانه‌دار، چالشی است که او باید با آن روبه‌رو شود. زندگی گذشته‌ی او، پر از ماجراهای هیجان‌انگیز و خطرناک بوده است و حالا باید با مسائل جدید و گاهی خنده‌دار خانه‌داری دست و پنجه نرم کند. نویسنده در این مانگا داستان‌های زیادی از دوران گذشته‌ی "اژدهای جاودان" را به زیبایی به تصویر می‌کشد. این داستان‌ها در کنار زندگی جدید او، که پر از چالش‌های کمدی و انسانی است، باعث می‌شود کتاب یاکوزای بازنشسته هم جنبه‌های اکشن و هم طنز را به‌خوبی با هم ترکیب کند. بیشتر بخوانید: نقد و معرفی کتاب 16 قانون طلایی موفقیت | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب تولستوی و مبل بنفش | انجمن نودهشتیا نقد و بررسی کتاب اسرار ذهن ثروتمند سبک نوشتاری و گرافیک کوسوکه اونو در این کتاب توانسته است به‌خوبی دنیای یاکوزا را با جزئیات دقیق و جذاب به تصویر بکشد. گرافیک‌های مانگا، علاوه بر نمایش خشونت و هیجان، به‌خوبی احساسات شخصیت‌ها را نیز منتقل می‌کنند. طراحی شخصیت‌ها، به‌ویژه "اژدهای جاودان"، نشان‌دهنده عمق تغییرات درونی اوست و تبدیلش از یک یاکوزای خشن به یک مرد خانه‌دار را به زیبایی به نمایش می‌گذارد. پیام و موضوعات یاکوزای بازنشسته تنها یک داستان اکشن و هیجانی نیست، بلکه به‌طور ضمنی موضوعات عمیقی مانند تغییرات درونی، مسئولیت‌پذیری و مواجهه با چالش‌های زندگی روزمره را نیز به مخاطب ارائه می‌دهد. کتاب نشان می‌دهد که حتی سخت‌ترین آدم‌ها هم می‌توانند تغییر کنند و زندگی جدیدی بسازند، هرچند که این تغییر ممکن است سخت و پر از مشکلات باشد. نتیجه‌گیری اگر شما به دنبال یک داستان جذاب و هیجان‌انگیز هستید که دنیای یاکوزا را با جنبه‌های انسانی و کمدی ترکیب کند، یاکوزای بازنشسته یک انتخاب عالی برای شماست. این کتاب می‌تواند شما را به دنیای پیچیده و تاریک یاکوزاها ببرد و در عین حال پیام‌های عمیقی در مورد تغییرات زندگی و پذیرش مسئولیت‌های جدید به شما بدهد. برای خرید کتاب یاکوزای بازنشسته و لذت بردن از داستان هیجان‌انگیز این یاکوزای بازنشسته، به سایت نودهشتیا مراجعه کنید. خرید مانگا کتاب یاکوزای بازنشسته اثر کوسوکه اونو
    1 امتیاز
  16. کتاب 16 قانون طلایی موفقیت اثر ناپلئون هیل یکی از آثار ماندگار در حوزه رشد فردی و دستیابی به موفقیت است که با رویکردی خاص به قوانین روان‌شناختی و شخصیتی موفقیت می‌پردازد. ناپلئون هیل، نویسنده‌ و پژوهشگر برجسته آمریکایی، در این کتاب بر اهمیت اصلاح درونی و غلبه بر نقاط ضعف شخصیتی تأکید می‌کند. او معتقد است که موفقیت واقعی از تغییرات عمیق درونی نشأت می‌گیرد، نه فقط از راهکارهای مادی و اقتصادی. کتاب 16 قانون طلایی موفقیت به روشی دقیق و علمی، 16 اصل را برای خوانندگان ترسیم می‌کند. این اصول شامل موضوعاتی مانند صبر، شجاعت، اراده، مسئولیت‌پذیری، و پرهیز از حسادت و کینه‌توزی است. هیل در این اثر، با نثری ساده و تأثیرگذار، هر یک از این قوانین را توضیح می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه افراد می‌توانند با درونی کردن این اصول، نه‌تنها به موفقیت مادی بلکه به آرامش و رضایت درونی دست یابند. او معتقد است که ویژگی‌هایی نظیر صبر و صداقت، کلیدهایی برای دستیابی به اهداف بلندمدت و پایدار هستند. یکی از نکات قوت این کتاب، ترکیب مثال‌های ملموس از زندگی واقعی با توضیحاتی ساده است که به خواننده این امکان را می‌دهد تا اصول را به راحتی در زندگی خود به کار گیرد. ناپلئون هیل با استفاده از تجارب خود به عنوان یک روزنامه‌نگار و همچنین با مصاحبه‌هایی که با افراد موفق و مشهور انجام داده، این کتاب را به منبعی کاربردی و جامع برای مخاطبان تبدیل کرده است. اما از نقاط ضعف این کتاب می‌توان به تکرار بعضی مفاهیم در برخی بخش‌ها اشاره کرد. همچنین، برای خوانندگانی که با ادبیات روان‌شناختی آشنا هستند، ممکن است بعضی از این اصول کمی سطحی به نظر برسد، چرا که رویکرد کتاب عمدتاً بر تجربه‌های شخصی است و از پشتوانه علمی و پژوهشی کمتر استفاده کرده است. 16 قانون طلایی موفقیت اثری انگیزه‌بخش و الهام‌بخش است که هر فردی، از تازه‌کارها تا افرادی که به دنبال خودسازی هستند، می‌تواند از آن بهره‌مند شود. این کتاب به ما یادآور می‌شود که برای رسیدن به اهداف بلند و موفقیت واقعی، ابتدا باید به شخصیت و رفتارهای خود نگاهی بیندازیم و از طریق بهبود آنها، زمینه‌ساز رشد و تحول واقعی شویم. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب تولستوی و مبل بنفش | انجمن نودهشتیا نقد و بررسی کتاب اسرار ذهن ثروتمند نقد و بررسی کتاب بیشعوری اگر به دنبال کتابی هستید که اصول موفقیت را به زبانی ساده و با نگاهی روان‌شناختی توضیح دهد، کتاب 16 قانون طلایی موفقیت اثر ناپلئون هیل یک انتخاب عالی برای شماست. این کتاب می‌تواند نقطه شروعی ارزشمند برای خودسازی و حرکت به سوی اهداف و رویاهایتان باشد. پیشنهاد می‌کنم برای خرید کتاب 16 قانون طلایی موفقیت به سایت نودهشتیا سر بزنید و با یک خرید آسان و مطمئن، این اثر ارزشمند را به کتابخانه شخصی خود اضافه کنید. خرید کتاب 16 قانون طلایی موفقیت اثر ناپلئون هیل
    1 امتیاز
  17. معرفی کتاب تولستوی و مبل بنفش کتاب تولستوی و مبل بنفش، خاطرات نویسنده و وکیل آمریکایی نینا سانکوویچ است که در آن تجربیات خود از مواجهه با غم از دست دادن خواهرش، آن ماری، به دلیل سرطان را روایت می‌کند. این کتاب نه تنها به مخاطب کمک می‌کند تا با قدرت ادبیات و خواندن به عنوان ابزاری برای آرامش و درمان آشنا شود، بلکه ارتباط عمیق و عاطفی خانواده، به ویژه پیوند خواهرانه را برجسته می‌کند. اگر علاقه‌مند به خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش هستید، می‌توانید این کتاب را در سایت نودهشتیا پیدا کنید. موضوعات کتاب تولستوی و مبل بنفش در این کتاب، نینا سانکوویچ با غوطه‌ور شدن در ادبیات، از دست دادن خواهرش را پردازش می‌کند. او برای رهایی از غم، سفری یک ساله آغاز می‌کند تا هر روز یک کتاب بخواند و نقد کوتاهی در وبلاگش بنویسد. این سفر به او کمک می‌کند که از طریق کتاب‌ها آرامش و تسلی یابد. همچنین، رابطه او با خواهرش در مرکز این داستان قرار دارد و با دقت و حساسیت زیادی به احساسات خانواده و خواهران پرداخته شده است. سایت نودهشتیا مکان مناسبی برای خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش و تجربه این اثر تأثیرگذار است. سبک نگارش سبک نگارش سانکوویچ تأملی و درون‌نگرانه است و احساسات عمیق خود را با خوانندگان به اشتراک می‌گذارد. نثر او زیبا و شاعرانه است و قدرت انتقال احساسات در مواجهه با فقدان را به خوبی نشان می‌دهد. او با نگاهی مثبت و روشن به کتاب‌ها می‌نگرد و عشق به ادبیات در نوشته‌هایش پیداست. خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش از سایت نودهشتیا می‌تواند شما را به خواندن اثری ارزشمند و تأثیرگذار ترغیب کند. تأثیرگذاری بر خوانندگان این کتاب تأثیر عمیقی بر خوانندگان گذاشته و بسیاری از آن‌ها با مطالعه آن به آرامش و الهام دست یافته‌اند. تولستوی و مبل بنفش به خاطر صداقت و حس انسانی‌اش مورد تحسین قرار گرفته و همچون نامه‌ای عاشقانه به کتاب‌ها و ادبیات است. این اثر حتی به صورت نمایشنامه نیز درآمده و در تئاترهای مختلف اجرا شده است. سایت نودهشتیا به شما این امکان را می‌دهد تا با خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش، از این تجربه عمیق و احساسی لذت ببرید. نتیجه‌گیری کتاب تولستوی و مبل بنفش، اثری است که به خوانندگان کمک می‌کند تا در لحظات دشوار زندگی از قدرت ادبیات برای آرامش بهره ببرند. نوشته سانکوویچ با صداقت و احساسی دلنشین، به تمامی کسانی که به قدرت شفابخش کتاب‌ها اعتقاد دارند توصیه می‌شود. اگر به دنبال خرید کتابی متفاوت و الهام‌بخش هستید، سایت نودهشتیا گزینه‌ای عالی برای تهیه کتاب تولستوی و مبل بنفش خواهد بود. بیشتر بخوانید: نقد و بررسی کتاب اسرار ذهن ثروتمند نقد و بررسی کتاب بیشعوری جملات برگزیده از کتاب تولستوی و مبل بنفش "کتاب‌ها هواپیما، قطار و جاده‌اند. آن‌ها مقصد و سفرند؛ آن‌ها خانه‌اند." "خواندن راه من برای درک دنیا و یافتن معنای زندگی‌ام بود." "کتاب‌ها آرام‌ترین و ثابت‌ترین دوستان هستند؛ آن‌ها در دسترس‌ترین و عاقل‌ترین مشاوران‌اند." هرکدام از این جملات، روح حاکم بر کتاب و نگاه سانکوویچ به ادبیات را به خوبی به تصویر می‌کشد. برای تجربه‌ی این اثر خاص، خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش از سایت نودهشتیا پیشنهاد می‌شود. نکات مثبت و منفی کتاب تولستوی و مبل بنفش نکات مثبت: الهام‌بخش و آرامش‌بخش: این کتاب ادای احترامی به قدرت ادبیات برای آرامش است و با نوشتاری عمیق و صمیمانه، خواننده را به مراقبت از خود و وقت گذاشتن برای دل‌مشغولی‌های خود ترغیب می‌کند. خاطرات خواندنی و تأثیرگذار: این کتاب به خوبی نوشته شده و با نثری غنی و تأملات در مورد کتاب‌هایی که نویسنده خوانده، خواننده را مجذوب می‌کند. نکات منفی: عدم تنوع کتاب‌ها: نویسنده بیشتر کتاب‌های نویسندگان سفیدپوست را انتخاب کرده و تنوع فرهنگی کمی در انتخاب‌ها مشاهده می‌شود. تکرار موضوعی: برخی از تأملات ممکن است برای برخی خوانندگان تکراری و کسل‌کننده باشد. مخاطبان کتاب این کتاب برای عاشقان کتاب، علاقه‌مندان به ادبیات و کسانی که در جستجوی آرامش هستند مناسب است. برای خرید این کتاب تأثیرگذار، سایت نودهشتیا به شما امکان دسترسی به این اثر را می‌دهد تا از تجربه‌ای عمیق و آرامش‌بخش بهره‌مند شوید. خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش اثر نینا سنکویچ
    1 امتیاز
×
×
  • اضافه کردن...