-
تعداد ارسال ها
1,053 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
12
تمامی مطالب نوشته شده توسط Taraneh
-
هیچ کدام از ما دیگر در کار و زندگی و غیره تنها نیست. هر کدام از ما کسی را دارد که فقط با او معنای همراهی را درک می کند. -نامه آلبر کامو به ماریا کاسارس ۲۳ فوریه ۱۹۵۰
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
چون دوستت دارم راهی پیدا خواهم کرد تا نور زندگی تو باشم، حتی اگر در تاریکترین و دلگیرترین حال خود باشم. -جسیکا کاتوف
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
ماریا! عشق، جهان را فتح نمیکند اما خودش را چرا. تو خوب میدانی، تو که قلبت چنین سزاوار ستایش است، که ما خوفانگیزترین دشمنان خودمان هستیم. -نامه آلبر کامو به ماریا کاسارس
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
نمیدانستم چرا میخواهم بگریم، امّا میدانستم اگر کسی با من حرف بزند یا دقیق نگاهم کند یک هفتهی تمام خواهم گریست... - یادداشت ها، سیلویا پلت
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
چیزی برای گوش تو دارم؛ یک بوسه ی بزرگ، یک آغوش و بوسه ای دیگر... -نامه آنتوان چخوف به اولگا کنیپر
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
جلال عزیزم، دیشب کاغذت رسید که روغن چراغدان زندگی من است. -نامه سیمین دانشور به جلال آل احمد
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
هر اتفاقی هم که بیفتد، فراموش نکن که آدمی در این جهان هست که همیشه و هر لحظه میتوانی پیش او برگردی. -آلبر کامو
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
در غیاب تو درِ دنیا را به روی خود بستهام. یعنی من عملا نبستهام، خودش بسته شده است. دنیایی که تو در آن نیستی، میخواهم اصلا نباشد... مرا بگو که اینقدر خرم و نمیفهمم که نوشتن این مطالب خیال تو را ناراحت میکند. اصلا مردهشور مرا ببرد که به قد و قواره زندگی تو تراشیده نشدهام. -نامه جلال آل احمد به سیمین دانشور، ۱۲ دی ماه ۱۳۳۱
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
در غیاب تو درِ دنیا را به روی خود بستهام. یعنی من عملا نبستهام، خودش بسته شده است. دنیایی که تو در آن نیستی، میخواهم اصلا نباشد... مرا بگو که اینقدر خرم و نمیفهمم که نوشتن این مطالب خیال تو را ناراحت میکند. اصلا مردهشور مرا ببرد که به قد و قواره زندگی تو تراشیده نشدهام. -نامه جلال آل احمد به سیمین دانشور، ۱۲ دی ماه ۱۳۳۱
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
هیچ راه گریز دیگری برای من نیست. « لیلی! عاشقم باش ! » -نامه خودکشی ولادیمیر مایاکوفسکی، ۱۵ آوریل ۱۹۳۰
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
هیچ کدام از ما دیگر در کار و زندگی و غیره تنها نیست. هر کدام از ما کسی را دارد که فقط با او معنای همراهی را درک می کند. -نامه آلبر کامو به ماریا کاسارس | ۲۳ فوریه ۱۹۵۰
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
ما آبستن امید فراوان بودهایم، دریغا که به روزگار ما کودکان، مُرده به دنیا میآیند! -احمد شاملو
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
«و چنین از دنیایی که یا قلبم باید بشکند و یا باید بدل به سرب شود، کوچ میکنم.» -یادداشت خودکشی نیکلاس کامفورت| ۱۳ آوریل ۱۷۹۴
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
محبوبِ من! مثل شادی نباش که میگذرد و پنهان میشود، مثل غم باش و با من بمان... -غاده السمان
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
آنقدر دوستت دارم که خودم هم نمیدانم چقدر دوستت دارم؛ هربار که میپرسی چقدر؟ با خودم فکر میکنم دریا چطور حساب موجهایش را نگه دارد... - نزار قبانی
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
مرا در قلبت بپذیر، به دور از تمام هیاهوها، مرا پناه بده، حتی اندکی. -آلبر کامو ، نامه به ماریا کاسارس
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
من دیروز، حتی هفته پیش و یا ماه پیش بلکه حتی سال پیش، نزدیک به فروپاشی بودم، چون تو کنارم نبودی... -دیدم ماداک، سیامک تقی زاده
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
نگران هیچ چیز نباش تو هنوز زیبایی و من هنوز می توانم شعر بنویسم. -رسول یونان
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
تو را دوست داشتم چنان که گویی تو آخرین عزیزانِ من بر روی زمینی. و تو رنجم دادی چنان که گویی من آخرین دشمنانِ تو بر روی زمینم... -غاده السمان
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
داشتن چیزی برای گفتن و نبودن کسی برای شنیدن، خیلی وحشتناک است! اوج بی کسی است... -دویل ملتن
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
آسوده باشید. از این گُهتر ها هم خواهد شد! -نامه صادق هدایت به حسن شهید نورایی
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
پس به دستی دست بده که دستت را نگاه بدارد. به جایی پا بگذار که زیر پای تو نلغزد. -نامه نیما یوشیج به عالیه
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
خود نمی دانم که اندوهم ز چیست زیر لب گویم: چه خوش رفتم ز دست... -فروغ فرخزاد
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
تا چند خانه دورتر از خانه مان،درخت ها هم غمگين اند.نه اين كه مشكلی پيش آمده باشد؛نه! تو نيستی...! -نيما معماريان
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
جنگ که تموم شه ازدواج می کنیم و در مزرعه ی ما گلهایی خواهد رویید به زیبایی تو، در رحم تو دختری خواهد بود شبیه تو... -نامه ای در جیب یک سرباز کشته شده..
- 704 پاسخ
-
- 1
-