-
تعداد ارسال ها
1,053 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
12
تمامی مطالب نوشته شده توسط Taraneh
-
من شب، و تو مآه؛ به تو روشنم. -مولانا
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
« هر کس به اندازه ضربه هایی که خورده، تنهایی اش را محکم تر بغل کرده است. » -آلبر کامو
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
دلم میخواست خانه ات باشم که از خستگی هایت به من برگردی... -حمید سلیمی
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
من اینجا دلم سخت معجزه می خواهد و تو انگار معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا. -پل الوار | برگردان احمد شاملو
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ؟ ﺩﯾﺮ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻃﺮﺯ ﻓﮑﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮﮐﻪ ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﮕﻮﯾﺪ! ﭼﻪ ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻻﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮﻡ؛ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﯽ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ. -فروغ فرخزاد
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
« فردا از آن ماست. چرا که نباشد؟ » -احمد شاملو
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
شب بخیر عزیزم. تو را می بوسم، تو را به ازای تمامِ سال های بی تو می بوسم. -آلبر کامو | نامه به ماریا کاسارس
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
دیروز وقتی کسی در حضور من، اسم تو را بلند گفت، طوری شدم که انگار گل رُزی از پنجره ی باز به اتاق پرت شده باشد... -ویسواوا شیمبورسکا
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
جنگ که تموم شه ازدواج می کنیم و در مزرعه ی ما گلهایی خواهد رویید به زیبایی تو، در رحم تو دختری خواهد بود شبیه تو... -نامه ای در جیب یک سرباز کشته شده..
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
همه ی آنهایی که مَرا می شناسند می دانند چه آدم حَسودی هستم و همه ی آنهایی که تو را می شناسند؛ لَعنت به همه آنهایی که تو را میشناسند... -نزار قبانی
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
فرانتس کافکا در «نامههایی به ملینا» مینویسه: عشق همین است عشق من؛ همین که تو چاقویی هستی که من دائما در زخمهایم پیچ و تابش میدهم.
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
هیچکس اندوهی را از دلم در نیاورد. من همیشه تک و تنها، در گوشه کناری همه را بخشیدم. -نیلگون مارمارا
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
« برنامهی دیگرم صحبت با توست، صحبتهایی که نوشتنی نیست، بیانکردنی نیست، بر سر زبان نیست، در میانِ جان است و جان را شیرین میکند. » -احمد قاسمی | نامه به اعظم صارمی
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
من در واقع چیز زیادی ندارم به تو بدهم؛ چای هست اگر مینوشی، من هستم اگر عشق میورزی، راه هست اگر رهگذری... -عاشیق ویسل
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
تو روشنی قلبِ منی. خودم را به هدر ندادهام. -نیما یوشیج | نامه به عالیه
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
حتی اگر با تو مخالف باشم در جبهه ی تو می مانم. پس نترس... -نامه ماریا به آلبر کامو
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
آن گونه در هم تنیده ایم که وقتی چشمانت را می بندی، من به خواب می روم. -پابلو نرودا
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
« برق چشمان تو رنج دنیا را از بین میبرد. » -فرانتس کافکا | نامه به میلنا
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
آدمیست دیگر، حتی در اقیانوس هم زنده می ماند اما گاهی در یک جرعه دلتنگی غرق می شود. -جمال ثریا ؛ سیامک تقی زاده
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
انسان همیشه احتیاج به چیزی، کسی دارد تا از پناهش آشیانه های هوشیار بسازد. -علی مراد فدایی نیا
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
این نامه فقط به رسم استقبال از تو است، برای اینکه به تو بگوید یک روز بدون تو روزیست که تمام نمیشود، شهریست بدون باغ، زمینیست بیآسمان... و برای اینکه به تو بگوید هرگز هیچ چیز ما را از هم جدا نخواهد کرد. در این دنیا، به هم گره خوردهایم. شبخوش زندگی! قلبت را میبوسم. -نامه آلبر کامو به ماریا کاسارس | ۲۰ دسامبر ۱۹۴۹
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
بابا لنگ دراز توی یکی از نامه هاش برای جودی ابوت نوشته بود: جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم. هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم. دوستدار تو: بابا لنگ دراز
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
اما دردناک تر از تحمل این همه رنج، این است که ببینی دنیا کوچک ترین اهمیتی هم به رنجی که می بری نمی دهد. -نهاالراضی | یادداشت های بغداد
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
« تو را چنان قلبی که از سینه کنده باشم، رها کردم... » -صباح الدین علی
- 704 پاسخ
-
- 1
-
-
روز های خوبی نبود اما من در همان روزهای سخت هم تو را دوست داشتم... -جاهد ظریف اوغلو
- 704 پاسخ
-
- 1
-