رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

Taraneh

مدیر اجرایی
  • تعداد ارسال ها

    1,037
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    6
  • Donations

    0.00 USD 

تمامی مطالب نوشته شده توسط Taraneh

  1. امروز 10 آگوست، روز جهانی تنبلی رو به همه ی کسایی که حتی حال ندارن این متنو بخونن تبریک میگم🌹
  2. این روزا بسیار در حمامم و اندکی میان جماعت.

  3. Taraneh

    رادیو صبح نودهشتیا

    امروز يکشنبه - ۱۹ مرداد ۱۴۰۴ ۱۶ صفر ۱۴۴۷ Sunday 10 August 2025 اوقات شرعی به افق پایتخت اذان صبح ۰۳:۴۵ طلوع آفتاب ۰۵:۱۹ اذان ظهر ۱۲:۰۹ غروب آفتاب ۱۸:۵۹ اذان مغرب ۱۹:۱۸ نیمه شب شرعی ۲۳:۲۲ می‌باشد دینگ دینگ دینگ
  4. Taraneh

    رادیو صبح نودهشتیا

    امروز شنبه - ۱۸ مرداد ۱۴۰۴ ۱۵ صفر ۱۴۴۷ Saturday 09 August 2025 أوقات شرعی به افق پایتخت اذان صبح ۰۳:۴۴ طلوع خورشید ۰۵:۱۹ اذان ظهر ۱۲:۱۰ غروب خورشید ۱۹:۰۱ اذان مغرب ۱۹:۲۰ نیمه شب شرعی ۲۳:۲۴ می‌باشد دینگ دینگ دینگ
  5. Taraneh

    رادیو صبح نودهشتیا

    سلام نودهشتیا اینجا هرروز... کار خاصی نمیکنم تاریخ رو بهتون میگم اگه یه وقت من نبودم شما مثل نمونه های پایین به جای من رادیو صبح نودهشتیا رو بگردونین لطفا
  6. واقعا حوصله رابطه الکی رو ندارم اگه زن میخوای هستم
  7. امروز 8 آگوست، روز جهانی گوربه‌ست.
  8. یاد بگیرید که مردم را «هم‌کلاسی، هم‌باشگاهی، همکار، متقاضی و همسایه» خطاب کنید. همه دوست و رفیقِ شما نیستند! این‌جور کلمات، قوی هستند، از آن عاقلانه و برای آدمِ درست استفاده کنید...
  9. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    به او گفتم تو از آخرین جزیره‌هایی هستی که برایم مانده‌ای، و نگفتم این پاره‌چوب فرسوده برای رفتن تا جزیره‌های اندکش بیش از حد پوسیده است. -حمید سلیمی
  10. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    اما براى من تو آن هميشه اى. -قیصر امین پور
  11. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    مَردُم همه تو را به خدا سوگند می‌دهند اما برای من، تو آن همیشه‌ای که خدا را به‌ تو سوگند می‌دهم! -قیصر امین پور
  12. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    « وَ لِأنّی أحبَبتُک جدّاً أرجوک لاتَکُن وَجَعاً أحکیهِ یَوماً ما لِغریبٍ » +و چون دوستت داشتم امیدوارم آن دردی نباشی که روزی درباره‌اش با غریبه‌ای صحبت می‌کنم.
  13. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    هم می‌ترسم دوستت داشته باشم، آن‌وقت بروی و درد بکشم. هم می‌ترسم دوستت نداشته باشم، که فرصت «عاشق تو بودن» از دستم می‌رود و پشیمان می‌شوم. حالا تو بگو! «کیف احبک بلا الم، و کیف لااحبک بلا ندم». چطور عاشقت باشم و درد نکشم، و چطور عاشقت نباشم و پشیمان نشوم؟! -نزار قبانی
  14. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    نوشت دلم می‌خواد نوازشت کنم. پاک کرد. نوشت دنیا مجال بوسه نمی‌دهد عزیز. پاک کرد. نوشت دلم برای نفسهایت تنگ است. پاک کرد. نوشت شب بخیر... -حمید سلیمی
  15. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    «دوستت دارم» خموش و خسته جان... -فروغ فرخزاد
  16. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    او نگفت دوستت دارم، اما نامه اش را اینگونه تمام کرد: بال تو را میبوسم پرنده قلبم.... -فرانتس کافکا
  17. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    او نگفت دوستت دارم، اما نامه اش را اینگونه تمام کرد: بال تو را میبوسم پرنده قلبم.... -فرانتس کافکا
  18. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    مثل ابری سپید بود در آسمان آبی نمی‌شد لمسش کنی یا او را به آغوشت بکشانی یا لبش را ببوسی تنها می‌شد نگاهش کنی، دوستش بداری و اجازه بدهی عبورِ آرام او از روز جهانت را کمی زیبا کند. -حمید سلیمی
  19. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    بیا همدیگر را دوست بداریم،چون همگی خواهیم مرد... -میچ آلبوم
  20. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    اَحِبَني بشَکلٍ لا یُبقي اَيُ اُمنیَةٍ اُخري بقَلبي... +جوری مرا دوست بدار؛ که آرزوی دیگری در دلم باقی نَمانَد... -نزار قبانی
  21. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    بهار را دنبال می‌کنم به دست های تو می‌رسم... -شمس لنگرودی
  22. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    همدیگر را دیدیم همدیگر را باز شناختیم، تسلیم هم شدیم عشقی آتشین از بلور ناب ساختیم... من با تو سرچشمه ای از زندگی را بازيافته ام كه گمش كرده بودم. شايد آدم برای اينكه خودش باشد به بودن كسی نياز دارد. معمولا همين طور است. من به تو نياز دارم تا بيشتر خودم باشم... -آلبر کامو
  23. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    حالتی از تیمارستان را در زندگی خودم احساس می‌کنم. بی‌گناه و در عین حال خطاکار، نه در یک سلول، بلکه در این شهر زندانی ‌ام! -نامه فرانتس کافکا به فلیسه
  24. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    گفتم چند دقیقه این جا بنشین و به من تکیه بده. گفت کارم از تکیه گذشته، دلم می‌خواهد توی بغلت بمیرم.... -عباس معروفی
  25. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    گفتم چند دقیقه این جا بنشین و به من تکیه بده. گفت کارم از تکیه گذشته، دلم می‌خواهد توی بغلت بمیرم.... -عباس معروفی
×
×
  • اضافه کردن...