ملّت عشق | نامه های عاشقانه

[Taraneh]

از هزاران زنی که فردا پیاده می‌شوند از قطار،

یکی زیباست و مابقی مسافرند.

 

-عباس صفاری

[Taraneh]

قلبم اندازه‌ی پرنده‌ها بود

منی که تو را به وسعت آسمان دوست داشتم...

 

-ایلهان برک

[Taraneh]

و با عشق تو

چاره سازم هر آنچه که نیست...

 

-فروغ فرخزاد

[Taraneh]

و نامِ کوچکم را دوست نمی دارم

تنها هنگامی که تواَم آواز می دهی

این نام زیباترین کلامِ جهان است...

 

-احمد شاملو

[Taraneh]

‏ورتر: برایم شعری بخوان که حالم را خوب کند.

شارلوت: در آغوشت می‌گیرم، این شعری است که دوست دارم برایت بخوانم...

 

-یوهان ولفگالگ فون‌گوته

[Taraneh]

سیرم از این جهان!

اشتهای تو دارم

 

-شمس لنگرودی

[Taraneh]

چگونه فکر می‌کنی پنهانی و به چشم نمی‌آیی؟

تو که قطره‌ی بارانی بر پیراهنم، دکمه‌ی طلایی بر آستینم، کتابی کوچکی در دستانم و زخم کهنه‌ای بر گوشه‌ی لبم.

مردم از عطر لباسم می‌فهمند که معشوقم تویی، از عطر تنم می‌فهمند که با من بوده‌ای، از بازوی به خواب رفته‌ام می‌فهمند که زیر سر تو بوده است...

 

-نزار قبانی

[Taraneh]

چشمان خیس‌ات را می‌بوسم نازنین دلواپسِ آینده نباش. این شب‌ها میگذرد و می‌رسد روزی که در آغوشِ هم از سَرِ شوق گریه سر می‌دهیم... 

 

-علی سلطانی

ویرایش شده 2 ساعت قبل توسط Taraneh

[Taraneh]

غربت؟!

یعنی هم‌صحبتیِ آنی را که دوست می‌داری،

از دست بدهی.

 

-غسان كنفانی

[Taraneh]

عقل، عقلِ من است و فکر تویی

قلب، قلبِ من است و نبض تویی

 

-نزار قبانی

[Taraneh]

نه برف مرا می‌ترساند و نه سرما

ولى در این حجم سنگین تنهایی‌ام

براى گرم شدن بهانه‌اى ندارم

جز اینکه

دوستت داشته باشم.

 

-نزار قبانی

[Taraneh]

نبودنت‌، نقشه ی خانه را عوض کرده است و هر چه می گردم آن گوشه ی دیوانه ی اتاق را پیدا نمی کنم.

احساس می کنم کسی که نیست، کسی که هست را از پا در می آورد...

 

-گروس عبدالملکیان

[Taraneh]

من خسته ام، نمی توانم درباره چیزی فکر کنم و تنها می خواهم سر بر دامنت بگذارم، تماس دست هایت با پیشانی ام را احساس کنم و تا ابد در این حالت بمانم.

 

-از نامه های فرانتس کافکا به ملینا

[Taraneh]

خانه‌ات سرد است؟ خورشیدی در پاکت میگذارم

و برایت پست میکنم. ستاره‌ی کوچکی در کلمه‌ای بگذار و به آسمانم روانه کن، بسیار تاریکم...

 

-منوچهر آتشی

[Taraneh]

از تو بیزارم هِنری؛ زیرا نیک میدانم هیچکس را هیچوقت چنان دوست نداشتم که تو را.

دلتنگ صدای تو ام، دستانت، آغوشت، بدنت، مهربانی ات، خوی وحشی ات، خوی نیکت و بیش از همه دلتنگ دوستی مان...

 

-نامه آنائیس نین به هنری میلر

[Taraneh]

دردِ ما را در جهان درمان مبادا بی شما...

 

-مولانا

[Taraneh]

تا صدایت گوش‌هایم را نوازش می‌کند ...

تار و سنتور و نی و آواز می‌خواهم چه کار؟ 

 

-شهریار

ویرایش شده 2 ساعت قبل توسط Taraneh

[Taraneh]

ای كاش می‌توانستم بگويم كه با من چه میكنی.

تو جانی در جانم می‌آفرينی.

تو تنها سببی هستی كه به خاطر آن روزهای بيشتر، شب‌های بيشتر و سهم بيشتری از زندگی می‌خواهم.

تو به من اطمينان می‌دهی كه فردايی وجود دارد...

 

-جبران خليل جبران

[Taraneh]

من که اصراری ندارم تو خودت مختاری 

یا بمان

یا که نرو 

یا نگهت میدارم!

 

-محسن مرادی

[Taraneh]

باز با گریه به آغوش تو بر می گردم

چون غریبی که خودش را برساند به وطن

 

-فاضل نظری

[Taraneh]

می‌ترسم از آن روز 

که تو را بیش از توانت دوست بدارم.

 

-فاروق جویده

[Taraneh]

تو را دوست داشتم

در حالی که دور بودی ولی نزدیکترین به قلبم!

 

-محمود درویش

[Taraneh]

‌دارد همه چیز

آن که تو را داشته باشد...

 

-صائب تبریزی

[Taraneh]

‏چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو

که این یخ‌‌کرده را از بی‌کسی «ها» می‌کنم هر شب

 

دلم فریاد می‌خواهد، 

ولی در انزوای خویش

چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم هر شب...

 

-محمدعلی بهمنی

[Taraneh]

‏چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو

که این یخ‌‌کرده را از بی‌کسی «ها» می‌کنم هر شب

 

دلم فریاد می‌خواهد، 

ولی در انزوای خویش

چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم هر شب...

 

-محمدعلی بهمنی