ملّت عشق | نامه های عاشقانه

[Taraneh]

ما رفیقیم. دوستیم. یاور همدیگریم. ایمان و زندگی ما با هم و توأم است. تو دوست و رفیق بهترین رفقا و عزیزترین دوستان شبانه‌روزی منی. تو و من، چون سایر دوستان و رفقای دور و برمان، با زندگی هم آمیخته‌ایم. ما امواج توأم یک جویباریم. قطرات جهنده یک آبشاریم. از هم جدایی ناپذیریم. احساسات ما آنقدر تکامل‌یافته و با ادراکمان درآمیخته است که به قدر کافی شهامت داشته باشیم.

 

-نامه مرتضی کیوان به همسرش پوری سلطانی

[Taraneh]

یادت باشه، نامه ننوشتی برام هیچوقت. از دوتایی‌هامون عکس نگرفتی، فیلمامون رو تدوین نکردی بذاری کنار هم، یادت باشه که من هنوز هیچ عکسی تو صفحت ندارم، هنوز غافلگیرم نکردی، هنوز باهم آشپزی نکردیم، به سلیقه ی من لباس نخریدیم، سفر نکردیم تو آب نرفتیم، یادت باشه منو به گذشتمون نبردی، با خاطره ی خوبی از گذشته، هنوز باهم گریه نکردیم...

 

-امیرعلی ق

[Taraneh]

یادت باشه، نامه ننوشتی برام هیچوقت. از دوتایی‌هامون عکس نگرفتی، فیلمامون رو تدوین نکردی بذاری کنار هم، یادت باشه که من هنوز هیچ عکسی تو صفحت ندارم، هنوز غافلگیرم نکردی، هنوز باهم آشپزی نکردیم، به سلیقه ی من لباس نخریدیم، سفر نکردیم تو آب نرفتیم، یادت باشه منو به گذشتمون نبردی، با خاطره ی خوبی از گذشته، هنوز باهم گریه نکردیم...

 

-امیرعلی ق

[Taraneh]

تو روشنی قلبِ منی. خودم را به هدر نداده‌ام.

 

-نامه نیما یوشیج به عالیه

[Taraneh]

عشق را در سرم دفن کردم؛

از من پرسیدند چرا سرم شکوفه داده است؟ 

 

-هالینا پوشویاتوسکا

[Taraneh]

تو آن‌جایی و "آن‌جا" نمی‌داند که چقدر خوشبخت است 

 

-ناظم حکمت

ویرایش شده 2 ساعت قبل توسط Taraneh

[Taraneh]

نامه را همین‌جا رها می‌کنم و به رختخواب می‌روم. البته نه از سرِ خستگی، که از رویِ ناامیدی.

 

-نامه کافکا به فلیسه

[Taraneh]

و من او را طوری نگاه می کردم انگار آخرین گلی بود که در جهان باقی مانده بود.

 

-جمال ثریا

[Taraneh]

و چشم به راه صدایت خواهم ماند

و در این دره تنهایی

تو آب روان باش و زمزمه کن

من خواهم شنید...

 

-سهراب سپهری

[Taraneh]

و چشم به راه صدایت خواهم ماند

و در این دره تنهایی

تو آب روان باش و زمزمه کن

من خواهم شنید...

 

-سهراب سپهری

[Taraneh]

تنهایی چیزهای زیادی به انسان می‌آموزد

اما تو نرو بگذار من نادان بمانم.

 

-ناظم حکمت

[Taraneh]

کسی را مثل تو اکنون،

کسی را مثل تو بعدا،

کسی را مثل تو هرگز،

کسی را مثل تو اصلا...

 

 -قنبرعلی رودگر

[Taraneh]

باز با گریه به آغوش تو بر می گردم

چون غریبی که خودش را برساند به وطن

 

-فاضل نظری

[Taraneh]

گفتم چند دقیقه این جا بنشین و به من تکیه بده. گفت کارم از تکیه گذشته، دلم می‌خواهد توی بغلت بمیرم....

 

-عباس معروفی

[Taraneh]

گفتم چند دقیقه این جا بنشین و به من تکیه بده. گفت کارم از تکیه گذشته، دلم می‌خواهد توی بغلت بمیرم....

 

-عباس معروفی

[Taraneh]

حالتی از تیمارستان را در زندگی خودم احساس می‌کنم. بی‌گناه و در عین حال خطاکار، نه در یک سلول، بلکه در این شهر زندانی ‌ام!

 

-نامه فرانتس کافکا به فلیسه

[Taraneh]

همدیگر را دیدیم

همدیگر را باز شناختیم،

تسلیم هم شدیم

عشقی آتشین از بلور ناب ساختیم...

من با تو سرچشمه ای از زندگی را بازيافته ام كه گمش كرده بودم. شايد آدم برای اينكه خودش باشد به بودن كسی نياز دارد. معمولا همين طور است. من به تو نياز دارم تا بيشتر خودم باشم...

 

-آلبر کامو

[Taraneh]

بهار را دنبال می‌کنم

به دست های تو می‌رسم...

 

-شمس لنگرودی

[Taraneh]

اَحِبَني بشَکلٍ لا یُبقي اَيُ اُمنیَةٍ اُخري بقَلبي...

 

+جوری مرا دوست بدار؛

که آرزوی دیگری در دلم باقی نَمانَد...

 

-نزار قبانی

[Taraneh]

بیا همدیگر را دوست بداریم،چون همگی خواهیم مرد...

 

-میچ آلبوم

[Taraneh]

مثل ابری سپید بود در آسمان آبی

نمی‌شد لمسش کنی

یا او را به آغوشت بکشانی

یا لبش را ببوسی

تنها می‌شد نگاهش کنی، دوستش بداری

و اجازه بدهی عبورِ آرام او از روز جهانت را کمی زیبا کند.

 

-حمید سلیمی

[Taraneh]

او نگفت دوستت دارم،

اما نامه اش را اینگونه تمام کرد:

بال تو را میبوسم پرنده قلبم....

 

-فرانتس کافکا

[Taraneh]

او نگفت دوستت دارم،

اما نامه اش را اینگونه تمام کرد:

بال تو را میبوسم پرنده قلبم....

 

-فرانتس کافکا

[Taraneh]

«دوستت دارم» خموش و خسته جان...

 

-فروغ فرخزاد

[Taraneh]

نوشت دلم می‌خواد نوازشت کنم.

پاک کرد.

نوشت دنیا مجال بوسه نمی‌دهد عزیز.

پاک کرد.

نوشت دلم برای نفسهایت تنگ است.

پاک کرد.

نوشت شب بخیر...

 

-حمید سلیمی