رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

ارسال‌های توصیه شده

و تو

عزیز هزار نفر میشوی اما عزیزِ دلِ عزیزت نیستی

و این غم‌ انگیز است...

 

-عباس معروفی

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12137
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

می‌خواهم از تو بنویسم.

از نامِ تو که تکیه‌گاه حصارهای شکسته است.

 

-پوشویاتوسکا

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12138
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شاید تصور کنی که تو را فراموش کرده ام، اما من پرونده ای قطور از خاطرات تو و خنده های به یاد ماندنی ات دارم...

 

-نامه فدریکو گارسیالورکا به آنا ماریا

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12139
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دلم‌ می خواهد همه چیز را بگذارم و بروم طوری که کسی نداند من که هستم.

مرا ببخش عزیزم، احساس وحشتناکی دارم. سوار قطار خواهم شد و تمامی وجودم را گریه خواهم کرد.

 

-نامه اولگا کنیپر به آنتوان چخوف

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12140
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چنان دل بسته ام کردی که من با چشم خود دیدم؛

خودم می رفتم اما سایه ام با من نمی آمد...

 

-ابراهیم خطیبی

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12141
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دونك لستُ سوى قطرة المطر الضائعة في سيل... 

 

«بى تو چيزى جز قطر‌ه‌ىِ بارانى گم شده در سيلاب نيستم...» 

 

-غسان كنفانی

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12142
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به چشمهایم زل زد و گفت: «با هم درستش میکنیم»

چه لذتی داشت این با هم، حتی اگر با هم، هیچ چیزی درست نمیشد...

 

-لیلیان هلمن

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12143
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تو درختی، من آب. من کنار تو، آواز بهاران را می خندم و می خوانم، می گريم و می خوانم.

با تو بودن خوب است‌. تو قشنگی. 

 

-منوچهر آتشی

ویرایش شده توسط Taraneh
لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12144
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

صدایی می‌شنود، دمِ گوشش، که صدای نوازشگرِ او بود: "من هم کنارتم؛ تنهات نمی‌گذارم؛ تا آخر عمر کنارتم" یکهو حس می‌کند آتشی در دلش روشن شد. دیگر دلش می‌خواست زنده بماند و زندگی کند. 

 

‌-داستایفسکی

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12145
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بعضی ها هم هستند که به نظر فراموششان کرده ایم..

اما وقتی حرفشان به میان می آید دیگر نمی توانیم لبخند بزنیم...

 

-نزار قبانی

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12146
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

روزها همه يكجور ميگذرد، بيخود و بى فايده، چيز تازه ندارم،قربانت.

 

-نامه صادق هدایت به تقى رضوى

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12147
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در برابر چشمانم نیستی،

اما تمام آن‌چه می‌بینم، تویی... 

 

-احمد شوقی

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12148
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تو امّا هیچ وقت فراموش نکن روزی که افتاده باشی، از زمین بلندت می‌کنم، اگر هم نتوانم کنارت دراز می‌کشم...

 

-تورگوت اویاز

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12149
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آیدای نازنین خوب خودم!

آیدای من؛ این پرنده، در این قفس تنگ نمی خواند. اگر می بینی خفه و لال و خاموش است، به این جهت است ... بگذار فضا و محیط خودش را پیدا کند تا ببینی که چه گونه در تاریک ترین شبها آفتابی ترین روزها را خواهد خواند. به من بنویس تا هردم و هرلحظه بتوانم آنرا بشنوم.به من بنویس تا یقین داشته باشم که تو هم مثل من در انتظار آن شبهای سفیدی. به من بنویس که می دانی این سکوت و ابتذال زاییده زندگی دراین زندانی است که مال مانیست، که خانه ی ما نیست، که شایسته مانیست.

به من بنویس که تو هم درانتظار سحری هستی که پرنده ی عشق ما در آن آواز خواهد خواند.

احمد تو 

 

-نامه احمد شاملو به آیدا، ۲۹ شهریور ۱۳۴۲

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12150
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آیدای نازنین خوب خودم!

آیدای من؛ این پرنده، در این قفس تنگ نمی خواند. اگر می بینی خفه و لال و خاموش است، به این جهت است ... بگذار فضا و محیط خودش را پیدا کند تا ببینی که چه گونه در تاریک ترین شبها آفتابی ترین روزها را خواهد خواند. به من بنویس تا هردم و هرلحظه بتوانم آنرا بشنوم.به من بنویس تا یقین داشته باشم که تو هم مثل من در انتظار آن شبهای سفیدی. به من بنویس که می دانی این سکوت و ابتذال زاییده زندگی دراین زندانی است که مال مانیست، که خانه ی ما نیست، که شایسته مانیست.

به من بنویس که تو هم درانتظار سحری هستی که پرنده ی عشق ما در آن آواز خواهد خواند.

احمد تو 

 

-نامه احمد شاملو به آیدا، ۲۹ شهریور ۱۳۴۲

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12151
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

انسان همیشه احتیاج به چیزی، کسی دارد تا از پناهش آشیانه های هوشیار بسازد.

 

-علی مراد فدایی نیا

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12152
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

او نگفت دوستت دارم،

اما نامه اش را اینگونه تمام کرد:

بال تو را میبوسم پرنده قلبم...

 

-فرانتس کافکا

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12153
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حتی اگر ناراحتی، به هم ریخته‌ای، با همان ناراحتی مرا محکم بغل کن. محکم، بسیار بسیار محکم.

 

-نامه ماریا به آلبر کامو

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12154
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من به تو دلباختم زیرا که زخم هاى تو شبیه زخم هاى من بود.

 

-اجه ایهان

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12155
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اما ما به دنیا آمدیم تا همدیگر را بشناسیم و یکدیگر را دوست بداریم، مطمئن باش.

 

-نامه ژرژ ساند به آلفرد دو موسه، ۱۵ آوریل ۱۸۳۴

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12156
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

و من خودم را با خستگی تمام از میان این فصل عبور می دهم، فقط به این امیدِ نورِ کم سویی که در دوردست ها می درخشد. 

 

-نامه اولگا کنیپر به آنتوان چخوف، ۱۰ فوریه؛ مسکو

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12157
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

می روم بخوابم، خرد و خسته ام؛ تو را بیشتر در آغوش می گیرم دوست عزیز. تو هم بیش از پیش دوستم بدار، چون غمگینم.

 

-نامه ژرژ ساند به گوستاو فلوبر، ۱۸۶۶، پاریس

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12158
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بی‌تو نازنین نه چیزی هست و نه احدی...و نبودن جبران ناپذیر است و دوری‌ات فرض محال...

 

-نامه غسان کنفانی به غاده السمان، آپریل ۱۹۶۷

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12159
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آغوشت درست همان جایی‌ست که انتظارش را می‌کشم. مثل بندری که آدم منتظر است به آن برسد. مثل ماسه‌ی گرمی که پس از شنایی طولانی، وقتی که از پا درآمده‌ای، رویش به خواب می‌روی.

 

-آلبر کامو

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12160
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

‌ماریانا، اگر یک نامه از طرف من داری که در آن خندیده‌ام، لطف کن آن را یا دست کم یک کپی از آن را به آدرس قدیمی‌ام بفرست. من، حوالی کوچه‌های گذشته گم شده‌ام، راه خانه را پیدا نمی‌کنم، لب‌هایم فراموشم شده. ماریانا، قول بده نترسی، راستش را بخواهی خندیدنم را به یاد نمی‌آورم. اما ناراحتم نباش، اشکالی ندارد اگر هیچ چیز پیدا نکردی، می‌دانی که تو را ببینم خندیدنم را به یاد خواهم آورد.

 ‌ ماریانا، فقط اگر هیچ نامه‌ای نداشته باشی که در آن خندیده‌ باشم، چرا هنوز نامه‌هایم را باز می‌کنی و این چنین به جِد، بادقت می‌خوانی؟

 

-‌‌نامه حاتمه رحیمی به ماریانا

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/2652-%D9%85%D9%84%D9%91%D8%AA-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/page/19/#findComment-12161
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

شما در حال پست به عنوان مهمان هستید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
  • اضافه کردن...