رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

M@hta

مدیریت کل
  • تعداد ارسال ها

    91
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    4
  • Donations

    0.00 USD 

تمامی مطالب نوشته شده توسط M@hta

  1. بخش دهم رخساره دقیقه ای آرام نمی گرفت، البته نه اینکه نخواهد؛ بخاطر هیجان زیاد نمی توانست. کفش هایش را در آورد، چهارزانو شد و رو به ایران نشست. تمام شجاعتش را جمع کرده و با قورت دادن آب دهانش گفت: -ولی دمت گرم، خیلی خفن تهدیدشون کردی. وای تفنگ داری! اصلا نمی تونم باورکنم همین یه متریم یه تفنگ دو لول بزرگه! ایران حوصله توضیحات اضافی را نداشت، اما می دانست رخساره تا جواب نگیرد؛ دست بر نمی دارد. پس کاملا مختصر و مفید گفت: -پدر مرحومم بختیاری بود و این تفنگ از اون به من به ارث رسیده! رخساره متاثر شد، حداقل قیافه اش اینطور نشان داد. بردن اسم پدر از نو ایران را به گذشته ها برد. آن زمان هایی که در دنیای گلبهی با بوی توت قرنگیه دخترانه اش در کنار پدر می زیست. متاسفانه محبت داشتن مادر را خیلی پیش از پدر از دست داده بود. ولی پدر، پدر برایش نقش مهم و حیاتی یک والد محکم و مهربان را بازی می کرد. بعد از فوت مادر اصالتا شمالی اش هرگز به شهر خود بازنگشته بودند. چشم هایش از نو گرم و چونه اش از فرط بغض تکان می خورد. ناگهان صدای رخساره بلند شد:«عابر، مواظب باش...» به خودش آمد و با وجود اینکه شخصی را ندید جفت پا روی ترمز رفت. ایران در بهت و ناباوری جلوی خود را دید زد. چیزی که دستگیرش نشد، با عصبانیت به رخساره که از خنده قرمز شده بود نگاه کرد. جاده خلوت باردیگر به دادشان رسیده و با ترمز وحشتناکش کسی از پشت سوارشان نشده بود. ایران که به سطوح آمده بود، مشتش را بلند و به بازویش کوبید و گفت: -زهر...مــــــار! این دیگه چه شوخیه مسخره ایه؟! رخساره با درد و خنده بازویش را ماساژ داد و گفت: -خب حالا، فقط می خواستم از فکر در بیای! ماشین به راه انداخت. تحمل مسخره بازی نداشت و دلش می خواست هرچه سریع تر از شرش خلاص شود. کاملا جدی رو به رخساره کرده و گفت: -تهران خونه دارید؟! او که دنبال وراجی کردن بود، با همین یک سوال می توانست تا صبح فک بزند. ایرانم همین را می خواست. می دانست اگر از ابتدا بگوید، آدرس بده تا تو را به منزلت برسانم، رخساره بازیگوش هرگز این کار را نمی کرد. از در دوستی وارد شده بود و این عقلانی ترین راه بود. -آره، آره. ما یه خونه قدیمی توی جنوب غربی تهران داریم، محله اسماعیل آباد رو می شناسی؟ کوچه ی... جای بدی نیست، البته اگر این رو سانسور کنیم که الان برادرام منتظرن من سر برسم و بنشوننم سر سفره عقد با... ایران به مراد دلش رسیده بود. لبخند کجی زد و با گذاشتن انگشت سبابه اش به روی لب های رخساره به آهستگی گفت: -کافیه، متوجه شدم. او که نفهمیده بود چه کلاه بزرگی به سرش رفته، آدامسش را باد و بعد از ترکاندنش در حینی که مشخص بود شوخی می کند گفت: -می دونم، می دونم شوهر کمه داری حسودی می کنی! حالا منم همچین راغب به ازدواج نیستم. یعنی حداقل اصلا قصد ازدواج با یه مرد دوبار طلاق گرفته رو ندارم. بخدا تعارف ندارم. بیا بدمش به تو! همین زن ستیزه بیریخت چیه؟همینم بعدا پیدا نمیکنیا. کنج لب ایران کش آمد. از سنگ که نبود، از حق هم که نمی گذشتیم رخساره گاهی نمکش ته دل می نشست. **** درست جلوی در خانشان نگهداشت، رخساره از فرط وراجی خوابش برده و متوجه محله آشنا نشده بود. پیاده شد و زنگ درشان را زد. درب دو لنگه کوچک به رنگ قرمز باز و مرد شکم گنده و قدبلندی در بینش ظاهر شد. قیافه غریبه رخساره را نشناخت و به لحن تندی گفت: -فَرمُیش؟ خودش را جمع و جور و برای حفظ جدیت خود موهایش را به پشت گوش برد. روسری اش را مرتب و گفت: -رخساره رو آوردم! -رخساره کدوم خریه آبجی؟ برو خدا برکت تو نونت بندازه ما دیگه دور خلاف ملاف خیط کشیدیم. خونه تیمی کنکله! بفرما، بفرما... ایران گیج شده بود. درست بود به صحبت با او ادامه دهد؟ با فکر به اینکه رخساره ام از همان هاست شانه ای بالا انداخته و خیال کرد باز هم دروغ به هم بافته است. کنار رفت تا به سمت ماشین حرکت کند که مرد صورت به خواب رفته دختر را در ماشین دید و با صدای بلند گفت: -په اینکه فَرُخ خودمونه! در باز شد و بوی عنبر آورد... فواد بیا ببین کی اینجاست! فرخ گمگشته باز آمد به کنعان غم مخور. از صدای بلند مرد، رخساره از خواب پرید و وحشت زده به صورت ایران نگاه کرد. مرد جلو رفت در ماشین را باز و جلوی چشم های ایران او را پایین آورد و به سمت خانه برد. لحظه آخر رخساره نگاهش را به ایران دوخت و گفت:«بد کردی!» سپس هیکلش در پشت دیوار خانه گمشد. -آبجی شومام بیشتر از اینجا واینستا خوبیت نداره!
  2. بخش نهم دختر دستمال را روی لب زخمی‌اش گذاشت. انگار از حمایت ایران خوشش آمده باشد، با لبخندی نیمه‌باز و لحنی پرشیطنت گفت: – رخساره. اسم تو چیه؟ ایران بدون هیچ تغییری در چهره‌اش پاسخ داد: – ایران. ماشین را دنده داد و دوباره به راه افتادند. رخساره بعد از پاک کردن لب و گوشه چشمش، آفتاب‌گیر را پایین آورد و از آینه‌اش برای تمدید رژ لبش استفاده کرد. در همان حال، با صدایی که از بین لب‌های غنچه‌شده‌اش بیرون می‌آمد، پرسید: – می‌خوای کجا بری؟ به قیافت نمیاد مسافرکش باشی. ایران با ابروهایی درهم کشیده و صدایی که به غرش نزدیک بود، جواب داد: – این فضولی‌ها به تو نیومده. فقط ساکت بشین تا به تهران برسیم، اونجا پیادت می‌کنم. حالا بگو ببینم، چرا اون راننده‌ها می‌خواستن بکشنت؟ رخساره، که سر زبان‌دارتر از این حرف‌ها بود، کاملاً به سمت ایران چرخید، پاهایش را روی صندلی جمع کرد و با خنده‌ای شیطنت‌آمیز گفت: – الان خوبه منم بهت بگم این فضولی‌ها به تو نیومده؟ خیله خب، اخم نکن. من فقط داشتم حق خودم رو برمی‌داشتم که... اما حرفش نیمه‌تمام ماند. انگار از ادامه‌اش پشیمان شد. نمی‌خواست همان دوست الله‌بختکی و سرراهی که به دست آورده بود، از دست بدهد. مخصوصاً ایرانِ نامتعادل که رفتار پنج دقیقه بعدش هم قابل پیش‌بینی نبود. یک جور جذبه خاص در آن نگاه سیاه و عمیقش بود که رخساره را خفه می‌کرد. رخساره بدون توجه به حال و هوای ایران، عینک آفتابی روی داشبورد را برداشت و روی چشمش گذاشت. با لحنی مسخره و صدایی که به خواندن شبیه بود، شروع کرد: – عینک ریبن اصلوم هرچه داروم ماله تو، نفسُم تویی تو، دختر، همه دنیام ماله تو... ایران که اصلاً از این مسخره‌بازی‌ها خوشش نمی‌آمد، نگاه سردی به رخساره انداخت. زمانی بود که پایه ثابت همین ادا و اصول‌ها بود، اما حالا دیگر آردش را بیخته و الکش را آویخته بود. اعصابش این چیزها را نمی‌کشید. با یک حرکت عینک را از دست رخساره گرفت و با چشم‌غر‌ه‌ای سنگین نگاهش کرد. رخساره، که هنوز به بازیگوشی‌اش ادامه می‌داد، این بار به سمت پاکت نامه‌ای که روی صندلی بود، دست دراز کرد. این حرکت صدای ایران را درآورد: – به هیچی دست نزن تا برسیم. فهمیدی؟ اوکی؟
  3. بخش هشتم این خصلت تمام ایرانی‌ها بود؛ حرف زور توی سرشان نمی‌رفت. فرقی نمی‌کرد که ظلم به غریبه باشد یا آشنا. کافی بود خدایی نکرده یکی از این ایرانی‌ها یک صدتومانی به ناحق بالا بکشد، آن‌وقت حاضر بودند هزار برابرش را خرج کنند تا آن حق خورده‌شده را زنده کنند. اصلاً بی‌تفاوتی در کتشان نمی‌رفت. چه برسد به ایرانِ مو کوتاه که او هم ایرانی بود و نمی‌شد خوی حق‌طلبی‌اش را پنهان کرد. تا جایی که ایران به یاد می‌آورد، از همان سال‌های ابتدایی مدرسه روحیه‌ای جوانمردانه داشت و سرش با دردسر خوش بود. اصلاً اسمش «ایرانمَرد» بود؛ تلفیقی از کلمه «جوانمرد» معروف. خدا را شکر یادش نمی‌آمد که حقی از او یا اطرافیانش برده یا خورده شده باشد. البته این مسئله آخری را تا پای حل کردنش رفته بود، اما دلش نیامد. در مرامش نمی‌گنجید که نفس دختری باردار را بگیرد. در هر حال، در آن وهله فرصت فکر کردن به مشکلات و گرفتاری‌های زندگی ازهم‌پاشیده‌اش را نداشت. باید به نقطه عطفی می‌رسید؛ دفاع از یک دختر، هرچند پرو! تفنگ دولول شکاری پدر مرحومش را مسلح کرد و از پشت سر به راننده‌ها نزدیک شد. نامردها دو نفری به دختر بی‌پناه نزدیک و نزدیک‌تر می‌شدند، و آن دختر خل‌وچل هم وسط ماجرا نمی‌دانست بخندد یا گریه کند. از آن موقع دنبال یک شتر مفت می‌گشت که به او رکاب بدهد. حالا که به مقصودش رسیده و بالاخره یک مذکره‌ای سوارش کرده بود، معلوم نبود چه مدل جفتکی انداخته که این‌چنین به خونش تشنه شده بودند. چند قدمی‌شان که رسید، خیلی قاطع و با صدای بم و رسایش داد زد: – ولش کنید! ذره‌ای ناز و عشوه در صدایش نبود. دخترک با دیدن ایران تعجب کرد و راننده‌ها با نیشخندی کنایه‌آمیز ایستادند. همه میخکوب شدند. هرکس به فکر جواب دادن به سؤال‌های تازه‌ای بود که در ذهنش شکل گرفته بود. راننده‌ها با خودشان فکر می‌کردند: مگر در وسط تگزاس هستند که دختری هفت‌تیرکش سر و کارشان آمده است؟ ایران بار دیگر با تفنگ به پشتش اشاره کرد و رو به دخترک فریاد زد: – پس چرا وایستادی؟ بدو! می‌خواست او به سمت ماشینش برود و خودش را نجات دهد. دخترک با برداشتن اولین قدم، راننده‌ها را به دنبال خود کشاند. ایران کاملاً جدی، برای بار سوم سخن کوتاهش را ادا کرد: – از جاتون تکون نخوردید! بلافاصله یکی از دو تیرش را در لاستیک جلوی تریلی خالی کرد و پشت سر دختر غریبه، اما آشنا دوید. نه این‌که ترسیده باشد؛ می‌خواست قبل از این‌که راننده‌ها موفق به تعمیر لاستیک شوند، به‌اندازه کافی از آن‌ها و دردسر دور شود. اتوبان در وسط ظهر، آن‌هم در تابستان، چندان مسافری نداشت. همان تک‌وتوک‌هایی هم که عبور می‌کردند، ایران تفنگ‌به‌دست را که پشت تریلی ایستاده بود، ندیدند. راننده‌ها ابتدا تلاش کردند پشت سر ایران بدوند، اما وقتی وضعیت ماشین و بار سنگین پشتش را دیدند، لعنتی نثارش کرده و بی‌خیالش شدند. البته که ماجرا این‌قدر هم آسان نبود. ایران به‌محض این‌که تفنگ را در جای اولیه‌اش گذاشت، به چاک جاده زد. دخترک آشفته در ماشین نشسته بود. گوشه لبش ترک خورده بود و از کنار ابرویش خون آرام‌آرام می‌چکید. نگاهش آشفته و پر از تناقض بود؛ خشم، ترس، و نوعی حیرت در چشمانش موج می‌زد. لب‌هایش می‌لرزیدند، انگار نمی‌دانست باید گریه کند یا داد بزند. بالاخره با صدایی بلند که بیشتر شبیه شکایت بود، رو به ایران کرد: – مگه پیادم نکردی؟ پس چرا نجاتم دادی؟ خود ایران هم جواب درستی برای این سؤال نداشت. او فقط می‌دانست نمی‌تواند شاهد ظلم باشد و کاری نکند. دخترک که از شوک ماجرا هنوز بیرون نیامده بود، بار دیگر به سمت ایران حمله کرد. این بار، با حرکتی عصبی و همراه با بغض، فرمان را تکان داد و با صدایی بلندتر جیغ زد: – مگه همین رو نمی‌خواستی؟ چرا سوارم کردی؟ دلت برام سوخت؟ نگهدار، می‌خوام پیاده بشم! ایران لحظه‌ای مکث کرد. او به خودش قول داده بود کارهای نیمه‌تمامش را تمام کند. اما این دردسر جدید چه می‌گفت؟ خودش هم نمی‌دانست. ماشین را کنار کشید. دختر با چشمانی باز و لب‌هایی که انگار برای دفاع از خود آماده شده بودند، به او زل زد. اما وقتی دید ایران چیزی نمی‌گوید و فقط به سمت داشبورد خم شده است، نگاهش کمی نرم‌تر شد. ایران جعبه دستمال‌کاغذی را باز کرد، یک برگ جدا کرد و آن را به سمتش گرفت. دخترک برای لحظه‌ای مردد ماند، انگار نمی‌دانست دستمال را بگیرد یا نه. دست لرزانش بالا آمد و دستمال را گرفت. با این حرکت ساده، بغضش ترکید، اما هنوز سعی داشت خودش را قوی نشان دهد. ایران بی‌هیچ مکثی و با همان صدای محکم پرسید: – اسمت چیه؟
  4. 🌸درود خدمت شما نویسنده‌ی عزیز🌸 از آن‌که انجمن ما را برای انتشار اثر خود انتخاب کرده‌اید نهایت تشکر را داریم. لطفا قبل از شروع پارت گذاری ابتدا قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید. قوانین تایپ اثر در انجمن نودهشتیا برای اثر خود ابتدا درخواست ناظر بدهید تا همراه شما باشد. آموزش درخواست ناظر هنگامی که اثر شما به 30 پارت رسید می توانید درخواست نقد بدهید. درخواست نقد اثر با رسیدن به 35 پارت می توانید برای اثر خود درخواست جلد بدهید. درخواست کاور رمان با تحویل گرفتن نقد و ویرایش نکات، می توانید درخواست بررسی برای تالار برتر را بدهید. درخواست انتقال به تالار برتر همچنین با اتمام اثرتون لطفا در این تاپیک اعلام فرمایید. اعلام پایان با تشکر |کادر مدیریت نودهشتیا|
  5. M@hta

    یه جمله اضافه کن

    نشون میده و معروف می‌شم، پیج می‌زنم، تبلیغات می‌گیرم و...
  6. M@hta

    یه جمله اضافه کن

    اصلا نخواستیم، به همه ککا دستور میدم به روش سامورایی هاراگیری(خودکشی) کنن... ککی که برای من نجوشه میخام سر سگ توش بجوشه. اینجوری اخبار...
  7. M@hta

    یه جمله اضافه کن

    حالا کاریه که شده بنظرتون این ککا رو بندازیم به تُمبون کی که برامون درآمد زایی کنن؟
  8. جوجه تیغی داشت با فرفره بازی می‌کرد که یه سنگ رفت زیر پاش، یجوری پرت شد که تا ابرا رفت بالا و از بهشت توت کند برگشت زمین. کلمات: بِبی، تولد، شوگِر، پلنگ مازندران، نچرال
  9. معرفی و نقد کتاب "هرگز سازش نکنید: طوری مذاکره کنید که گویا زندگیتان وابسته به آن است" اثر کریس واس هرگز سازش نکنید نوشته‌ی کریس واس، یکی از بهترین کتاب‌ها در حوزه‌ی مذاکره و مهارت‌های ارتباطی است که توسط مأمور سابق FBI و متخصص مذاکره نوشته شده است. این کتاب، یک راهنمای عملی و قدرتمند برای افرادی است که می‌خواهند در مذاکرات کاری و شخصی، با استفاده از تکنیک‌های حرفه‌ای و علمی، به نتایج مطلوب دست یابند. درباره‌ی محتوای کتاب کریس واس در هرگز سازش نکنید به بررسی روش‌ها و تکنیک‌هایی می‌پردازد که او طی سال‌ها تجربه به عنوان مذاکره‌کننده در موقعیت‌های پیچیده و بحرانی، مانند گروگان‌گیری‌ها، آموخته است. در این کتاب، او این اصول را به زبانی ساده و با مثال‌های واقعی توضیح می‌دهد و به خواننده یاد می‌دهد که چگونه با ایجاد اعتماد، تشخیص احساسات و تکنیک‌هایی مثل بازتاب عبارات طرف مقابل، مذاکرات را به سمت اهداف خود هدایت کند. واس بر اهمیت گوش دادن فعال و همدلی تأکید می‌کند و معتقد است که با استفاده از این مهارت‌ها، می‌توان در مذاکرات سخت بدون آن‌که سازش غیرمنصفانه‌ای صورت گیرد، به بهترین نتایج رسید. یکی از تکنیک‌های کلیدی که او معرفی می‌کند، "آینه‌سازی" یا تکرار کلمات طرف مقابل است که به افراد کمک می‌کند احساساتشان را بهتر درک کرده و به نتیجه‌ی مطلوب برسند. نقد کتاب هرگز سازش نکنید کتابی است که به دلیل کاربردی بودن و تکنیک‌های کارآمد، توجه زیادی جلب کرده است. واس با رویکردی عملی و مثال‌های جذاب از تجربیات واقعی، مطالب را به گونه‌ای ارائه می‌دهد که هم آموزنده و هم هیجان‌انگیز است. همچنین، این کتاب برای کسانی که به دنبال تقویت مهارت‌های مذاکره هستند، ابزاری ارزشمند به شمار می‌آید، زیرا تکنیک‌های ارائه شده به‌طور عملی و گام‌به‌گام قابل اجرا هستند. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب مشکلی نیست اگر حالت خوش نیست | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب انرژی‌خوارها | انجمن نودهشتیا نقطه قوت این کتاب در این است که برخلاف بسیاری از کتاب‌های مذاکره، بر پایه‌ی تجارب واقعی و علمی بنا شده و نویسنده به‌خوبی توانسته است این تجربیات را به خوانندگان منتقل کند. واس به جای ارائه‌ی اصول کلی و تئوری‌های پیچیده، تکنیک‌های ساده اما مؤثری را پیشنهاد می‌دهد که قابل استفاده در تمامی موقعیت‌ها هستند. با این‌حال، برای برخی از مخاطبان که انتظار راه‌حل‌های سنتی‌تر و نرم‌تری در مذاکره دارند، ممکن است لحن و رویکرد واس کمی تهاجمی به نظر برسد. همچنین، برخی ممکن است این کتاب را برای مذاکره‌های روزمره بیش از حد جدی ببینند، زیرا تکنیک‌های ارائه شده بیشتر مناسب مذاکراتی است که با چالش‌های بزرگ و شرایط بحرانی همراه هستند. به طور کلی، هرگز سازش نکنید کتابی الهام‌بخش و مؤثر برای همه‌ی افرادی است که به دنبال یادگیری و بهبود مهارت‌های مذاکره‌ی خود هستند و می‌تواند به آن‌ها کمک کند که با اعتمادبه‌نفس بیشتری در مذاکرات شرکت کنند و به نتایجی فراتر از حد انتظار دست یابند. کتاب هرگز سازش نکنید: طوری مذاکره کنید که گویا زندگیتان وابسته به آن است انتشارات یوشتیا
  10. معرفی و نقد کتاب "مشکلی نیست اگر حالت خوش نیست" اثر مگان دیواین کتاب مشکلی نیست اگر حالت خوش نیست نوشته‌ی مگان دیواین، اثری عمیق و تسلی‌بخش است که به موضوع اندوه و مواجهه با فقدان می‌پردازد. این کتاب به خوانندگانی که با غم و از دست دادن عزیزان روبه‌رو هستند کمک می‌کند تا احساساتشان را بدون قضاوت درک و بپذیرند. مگان دیواین که خود تجربه‌ی سختی از دست دادن را پشت سر گذاشته، در این کتاب همدلی عمیقی به نمایش می‌گذارد و به‌خوبی نشان می‌دهد که ناراحتی و غم، بخش‌هایی طبیعی از زندگی انسان‌ها هستند که باید آن‌ها را پذیرفت و با آن‌ها کنار آمد. درباره‌ی محتوای کتاب دیواین در این کتاب با رویکردی روان‌شناختی و انسانی به غم و اندوه می‌پردازد و به خواننده می‌گوید که نیازی نیست همیشه احساس خوبی داشته باشیم یا غم خود را پنهان کنیم. او بر این باور است که راه‌های سنتی برای مقابله با غم، مانند توصیه به "مثبت‌اندیشی" یا تلاش برای فراموش کردن، اغلب بی‌تأثیر یا حتی آسیب‌زننده هستند. نویسنده با ارائه‌ی توصیه‌ها و تمرین‌هایی کاربردی، به خوانندگان کمک می‌کند که بتوانند با واقعیت تلخ زندگی کنار بیایند و در کنار آن زندگی خود را بازسازی کنند. کتاب مشکلی نیست اگر حالت خوش نیست در چهار بخش تنظیم شده که هر کدام به جنبه‌ای از فرآیند غم و اندوه می‌پردازند. دیواین به خواننده یاد می‌دهد که از احساسات خود فرار نکند و اجازه دهد اندوهش به‌طور طبیعی پیش رود، به‌جای آنکه بخواهد آن را سرکوب کند یا نادیده بگیرد. این کتاب به خواننده کمک می‌کند که برای رهایی از غم عجله نکند و در مسیر طبیعی آن به جلو برود. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب انرژی‌خوارها | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد مانگا لیا پارک و جواهر گمشده | انجمن نودهشتیا نقد کتاب مشکلی نیست اگر حالت خوش نیست کتابی صادقانه و تأثیرگذار است که به خوانندگان این فرصت را می‌دهد که احساسات خود را بپذیرند و با آن‌ها زندگی کنند. نقطه قوت این کتاب، درک و همدلی نویسنده با موضوع است، چرا که خود نیز تجربه‌ای شخصی از غم و اندوه را از سر گذرانده است. این تجربه به او کمک کرده تا به زبانی ملموس و بی‌پرده، احساسات پیچیده‌ی ناشی از فقدان را توضیح دهد. با این حال، برخی از خوانندگان ممکن است این کتاب را به دلیل تمرکز بر واقعیت‌های تلخ غم و اندوه، کمی سنگین و ناراحت‌کننده بیابند، به‌ویژه اگر در شرایط مشابهی قرار نداشته باشند. همچنین، کسانی که به دنبال رویکردهای سنتی‌تر برای مقابله با غم هستند، شاید سبک نویسنده را بیش از حد واقع‌گرایانه بدانند. در مجموع، مشکلی نیست اگر حالت خوش نیست کتابی ارزشمند برای کسانی است که با اندوه دست و پنجه نرم می‌کنند و به دنبال راهی سالم و طبیعی برای کنار آمدن با این احساسات هستند. این کتاب می‌تواند همدمی صادق و راهنمایی مطمئن برای آن‌ها باشد و درک عمیق‌تری از مفهوم غم و پذیرش در زندگی به آن‌ها بدهد. خرید کتاب مشکلی نیست اگر حالت خوش نیست انتشارات یوشتیا
  11. معرفی و نقد کتاب "انرژی‌خوارها" اثر تونی سایرز انرژی‌خوارها نوشته‌ی تونی سایرز، کتابی است که به موضوع بسیار جذاب و مهم انرژی‌های منفی و تاثیرات مخرب افراد و محیط‌ها بر سلامت روان و انرژی انسان می‌پردازد. این کتاب توسط انتشارات یوشیتا منتشر شده و برای افرادی که به دنبال راهکارهایی برای حفظ انرژی مثبت و دوری از افراد یا موقعیت‌های انرژی‌خوار هستند، می‌تواند بسیار مفید و آموزنده باشد. درباره‌ی محتوای کتاب تونی سایرز در انرژی‌خوارها به بررسی انواع مختلف انرژی‌های منفی و انرژی‌خوارها می‌پردازد و این پدیده را به عنوان یک مشکل واقعی در زندگی روزمره توصیف می‌کند. او توضیح می‌دهد که چگونه افراد و محیط‌هایی می‌توانند با رفتارهای خاص و الگوهای انرژی‌خوارانه، روحیه و انرژی دیگران را تحلیل ببرند. سایرز همچنین به روش‌های شناسایی این انرژی‌ها و نحوه محافظت از خود در برابر آن‌ها می‌پردازد. او ابزارها و تکنیک‌هایی برای بازیابی انرژی و حفظ تعادل درونی ارائه می‌دهد، به طوری که بتوانیم با قدرت و اطمینان بیشتری در زندگی روزمره خود حضور داشته باشیم. نقد کتاب انرژی‌خوارها از جمله کتاب‌هایی است که با رویکردی علمی و روان‌شناختی به موضوعی می‌پردازد که بسیاری از افراد آن را در زندگی شخصی خود تجربه کرده‌اند. یکی از نقاط قوت کتاب، زبان ساده و مثال‌های قابل لمس آن است که به خوانندگان کمک می‌کند تا مطالب کتاب را به راحتی درک و در زندگی خود به کار گیرند. سایرز با ارائه راهکارهایی ملموس، توانسته است این کتاب را به راهنمایی کاربردی برای کسانی تبدیل کند که به دنبال ارتقای کیفیت زندگی و حفظ انرژی‌های مثبت خود هستند. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد مانگا لیا پارک و جواهر گمشده | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد مانگا چه کسی مرا شاهزاده کرد؟ | انجمن نودهشتیا با این حال، ممکن است برخی مخاطبان دیدگاه سایرز را کمی افراطی یا بیش از حد دراماتیک بیابند، به خصوص اگر به مسائل انرژی و تاثیرات آن به شیوه‌ای علمی نگاه نکنند. همچنین، برخی از منتقدان معتقدند که راهکارهای ارائه شده در کتاب ممکن است در برخی موقعیت‌ها کاربردی نباشند و به مهارت‌ها یا تکنیک‌های بیشتری برای مقابله با افراد و محیط‌های انرژی‌خوار نیاز داشته باشند. در مجموع، انرژی‌خوارها کتابی خواندنی و انگیزشی است که به مخاطبان خود کمک می‌کند تا در برابر انرژی‌های منفی و افراد انرژی‌خوار مقاوم‌تر شوند و با آگاهی بیشتر از خود و محیط پیرامونشان، زندگی بهتری را تجربه کنند. خرید کتاب انرژی خوارها اثر تونی سایرز انتشارات یوشیتا
  12. معرفی و نقد مانگا "لیا پارک و جواهر گمشده" اثر جنا یون لیا پارک و جواهر گمشده اثر جنا یون، یک مانگا هیجان‌انگیز و ماجراجویانه است که دنیایی پر از راز و جادو را به تصویر می‌کشد. این مانگا به مخاطبان خود، به ویژه نوجوانان و جوانان، داستانی جذاب و پر پیچ‌وخم از دختر نوجوانی به نام لیا پارک ارائه می‌دهد که برای یافتن جواهر گمشده‌ای با ارزش و جادویی تلاش می‌کند. جنا یون با سبک هنری زیبا و داستانی جذاب، خواننده را به دنیایی تخیلی و پرماجرا می‌برد. درباره‌ی محتوای مانگا داستان مانگا حول شخصیت لیا پارک، دختری جسور و کنجکاو، جریان دارد. لیا برای یافتن جواهری گمشده که از قدرت‌های خاصی برخوردار است، وارد دنیایی پر از خطرات، جادوگران و موجودات عجیب می‌شود. ماجراجویی او با معماها و چالش‌های متعددی همراه است که باید با هوش، شجاعت و کمک دوستانش بر آن‌ها غلبه کند. در طول داستان، خواننده نه تنها با تلاش لیا برای یافتن جواهر و نجات عزیزانش روبه‌رو می‌شود، بلکه با پیام‌هایی در مورد دوستی، وفاداری و اهمیت باور به خود نیز آشنا می‌گردد. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد مانگا چه کسی مرا شاهزاده کرد؟ | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب چطور حد و مرزهای روابط را تعیین کنیم | انجمن نودهشتیا نقد مانگا لیا پارک و جواهر گمشده از دیدگاه هنری و داستانی یکی از آثار خلاقانه‌ی جنا یون است. نویسنده با خلق جهانی تخیلی و اسرارآمیز توانسته است توجه خوانندگان را به خود جلب کند. طراحی‌های دقیق و جزئیات بصری مانگا باعث می‌شود که خواننده به راحتی وارد فضای داستان شود و با شخصیت‌ها همذات‌پنداری کند. یکی از نقاط قوت مانگا، شخصیت‌پردازی جذاب و چندبعدی لیا است که او را به شخصیتی الهام‌بخش برای خوانندگان جوان تبدیل می‌کند. با این حال، برخی از منتقدان بر این باورند که بخش‌هایی از داستان ممکن است برای مخاطبان بزرگسال کمی ساده به نظر برسد، زیرا این مانگا بیشتر برای نوجوانان نوشته شده و از این رو، تم‌ها و پیام‌های آن نیز بیشتر بر اساس سادگی و شفافیت است. همچنین، شاید پیچیدگی‌های بیشتری در خط داستانی و شخصیت‌های فرعی می‌توانست به عمق داستان کمک کند. در مجموع، لیا پارک و جواهر گمشده اثری دوست‌داشتنی و پرکشش است که می‌تواند برای دوستداران مانگا و داستان‌های ماجراجویانه بسیار جذاب باشد. این مانگا با ترکیب هنر بصری زیبا و داستانی پرماجرا، خوانندگان را به سفری هیجان‌انگیز در دنیایی فانتزی دعوت می‌کند. خرید مانگا کتاب لیا پارک و جواهر گمشده اثر جنا یون انتشارات نگاه آشنا
  13. معرفی و نقد مانگا "چه کسی مرا شاهزاده کرد؟ - جلد اول: قلب یخی" مانگای چه کسی مرا شاهزاده کرد؟ - قلب یخی، داستانی فانتزی و عاشقانه است که با روایتی جذاب از درام‌های سلطنتی، جادو و پیچیدگی‌های شخصیت‌ها همراه است. این مانگا که به شدت بین علاقه‌مندان ژانر عاشقانه محبوبیت دارد، به ماجرای دختری می‌پردازد که ناگهان در نقش شاهزاده‌ای در دنیایی جدید قرار می‌گیرد و با چالش‌ها و رقابت‌های درباری دست و پنجه نرم می‌کند. درباره‌ی محتوای مانگا در جلد اول این مانگا، خوانندگان با شخصیت اصلی داستان که در دنیایی سلطنتی و پر از ابهامات بیدار می‌شود، آشنا می‌شوند. این دختر که به عنوان شاهزاده دربار شناخته می‌شود، باید با قوانین سختگیرانه، شخصیت‌های مرموز و پیچیده و دشمنان خطرناک روبه‌رو شود. او که خود را در دنیایی ناآشنا و در بدن یک شاهزاده می‌بیند، تلاش می‌کند تا از چالش‌ها و توطئه‌های دربار جان سالم به در ببرد و راهی برای زنده ماندن در این دنیای پر از خطر و فریب پیدا کند. عنوان "قلب یخی" نیز به شخصیتی خاص اشاره دارد که در ظاهر سرد و بی‌تفاوت است اما در عمق قلب خود، داستان و رازهای پیچیده‌ای نهفته دارد. نقد مانگا مانگای چه کسی مرا شاهزاده کرد؟ - قلب یخی با توجه به جذابیت و پیچیدگی داستان، توانسته است علاقه‌مندان به ژانر فانتزی و عاشقانه را به خود جذب کند. طراحی‌های هنری و جزئیات بصری مانگا به خوبی توانسته‌اند فضای مرموز و درام‌های درباری را به تصویر بکشند. شخصیت‌پردازی عمیق، به‌ویژه شخصیت اصلی که با تناقضات درونی و تلاش برای بقا دست و پنجه نرم می‌کند، به خواننده این امکان را می‌دهد که به خوبی با او همذات‌پنداری کند و درگیر داستان شود. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب چطور حد و مرزهای روابط را تعیین کنیم | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب نجات از خانواده سمی | انجمن نودهشتیا یکی از نقاط قوت این مانگا، توانایی نویسنده در خلق دنیایی پر از رمز و راز و شخصیت‌های چندبعدی است که هرکدام دارای گذشته و انگیزه‌های خاص خود هستند. همچنین، با ترکیب تعلیق، جادو و روابط عاطفی پیچیده، این اثر موفق شده که بیننده را به خود جلب کرده و او را مشتاق به خواندن جلدهای بعدی کند. با این حال، برای کسانی که به دنبال داستان‌های سریع و بدون پیچیدگی هستند، ممکن است فضای پیچیده و درباری این مانگا کمی سنگین به نظر برسد. همچنین، برخی از مخاطبان ممکن است انتظار داشته باشند که شخصیت‌های فرعی بیشتری معرفی شوند و هرکدام نقش برجسته‌تری در داستان ایفا کنند. به طور کلی، چه کسی مرا شاهزاده کرد؟ - قلب یخی اثری زیبا و درگیرکننده است که با فضاسازی قوی و شخصیت‌های عمیق، خوانندگان را به دنیایی از فریب و شگفتی می‌برد. این مانگا به خوبی توانسته فضایی عاشقانه و پر از هیجان را با چالش‌های سلطنتی و دربار ترکیب کند و برای علاقه‌مندان به این ژانر، یک انتخاب جذاب و هیجان‌انگیز باشد. خرید مانگا کتاب چه کسی مرا شاهزاده کرد؟ – جلد اول: قلب یخی انتشارات نگاه آشنا
  14. معرفی و نقد کتاب "چطور حد و مرزهای روابط را تعیین کنیم" اثر آندری ندلکو چطور حد و مرزهای روابط را تعیین کنیم نوشته‌ی آندری ندلکو، کتابی مفید و عملی است که به خوانندگان می‌آموزد چگونه در روابط شخصی، اجتماعی و حرفه‌ای خود، مرزهایی سالم و احترام‌آمیز تعیین کنند. این کتاب که توسط انتشارات یوشیتا منتشر شده است، با زبان ساده و کاربردی، راهکارهایی برای حفظ هویت و ارزش‌های شخصی در تعاملات روزمره ارائه می‌دهد و به مخاطبان کمک می‌کند تا در مواجهه با چالش‌های روابط مختلف، احساس قدرت و اعتمادبه‌نفس بیشتری داشته باشند. درباره‌ی محتوای کتاب ندلکو در این کتاب توضیح می‌دهد که چرا تعیین مرزهای روشن در روابط اهمیت دارد و چگونه می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی افراد کمک کند. او بر این باور است که نداشتن مرزهای مشخص در روابط، می‌تواند منجر به فرسودگی، استرس و حتی مشکلات روانی شود. کتاب به خوانندگان کمک می‌کند تا ابتدا به خودشناسی برسند و سپس بتوانند بدون احساس گناه یا اضطراب، مرزهای سالم و معقولی را در روابط خود تعیین کنند. ندلکو با ارائه راهکارها و مثال‌های کاربردی، به خواننده نشان می‌دهد که چگونه با گفتگوهای سازنده، از حقوق و نیازهای خود در برابر دیگران دفاع کند. او همچنین به مسائل مختلفی چون مدیریت توقعات، نحوه نه‌گفتن مؤثر، و برخورد با رفتارهای کنترل‌کننده در روابط می‌پردازد و تاکید دارد که مرزگذاری نه تنها به نفع خود فرد، بلکه به نفع رابطه نیز خواهد بود. نقد کتاب چطور حد و مرزهای روابط را تعیین کنیم از جمله کتاب‌هایی است که با ارائه مفاهیم و تکنیک‌های عملی، می‌تواند تأثیرات مثبتی در زندگی افراد بگذارد. سبک نوشتاری ساده و روان ندلکو، کتاب را برای مخاطبان با هر سطحی از دانش روان‌شناسی قابل فهم می‌کند و از این رو، می‌تواند مورد استفاده‌ی همگان قرار گیرد. نویسنده با آوردن مثال‌هایی از موقعیت‌های واقعی، توانسته است درک خوانندگان از اهمیت مرزگذاری و نحوه‌ی اجرای آن را تقویت کند. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب نجات از خانواده سمی | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب راز | انجمن نودهشتیا یکی از نقاط قوت این کتاب، تاکید بر احترام به خود و دیگران است؛ به طوری که خواننده می‌آموزد که بدون ایجاد تعارض یا آسیب به روابط، از خواسته‌ها و نیازهای خود دفاع کند. همچنین، کتاب به خوبی به موضوعاتی چون قدرت "نه" گفتن و مدیریت فشارهای اجتماعی پرداخته است، که برای بسیاری از افراد، به ویژه در جوامع سنتی، چالش‌برانگیز است. در عین حال، برخی ممکن است احساس کنند که کتاب می‌توانست به موضوعات بیشتری در مورد تفاوت‌های فرهنگی یا شرایط خاص بپردازد. همچنین، برخی از راهکارها ممکن است برای همه‌ی روابط و موقعیت‌ها مناسب نباشد و نیازمند انعطاف و تعدیل‌های شخصی باشند. در مجموع، چطور حد و مرزهای روابط را تعیین کنیم کتابی ارزشمند و کاربردی است که به خوانندگان کمک می‌کند تا با افزایش آگاهی و اعتماد به نفس، روابطی سالم‌تر و متعادل‌تر ایجاد کنند. این کتاب می‌تواند برای کسانی که می‌خواهند از خستگی عاطفی در روابط خود دوری کنند و به استقلال فردی برسند، منبعی مفید و الهام‌بخش باشد. خرید کتاب چطور حد و مرزهای روابط را تعیین کنیم اثر آندری ندلکو انتشارات یوشیتا
  15. معرفی و نقد کتاب "نجات از خانواده سمی" اثر دکتر شری کمپبل نجات از خانواده سمی نوشته‌ی دکتر شری کمپبل، کتابی تاثیرگذار و روشنگر است که به بررسی چالش‌ها و آسیب‌های ناشی از زندگی در محیط‌های خانوادگی سمی می‌پردازد. این کتاب، که توسط انتشارات یوشیتا منتشر شده، به افراد کمک می‌کند تا تجربیات تلخ خود را بازبینی کنند، تأثیرات روابط خانوادگی ناسالم را درک کرده و راهکارهایی برای بهبود زندگی خود و دوری از این نوع آسیب‌ها بیابند. درباره‌ی محتوای کتاب دکتر کمپبل، روان‌شناس و مشاور، در این کتاب به مسئله‌ی خانواده‌های سمی، که اغلب در سایه‌ی پنهان و نادیده باقی می‌مانند، پرداخته است. او توضیح می‌دهد که چگونه رفتارها و الگوهای منفی، از قبیل سرکوب، تحقیر، سوءاستفاده‌های عاطفی و فشارهای روانی، می‌توانند به اعضای خانواده به ویژه فرزندان آسیب بزنند. دکتر کمپبل، با استفاده از تجارب حرفه‌ای خود، به خواننده می‌آموزد که چطور این الگوها را شناسایی کند، خود را از تأثیرات آن‌ها رها سازد و برای ایجاد یک زندگی سالم و مثبت، مرزهای خود را با اعضای سمی خانواده حفظ کند. کمپبل با تاکید بر اهمیت سلامتی روانی، تکنیک‌هایی برای رهایی از احساس گناه و شرمساری از ترک خانواده‌های ناسالم ارائه می‌دهد و به خوانندگان کمک می‌کند تا استقلال شخصیتی و عاطفی خود را بازیابند. او همچنین بر چالش‌های احساسی مانند ترس از تنهایی و احساس گناه ناشی از قطع رابطه با اعضای خانواده تمرکز دارد و روش‌هایی برای مقابله با این احساسات ارائه می‌کند. نقد کتاب نجات از خانواده سمی با توجه به موضوع حساس و نیازمند آگاهی‌بخشی‌اش، اثری بسیار ارزشمند است. یکی از نقاط قوت اصلی این کتاب، رویکرد دلسوزانه و همدلانه‌ی دکتر کمپبل است که با ارائه مثال‌های ملموس و راهکارهای کاربردی، خوانندگان را به سوی یک زندگی سالم و رهایی از زنجیرهای خانواده‌ی سمی هدایت می‌کند. او به خوانندگان اطمینان می‌دهد که انتخاب بهبود زندگی خود و تعیین حد و مرزهای سالم، عملی منطقی و لازم است. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب راز | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب "دختر مهتاب" نوشته‌ی سولین تن | انجمن نودهشتیا این کتاب، به ویژه برای افرادی که با احساس گناه یا ترس از ترک خانواده درگیر هستند، منبعی ارزشمند به شمار می‌رود و راه‌های موثری برای تقویت عزت نفس و محافظت از خود در برابر رفتارهای مضر ارائه می‌دهد. سبک نگارش کمپبل نیز ساده و روان است و باعث می‌شود مخاطبان با هر سطحی از دانش روان‌شناسی، به راحتی پیام کتاب را درک کنند و با آن ارتباط برقرار کنند. اما ممکن است برخی از خوانندگان به دنبال مطالبی عمیق‌تر یا پژوهش‌های علمی بیشتری در این زمینه باشند، که در این کتاب به تفصیل ارائه نشده است. همچنین، برخی ممکن است احساس کنند که مباحث به صورت کلی مطرح شده و نیازمند توضیحات بیشتر در زمینه‌ی چگونگی مقابله با هر موقعیت خاص است. در نهایت، نجات از خانواده سمی یک راهنمای عملی و توانمندکننده است که به افراد کمک می‌کند تا از روابط خانوادگی مخرب رها شوند و به سوی زندگی‌ای سالم‌تر و آرامش‌بخش‌تر حرکت کنند. این کتاب به خواننده شجاعت می‌بخشد تا برای خود و سلامت روانی‌اش ایستادگی کند و زندگی بهتری را برای خود فراهم آورد. خرید کتاب نجات از خانواده سمی اثر دکتر شری کمپبل انتشارات یوشیتا
  16. معرفی و نقد کتاب "راز" اثر راندا برن راز نوشته‌ی راندا برن، یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین کتاب‌ها در زمینه‌ی خودیاری و قانون جذب است که توسط انتشارات یوشیتا منتشر شده است. این کتاب به بررسی قدرت ذهن و تأثیرات آن در شکل‌دهی به واقعیت‌های زندگی می‌پردازد و اصول قانون جذب را به‌طور ساده و قابل‌فهم توضیح می‌دهد. درباره‌ی محتوای کتاب کتاب راز به مفهوم "قانون جذب" می‌پردازد، که به این معناست که افکار و احساسات مثبت یا منفی انسان می‌توانند واقعیت‌های زندگی او را تحت تأثیر قرار دهند. راندا برن در این کتاب به خوانندگان می‌آموزد که چگونه با تغییر در نگرش و توجه به افکار مثبت، می‌توانند خواسته‌ها و آرزوهای خود را به واقعیت تبدیل کنند. او از تجربیات و داستان‌های واقعی افراد موفق برای اثبات این نظریه بهره می‌برد و اصولی را برای رسیدن به زندگی بهتر و موفق‌تر ارائه می‌دهد. نقد کتاب راز در نگاه اول می‌تواند جذاب و الهام‌بخش به نظر برسد، به‌ویژه برای کسانی که به دنبال بهبود وضعیت زندگی و موفقیت در جنبه‌های مختلف هستند. پیام اصلی کتاب، که تأکید بر قدرت ذهن و فکر مثبت دارد، توانسته است در بسیاری از افراد تغییرات مثبتی ایجاد کند و آن‌ها را به سوی اهدافشان سوق دهد. نوشتار روان و ساده‌ی راندا برن باعث شده تا این کتاب برای طیف وسیعی از مخاطبان، از افراد مبتدی در زمینه‌ی خودیاری گرفته تا کسانی که در این زمینه تجربه دارند، قابل‌فهم و مفید باشد. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب "دختر مهتاب" نوشته‌ی سولین تن | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب داستان‌های حکمت‌آموز شاهنامه | انجمن نودهشتیا با این حال، انتقادهایی نیز به این کتاب وارد است. بسیاری از منتقدان معتقدند که راز بیشتر به فلسفه‌ای سطحی و کلیشه‌ای می‌پردازد و به جای ارائه‌ی راهکارهای عملی و علمی، بیشتر بر احساسات و باورهای مثبت تأکید می‌کند. همچنین، برخی معتقدند که موفقیت‌هایی که در کتاب ذکر شده است، بیشتر به شانس و فرصت‌ها وابسته است تا صرفاً به "قانون جذب". در مجموع، راز کتابی است که می‌تواند به عنوان انگیزه‌ای برای تغییر نگرش و نگاه مثبت به زندگی مورد استفاده قرار گیرد. با این‌که نمی‌توان تمام اصول آن را به‌طور علمی اثبات کرد، اما پیام امید و تأکید بر قدرت ذهنی برای رسیدن به اهداف می‌تواند برای بسیاری از خوانندگان الهام‌بخش باشد. خرید کتاب راز اثر راندا برن انتشارات یوشیتا
  17. معرفی و نقد کتاب "دختر مهتاب" نوشته‌ی سولین تن، ترجمه‌ی مریم مرادی اسفیانی دختر مهتاب اثر سولین تن با ترجمه‌ی روان و جذاب مریم مرادی اسفیانی از سوی انتشارات آراستگان، داستانی است که در میان تاریکی‌ها و روشنایی‌های زندگی، از عشق، امید، و پایداری صحبت می‌کند. این کتاب به جنبه‌های مختلف روان انسانی و پیچیدگی‌های عاطفی شخصیت‌هایش می‌پردازد و خواننده را به دنیایی از احساسات ناب و عمیق می‌برد. درباره‌ی محتوای کتاب دختر مهتاب روایتگر زندگی زنی است که در مسیر جستجوی هویت و آرزوهایش، با چالش‌ها و موانع بسیاری روبه‌رو می‌شود. او به دنبال معنای زندگی و یافتن آرامش درونی است و در این مسیر، تجربه‌های تلخ و شیرینی را از سر می‌گذراند. سولین تن به زیبایی شخصیت اصلی داستان را با ویژگی‌های انسانی و پیچیده‌ای به تصویر می‌کشد که برای خواننده قابل لمس و باورپذیر است. با پرداختن به موضوعاتی چون عشق، رهایی، خودشناسی و تلاش برای تحقق رویاها، این کتاب با نگاهی عمیق به تأثیرات محیط و افراد بر زندگی فردی و شخصیت‌های ما می‌پردازد. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب داستان‌های حکمت‌آموز شاهنامه | انجمن نودهشتیا معرفی و نقد کتاب قدرت سکوت | انجمن نودهشتیا نقد کتاب دختر مهتاب اثری است که با زبانی شاعرانه و سبکی احساسی نوشته شده و توانسته است توجه خوانندگان بسیاری را به خود جلب کند. یکی از نقاط قوت این کتاب، توصیف دقیق و عمیق احساسات شخصیت‌ها است که به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند و او را به دنیای پرشور و پرماجرای قهرمان داستان می‌برد. همچنین، ترجمه‌ی مریم مرادی اسفیانی با حفظ ظرافت‌ها و زیبایی‌های متن اصلی، به خوبی توانسته است روح و جان کلمات را به مخاطب فارسی منتقل کند. با این حال، ممکن است برخی مخاطبان که به دنبال داستان‌هایی با ریتم سریع‌تر هستند، روند آرام و تمرکز زیاد بر جزئیات احساسی را کمی کُند بیابند. همچنین، پیچیدگی‌های شخصیتی و تأکید بر تأملات درونی ممکن است برای کسانی که به سبک‌های داستانی ساده‌تر علاقه‌مندند، چالش‌برانگیز باشد. در مجموع، دختر مهتاب کتابی است که برای دوستداران ادبیات روان‌شناختی و عاشقانه، اثری دلنشین و به‌یادماندنی محسوب می‌شود و می‌تواند اثری الهام‌بخش باشد که مخاطب را به تأمل در معنا و ارزش‌های زندگی ترغیب کند. خرید کتاب دختر مهتاب نوشته ی سولین تن ترجمه ی مریم مرادی اسفیانی انتشارات آراستگان
  18. معرفی و نقد کتاب "داستان‌های حکمت‌آموز شاهنامه" اثر فریناز جلالی داستان‌های حکمت‌آموز شاهنامه اثر فریناز جلالی، کتابی است که به معرفی و تفسیر داستان‌های پرمعنای شاهنامه فردوسی برای نسل امروز پرداخته و به شکل ساده‌تر و جذاب‌تری این حماسه‌ی ملی و ادبی را برای خوانندگان به تصویر کشیده است. جلالی با دقت در انتخاب و بازنویسی داستان‌های شاهنامه، تلاش کرده است تا پیام‌های حکمت‌آموز، اخلاقی، و فرهنگی این اثر بزرگ را به شیوه‌ای قابل‌فهم و جذاب ارائه دهد. درباره‌ی محتوای کتاب کتاب داستان‌های حکمت‌آموز شاهنامه مجموعه‌ای از داستان‌های کلیدی و آموزنده‌ی شاهنامه است که هر کدام از آن‌ها دربردارنده‌ی پیام‌ها و نکات اخلاقی خاصی هستند. فریناز جلالی با انتخاب داستان‌هایی از بخش‌های مختلف این اثر حماسی، به مفاهیمی چون عدالت، شجاعت، فداکاری، وفاداری و خرد پرداخته و به‌ویژه تلاش کرده است تا این مفاهیم را با زبانی ساده برای مخاطبان امروزی بازگو کند. این رویکرد باعث می‌شود که نه تنها علاقه‌مندان به شاهنامه، بلکه نسل جوان‌تر که ممکن است با زبان و ادبیات حماسی قدیمی آشنا نباشند، به این اثر جذب شوند. بیشتر بخوانید: معرفی و نقد کتاب قدرت سکوت | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب مزایای تنهایی | انجمن نودهشتیا نقد کتاب فریناز جلالی با نگارش داستان‌های حکمت‌آموز شاهنامه، اثری آموزشی و ارزشمند خلق کرده که می‌تواند شکاف بین شاهنامه و نسل جدید را پر کند. یکی از نقاط قوت این کتاب، سادگی زبان و بیان آن است که به خواننده کمک می‌کند تا بدون نیاز به آشنایی قبلی با زبان کهن و ادبیات حماسی، با مفهوم و روح حاکم بر داستان‌های شاهنامه ارتباط برقرار کند. نویسنده همچنین توانسته است پیام‌های عمیق و اخلاقی داستان‌ها را به شیوه‌ای مؤثر بازگو کند که می‌تواند تأثیر عمیقی بر ذهن و اخلاق خوانندگان، به‌ویژه نوجوانان، داشته باشد. با این‌حال، از آنجایی که داستان‌های شاهنامه بسیار گسترده و متنوع‌اند، ممکن است برخی خوانندگان انتظار داشته باشند که کتاب به عمق بیشتری در تحلیل و بررسی برخی از این داستان‌ها بپردازد. به عبارت دیگر، علاقه‌مندان به مطالعه‌ی عمیق‌تر ممکن است به دنبال جزئیات بیشتری در تفسیر هر داستان باشند. اما در کل، داستان‌های حکمت‌آموز شاهنامه کتابی ارزشمند و تأثیرگذار است که خواندن آن می‌تواند درک بهتری از میراث فرهنگی و ادبی ایران و پیام‌های حکیمانه‌ی آن برای زندگی امروزی به خواننده بدهد. خرید کتاب داستان های حکمت آموز شاهنامه اثر فریناز جلالی انتشارات نگاه آشنا
  19. معرفی و نقد کتاب "قدرت سکوت" اثر سوزان کین قدرت سکوت نوشته‌ی سوزان کین، اثری برجسته و تحسین‌شده است که به بررسی نقش و ارزش سکوت و درون‌گرایی در زندگی اجتماعی و شخصی انسان‌ها می‌پردازد. این کتاب، به‌ویژه برای کسانی که خود را درون‌گرا می‌دانند یا علاقه‌مندند ویژگی‌ها و توانایی‌های درون‌گرایان را درک کنند، یک مرجع ارزشمند است. سوزان کین با سبکی روان و مستند، باورهای کلیشه‌ای درباره‌ی سکوت و درون‌گرایی را به چالش می‌کشد و بر قدرت پنهان این ویژگی‌ها تأکید می‌کند. درباره‌ی محتوای کتاب کین در این کتاب به این نکته می‌پردازد که جامعه‌ی مدرن بیشتر بر برون‌گرایی تأکید دارد و اغلب، ویژگی‌های درون‌گرایانه مثل سکوت و خلوت را نادیده می‌گیرد یا ضعیف می‌شمارد. او نشان می‌دهد که درون‌گراها چگونه می‌توانند به‌طور مؤثری در محیط‌های اجتماعی و کاری رشد کنند و حتی با استفاده از ویژگی‌های خود، موفقیت‌های بزرگ‌تری کسب کنند. کین، به ویژه، به ویژگی‌های مثبت سکوت و تمرکز درونی اشاره می‌کند و این نکته را مطرح می‌کند که چگونه قدرت درون‌گرایی در مواقع بسیاری، به عنوان یک موهبت پنهان عمل می‌کند. نقد کتاب قدرت سکوت کتابی است که با نگاهی نوآورانه و علمی، به تحلیل مزایای سکوت و درون‌گرایی می‌پردازد. سوزان کین با تکیه بر تحقیقات روان‌شناسی، مصاحبه‌ها، و تجربیات شخصی، کتابی جامع و قابل‌فهم برای همه‌ افراد ارائه می‌دهد. یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی این کتاب، سبک نوشتاری جذاب و روایتی است که خواننده را به راحتی درگیر می‌کند و به او اجازه می‌دهد با درون‌گرایی به عنوان یک قدرت آشنا شود، نه یک ضعف. بیشتر بخوانید: نقد و معرفی کتاب مزایای تنهایی | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب دانش ثروتمند شدن | انجمن نودهشتیا کین توانسته با رویکردی همدلانه، مخاطب خود را درک کند و به درون‌گراها این اطمینان را بدهد که نیازی به تغییر ندارند؛ بلکه می‌توانند با بهره‌گیری از ویژگی‌های درونی خود به موفقیت و رضایت شخصی برسند. این کتاب، نگاهی تازه به جامعه‌ای ارائه می‌دهد که اغلب برون‌گرایی را تحسین می‌کند و درون‌گرایی را نادیده می‌گیرد. با این‌حال، ممکن است برای برخی مخاطبان که در جستجوی راهکارهای عملی برای غلبه بر چالش‌های اجتماعی درون‌گرایی هستند، این کتاب تا حدی کلی به نظر برسد. با این‌وجود، قدرت سکوت اثری تحول‌آفرین و انگیزشی است که درک و پذیرش تنوع شخصیتی را در جامعه ترویج می‌دهد و خواندن آن می‌تواند نگرش جدیدی درباره‌ی ارزش سکوت و تأثیر درون‌گرایی بر موفقیت در دنیای مدرن ایجاد کند. خرید کتاب قدرت سکوت اثر سوزان کین انتشارات آذرمیدخت
  20. معرفی و نقد کتاب "مزایای تنهایی" اثر کیتلین کلی مزایای تنهایی نوشته‌ی کیتلین کلی، اثری است شاعرانه و تأمل‌برانگیز که به بررسی ارزش و عمق تنهایی می‌پردازد. این کتاب در دسته‌ی ادبیات جهان و شعر آمریکایی قرار می‌گیرد و با ترجمه‌ی روان مینا امیری از سوی انتشارات نیک فرجام به دست علاقه‌مندان ایرانی رسیده است. کلی، این مجموعه را با نگاهی صادقانه و عمیق به تنهایی و فضای خالی درونی‌اش نوشته و از آن به عنوان فضایی برای خودشناسی و آرامش یاد می‌کند. او این خلوت را انتخاب کرده است، چرا که آن را برای سلامت روح و روان خود ضروری می‌داند. درباره‌ی محتوای کتاب کیتلین کلی در پیشگفتار کتاب به صراحت بیان می‌کند که این اثر را برای خودش نوشته است و از تجربه‌ی دو ساله‌ای می‌گوید که در آن کلماتش در دل او شکل گرفته و او را به دنیایی از سکوت و آرامش هدایت کرده است. حالا با انتشار این کتاب، او خوانندگان را به این سیاره‌ی تنهایی دعوت می‌کند. او امیدوار است که مخاطب با ورود به این دنیای ساکت، آرامش را تجربه کرده و با جنبه‌های مثبت تنهایی آشنا شود. بیشتر بخوانید: نقد و معرفی کتاب دانش ثروتمند شدن | انجمن نودهشتیا نقد و معرفی کتاب آنی شرلی | انجمن نودهشتیا نقد کتاب کتاب مزایای تنهایی در نگاه نخست، ممکن است خواننده را با تصویری غم‌انگیز از تنهایی مواجه کند، اما در واقع، کیتلین کلی با دقت و حساسیت خاصی از لذت‌ها و فرصت‌های منحصر به فرد تنهایی پرده برمی‌دارد. با زبانی شاعرانه و بیانی صادقانه، او از چالش‌های عاطفی و هنری خود در خلال لحظات تنهایی سخن می‌گوید و ما را به دنیای افکار و احساسات درونی‌اش وارد می‌کند. یکی از نقاط قوت این کتاب، سبک بیان شاعرانه و صمیمانه‌ی آن است که بدون هیچ پیچیدگی اضافه، خواننده را مستقیماً درگیر می‌کند. اما از جنبه‌ای دیگر، این کتاب شاید برای برخی مخاطبان چالشی باشد؛ زیرا به بیان مشکلات درونی و ذهنی پرداخته و گاه به دلیل ترس از بیان واقعیت‌های درونی، خواننده را با نوعی اضطراب و ناامیدی روبه‌رو می‌کند. به نظر می‌رسد کلی از بیان احساسات خود فرار نمی‌کند، بلکه تلاش می‌کند به کمک نوشتن، آنها را بهتر بشناسد و با آنها کنار بیاید. این اثر با هدف بازکردن باب گفت‌وگوی صادقانه با خود و جهان درونی خلق شده و برای مخاطبینی که به دنبال عمق، خودشناسی و حتی آرامش درونی هستند، می‌تواند تجربه‌ای ارزشمند و تأمل‌برانگیز باشد. خرید کتاب مزایای تنهایی اثر کیتلین کلی انتشارات نیک فرجام
  21. خوش اومدی عزیزم@_@

    1. Farzane

      Farzane

      مرسی عزیزم:)

  22. M@hta

    یه جمله اضافه کن

    منم یه نگاه به نن جون کردم، یه نگاه به ککا یه نگاه به آقا جان و گفتم: - اصلا این چاق یا لاغرشون به چه دردی می خوره؟
  23. #بخش_هفتم ایران با دست به زیر دست دختر ناخوانده زد و با لحنی که هیچ شوخی در آن نمی‌گنجید گفت: - بساطت رو جمع کن و هر جا جز اینجا پهن کن، باید برم! حوصله دردسر اصلاً ندارم، فهمیدی؟ ضربهٔ دستش باعث شد رژ لب دخترک خطا رود و یک خط ممتد سرخ از لب تا لپش بکشد، اما این کار هم مانع لبخند دخترک نشد. با خنده‌ای متعجب، در حالی که با چشمان قهوه‌ای روشنش به چشمان ایران خیره شده بود، گفت: «عه عه، ببین چی کار کردی!» سپس رژش را به ایران که لب‌هایش رنگ‌ورورفته بود، تعارف زد و با لحنی کاملاً خودمانی ادامه داد: - نمی‌زنی؟ ایران با رد تعارفش و جدی‌تر از قبل، به در اشاره کرد تا پیاده شود. اصلاً خوشش نمی‌آمد حتی یک متر با یک بیکار و بی‌عار همسفر باشد. او می‌خواست در این مدت فکر کند، آرامشی پیدا کرده و در نهایت... کارش را به سرانجام برساند. - می‌خوای بری تهرون؟ چشمان مات‌شده‌اش از جا پریدند و با یک «نه» قاطع جواب داد. اما دختر این جواب را کافی ندانست و دوباره پرسید: - پس کجا؟ ایران واقعاً کلافه شده بود؛ دلش نمی‌خواست بیش از این وقتش را با او تلف کند، پس با سردی گفت: - هر جا که تو نباشی. دختر باز هم نیشش باز شد و لب‌هایش آن‌قدر کش آمدند که دندان‌های خرگوشی‌اش نمایان شدند. زیبایی منحصر‌به‌فردی نداشت، اما پوست سفید و چهرهٔ شرقی‌اش حس یک لطافت جسورانه را به آدم منتقل می کرد؛ از آن مدل‌هایی که به راحتی از سر باز نمی‌شدند. پایش را که هنوز بیرون مانده بود، به داخل ماشین آورد و بعد از بستن در، رو به ایران گفت: - بریم؟ ما! ایران با حرکتی موهای کوتاه و بیرون‌زده از شالش را به پشت گوش برد، لبش را به‌خاطر خونسردی به زیر دندان گزید و به آرامی از زیر لب غرید: - برو پایین! - عه دختر، سخت نگیر. این همه جا برای مسافر داری. هر جا هم بری تنهایی بهت خوش نمی‌گذره که! منم سر راهت تا یه جایی برسون. ایران دیگر تحمل نداشت و برای رسیدن به خواسته‌اش، خودش از ماشین پیاده شد، به سمت در شاگرد رفت و آن را با عصبانیت باز کرد. مانتوی نازک تابستانی دخترک را کشید و به بیرون پرتش کرد. تقریباً هم قد و قواره بودند، و تنها برگ برندهٔ ایران در مقابل دختر، عصبانیتش بود که او را نفوذناپذیر می‌کرد. دختر را میان راننده‌های تریلی تازه‌رسیده تنها گذاشت و بعد از روشن کردن ماشین به راه افتاد. موهایش روی صورتش ریخته بود؛ آن‌ها را با دست بالا راند و در حین حرکت نگاهش به آینه وسط افتاد؛ دخترک خنگ میان حصار راننده‌های سبیلو گیر افتاده بود و همچنان می‌خندید، شاید یکی از آن‌ها راضی می‌شد و او را سوار می‌کرد. موفق هم شد. از پله‌های اسکانیای سفید بالا رفت و سوار شد. ایران سری از روی تأسف تکان داد و همان ته‌مانده عذاب وجدانش، با دیدن این صحنه دود شد و به هوا رفت. اتوبان خلوت بود؛ ماشین‌ها در اثر تابش خورشید که رو به گرما می‌رفت، با نهایت سرعت خود در خط سبقت حرکت می‌کردند و چشم ایران به تریلی‌های پشت سرش دوخته شده بود. این حس مسئولیت بی‌پایه و اساس همیشه برایش دردسر می‌ساخت. شاید به‌خاطر سرنوشت دختر کنجکاو شده بود، و شاید هم منتظر بود که ببیند چه بلایی سرش می‌آید. از این مغز پر و معیوبش هر چیزی برمی‌آمد! زیاد نگذشت که سرعت تریلی کم و درش باز شد. جسمی یاسی‌رنگ از آن به بیرون پرت شد و کمی جلوتر تریلی به‌کلی ایستاد. ایران هم به تبعیت از آن‌ها ناخواسته سرعتش را کم کرد و با عصبانیت وصف‌نشدنی ایست کامل کرد. مگر چندی پیش در کافه رستوران بین راهی نمی‌خواست نفس دختر را بگیرد؟ حالا آن‌ها داشتند همین کار را می‌کردند، پس چرا عکس‌العمل نشان داده بود؟ پیاده شد، تفنگ را بدون هیچ شک و ابهامی از زیر صندلی بیرون کشید و به سمت راننده‌ها راه افتاد.
  24. #پخش_ششم تختی که رویش نشسته، مشرف به شیشه بود و از همان‌جا دختر نحیف و خوش‌رنگ و لعابی که کنار جاده ایستاده بود را دید می‌زد. دختر با آن خندهٔ جلفش به روی هر ماشینی که برایش بوق می‌زد، آغوش می‌گشود. با آن وضع دست‌ودل‌باز در عشوه‌گری هم، هیچ‌کس حاضر به سوار کردنش نبود. هر کس دستی تکان می‌داد و بوق‌ و چراغ‌زنان به راهش ادامه می‌داد. دستش به دور فنجان قهوه‌ تنگ و تنگ‌تر می‌شد. اگر امثال آن خود‌ارزان‌فروش‌ها نبودند... با همان دندان نیش معروف لب گزید و فنجان را به روی نعلبکی کوبید. شاید می‌توانست دخترک را به‌جای آن دو خلاص کند و در آن صورت به او لطف هم کرده بود. حداقل اکسیژن‌های زمین برای بی‌ارزشی مثل او هدر نمی‌رفت! پول سرویس را همان‌جا کنار فنجان قهوهٔ خورده‌نشده‌اش گذاشت. اشتهایش تحلیل رفته بود و دیگر نمی‌توانست آن فضای چندش‌آور را با وجود دختر سرکش تحمل کند. قبل از خروج کاملش از در، با صحنه‌ای مواجه شد که او را متأثر و همزمان از تمام مردان متنفر کرد. پسر دویست‌و‌شش‌سواری در مقابل درخواست دختر برای سوار شدن، کشیدهٔ محکمی به گوشش زد و با خنده، سوار صندلی شاگرد ماشین شد و راننده گازش را گرفته و رفتند. نمی‌خواست خود را قاطی مسائلی کند که به او مربوط نمی‌شود. در بی‌تفاوت‌ترین حالت ممکن، در حالی که تلاش می‌کرد نگاهش به نگاه دختر نیفتد تا مبادا آویزانش شود، به سرعت سوار ماشینش شد. پیش از اینکه سوئیچ را بچرخاند، در شاگرد باز شد و یک نفر کنارش نشست. پیش از سر برگرداندن، صدایش جلب توجه کرد: - سلام جذبه! هنوز ننشسته، آفتاب‌گیر ماشین را پایین داده بود تا هم‌زمان هم نور خورشید توی چشمش نزند و هم رژ لب زرشکی‌اش را تمدید کند. صدای اعصاب‌خردکنی در حین رژ زدن از آدامس داخل دهانش در می‌آورد و روان ایران را به‌هم می ریخت.
  25. M@hta

    یه جمله اضافه کن

    بابا پیرِ ریش گنده عصا زنون اومد یه نگاه به ککای لاغر مردنی تر از خودم کرد و گفففففففت:...
×
×
  • اضافه کردن...