رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

Paradise

مدیر اجرایی
  • تعداد ارسال ها

    593
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    13
  • Donations

    0.00 USD 

تمامی مطالب نوشته شده توسط Paradise

  1. Paradise

    مشاعره با اسم پسر🩵

    رادین
  2. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۴۷۲
  3. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    هپ
  4. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۴۶۸
  5. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۴۶۶
  6. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۴۶۴
  7. Paradise

    مشاعره با اسم دختر🩷

    هما
  8. Paradise

    مشاعره با اسم پسر🩵

    بهرام
  9. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    هپ
  10. Paradise

    بیایین بیوگرافی بدین لطفا

    مرضیه ام ۲۵ ساله از اصفهان
  11. پارت ۴ داشتم پرونده‌ مریض‌ها رو چک می‌کردم و بالا سرشون می‌رفتم؛ فشارشون رو چک می‌کردم و نوار قلب جنین رو هم اونایی که داشتن چک می‌کردم و اونایی هم که درحال انجام بود باید منتظر می‌موندم تا آماده بشه. بالا سر یه نفرشون که رفتم پرونده‌اش رو باز کردم و با خوندنش بهش گفتم: - حالت خوبه؟ درد نداری؟ آروم گفت: - انگار داره درد هام زیاد میشه.. ولی منظم نیس انگار. از پرستارش خواستم نوار رو مجدد ازش بگیره هر وقت دردهاش منظم شد آماده‌اش کنه که یکی از پرستارها اومد و گفت: - خانم سعادت یه نفر باید اورژانسی بره اتاق عمل. نبض جنین خیلی ضعیفه حال مادر هم بده. سریع پرونده مریض قبلی رو دست پرستارش دادم ‌و با عوض کردن لباس‌های بخش با اتاق عمل سریع خودم رو به اتاق عمل رسوندم. به اتاق که رسیدیم پرستار تند و تند شرح حال می‌داد که دکتر بی‌هوشی هم اومد. صدای نوزاد بود که توی گوش‌مون طنین انداز شد حس خوش زندگی بهم تزریق شد. مادر رو به ریکاوری بردن و دستبند مخصوص نوزاد رو روی دستش زدیم. بعد از اندازه گیری وزن و قد و اینا پوشک کوچولو رو به پاش بستیم و کلاه کوچولویی روی سرش گذاشتیم؛ پتو رو دورش پیچیدیم و بغل مامانش گذاشتیمش. بعدش دوباره به بهش برگشتم و مشغول رسیدگی به بیمارها شدم. حدود ساعت پنج صبح که اذان دادن بخش خلوت‌تر شده بود؛ نمازم رو خوندم و روی اولین تخت ولو شدم و کمی استراحت کردم. ساعت حدود شش و نیم بود که یکی از پرستارها صدام کرد. بین بیمارهایی که خواب بودن چرخی زدم و وقتی مطمئن شدم کاری نیس تعویض شیفت کردیم و به سمت خونه حرکت کردم.توی مسیر با چشم‌های پف کرده به برگ‌هایی که در حال زرد شدن بود نگاه کردم. من عاشق فصل پاییز بودم. پاییز فصل قشنگی بود و میشد تا ابد ازش حس خوب گرفت؛ البته نظر من این بود. به خونه که رسیدم کرایه تاکسی رو حساب کردم و مستقیم به اتاقش رفتم تا بخوابم.
  12. سلام خوبی؟

    من ادامه ون توری رو میخوام! کی پارت گذاری میکنی؟!

    1. M@hta

      M@hta

      سلام عزیزم چشم همین امروز

  13. Paradise

    مشاعره با اسم پسر🩵

    داوود
  14. Paradise

    مشاعره با اسم دختر🩷

    زینب
  15. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۲۰۶
  16. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۲۰۱
  17. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    هپ
  18. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۱۹۹
  19. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۱۹۸
  20. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۱۹۷
  21. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۱۹۶
  22. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    هپ
  23. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۱۹۴
×
×
  • اضافه کردن...