رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
به اطلاع کاربران می‌رسانیم دو انجمنِ نودهشتیا باهم ادغام شده‌اند. با این وجود، تمامی آثار شما محفوظ است و جای نگرانی نیست. در صورتی که مشکل ورود به اکانت خود را دارید، از گزینه "بازیابی پسوورد" استفاده کنید. ایدی تلگرام جهت بروز خطا: @Delbarity ×
انجمن نودهشتیا
به اطلاع کاربران می‌رسانیم دو انجمنِ نودهشتیا باهم ادغام شده‌اند. با این وجود، تمامی آثار شما محفوظ است و جای نگرانی نیست. در صورتی که مشکل ورود به اکانت خود را دارید، از گزینه "بازیابی پسوورد" استفاده کنید. ایدی تلگرام جهت بروز خطا: @Delbarity

تمامی فعالیت ها

این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود

  1. ساعت گذشته
  2. Paradise

    هپ با ضریب ۵

    ۶۰۸
  3. پارت دوم همیشه از خدا می‌خواستم که رویا احساسش دو طرفه باشه اما خب... به خونه رسیدیم و با رویا خداحافظی کردم و در رو با کلید باز کردم و با دیدن مش رحیم که داشت گل‌ها رو آبیاری می‌کرد روح و روانم تازه شد. سلام بلندی بهش کردم که با لبخند جوابم رو داد. در سالن رو باز کردم و مامان در حال کتاب خوندن بود و اکرم خانوم هم داشت میز جلوی مامان رو مرتب می‌کرد. سلامی دادم و وارد اتاقم شدم‌؛ لباس‌هام رو عوض کردم و موبایلم رو چک کردم. پیام‌ها رو جواب دادم و بعدش به سمت آشپزخونه رفتم تا ناهارم رو بخورم. رو به اکرم خانوم گفتم: - عزیزم ناهار چی داریم؟ اکرم خانوم همینطور که داشت می‌کشید گفت: - قیمه بادمجون. آخ جونی گفتم و سر میز نشستم. اکرم خانوم هم غذا رو جلوم گذاشت؛ تشکری کردم و مشغول شدم. بعد از ناهار مامان صدام زد. پیشش رفتم و کنارش نشستم. مامان کتابش رو کناری گذاشت و نگاهی به من انداخت و با لبخند گفت: - امروز مدرسه چطور بود؟
  4. امروز
  5. دوسش داری گلم ؟ نه عزیزم این چه حرفیه مهم اینه توحس خوب بگیری و دوسش داشته باشی❤️
  6. واقعا متاسفم چند تا عکس میفرستم هرکدوم از نظر خودت خوب و مناسبه رو با همون فونت و روال اخری بذار. بعد یه نفس راحت بکش😂
  7. استلا دوباره روی تخت نشست اتاق کتی را دوس داشت در تکانی خورد و گربه کتی (نارنجی) وارد اتاق شد استلا نارنجی را هم خیلی دوس داشت نارنجی خودش را به پاهای استلا کشید و خر خر کنان پرید روی تخت _نارنجی کجا بودی تو دختر گربه کتی واقعا نارنجی بود برای همین اسمش را نارنجی گذاشته بودند گربه خر خری کرد و سرش را روی تخت مالید استلا شروع به نوازش کردن نارنجی کرد
  8. پارت صد و یک فحشی زیر لب نثارش کردم که ، لبخند دندون نمایی زد و گفت : جون عصبانیتت هم قشنگه. خیلی می خواستم خندم رو کنترل کنم ولی نتونستم و در اخر لبخندی روی لبم ظاهر شد . بهراد گفت : حالا قهر نکن وروجک بیا بریم پایین که همه منتظر من و توان برای شام . چیزی نگفتم و همراهش راه افتادم ، اون شب هم گذشت. بلاخره روز تولد نازی رسید و از صبح دیزاینر اومده بود داشت تم رو میچید ، قرار بود تم سفید و طلایی باشه ، نزدیک های بعد از ظهر بود که همه چیز رو چک کردم و به اتاقم رفتم تا اماده بشم .
  9. بیا گلم این یکی خوب شد دیگه بنفشم هست یعنی رمانم اینقدر بازدید نخورده که این تاپیک بازدید خورده😂
  10. برام فرقی نداره اگه میگی خوب نیست میتونم عوض کنم مشکلب نیست
  11. متاسفم زحمتت دادم ولی من اولین بارمه از این کارا میکنم و هنوز برام همه چیز خیلی عجیب غریبه😂🤦🏻‍♀️
  12. راجع به عشق یک طرفه است که میفهمه پسره خیلی راز های مگو داره. بعد وارد مرحله گروگانگیری و شکنجه میشن.پسره گلوله میخوره و ناپدید میشه. دختره میفهمه بارداره. در اخر ازدواج میکنن بچه دار میشن و میمیرن.
  1. نمایش فعالیت های بیشتر
×
×
  • اضافه کردن...