رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

ارسال‌های توصیه شده

spacer.png

عنوان: موعودِ منجی
نویسنده: سایه مولوی
ژانر: مذهبی

دیباچه: می‌دانم که روزی ندبه‌هایمان به اشک شوقی از دیدن شما مبدل می‌شود. می‌دانم که آخر این تباهی و تاریکی‌ها با نور وجودی شما مستور می‌شود. با این که از زاری برای دلتنگیِ شما سوی چشم‌مان رفته‌ است، اما می‌دانم که آخر پیراهن یوسف زهرا باعث روشنیِ چشمان‌مان می‌شود.

این دلنوشته یک اثر تقدیمی می‌باشد به حضور مبارک امام زمان(عج) و تمام منتظران ایشان.

ویرایش شده توسط هانیه پروین
  • هانیه پروین عنوان را به دلنوشته موعودِ منجی | سایه مولوی کاربر انجمن نودهشتیا تغییر داد


عجیب دلگیر است؛ غروب‌های آدینه را می‌گویم. انگار که گرد غم بر تمام گیتی پاشیده‌اند و آسمان هم برای نیامدن منجی عالم سوگواری می‌کند. دلتنگی سمت‌مان هجوم می‌آورد و چشمان‌مان بهانه‌ای برای باریدن می‌خواهند. پشت پنجره می‌نشینیم و بغض چمبره زده در گلو عرصه را بر نفس‌های‌مان تنگ می‌کند. روشنایی روز که جایش را به ظلمات شب می‌سپارد، درگیر یأس و رجا می‌شویم. یأسی به‌خاطر روزی که گذشت و هفته‌ای که بر عمر غیبت مولایمان اضافه شد…
 

ویرایش شده توسط سایه مولوی

درگیر رجایی می‌شویم برای وعده‌ی دیدار و می‌دانیم و مطمئن هستیم که پروردگار بر سر قول و قرار خود تا ابد خواهد ماند. جمعه‌ها که می‌گذرد، باز بنای کار کردن می‌گذاریم و سرگرم کارهای خودمان می‌شویم، آنقدر که یادمان می‌رود قول دادیم و عهد بستیم که برای تجلی آقایمان کاری کنیم. آنقدر در سر شلوغی‌هایمان غرق می‌شویم که فراموش می‌کنیم که جای یک نفر میان‌مان خالیست. دنیایمان شبیه به سرابی شده است که همه را ذره‌ذره در خود غرق می‌کند و چه کسی از عاقبت این سراب و انسان‌های غرقِ در آن خبر دارد؟

ویرایش شده توسط سایه مولوی

شنبه که می‌رسد، فکر به مولای‌مان و دلتنگی‌مان برای ایشان را تا آدینه‌ای دیگر به پستوهای ذهنمان می‌فرستیم و در روزهای پرمشغله‌ی زندگی دیگر حتی یاد آن منجی را هم به فکرمان راه نمی‌دهیم که مبادا دلتنگی خدشه‌ای بر تلاش‌مان در راه رسیدن به این کوره‌راه خوشبختی وارد کند. ای کاش می‌دانستیم که اوج خوشبختی تنها با حضور آن منجی ممکن می‌شود.

ای کاش به خودمان بیاییم و برای به دست آوردن دنیایی که بی‌حضور آقای‌مان به هیچ نمی‌ارزد، به هرکاری دست نزنیم و بساط ظلم و بی‌عدالتی را بیش از این نگسترانیم!
 

ویرایش شده توسط زری گل

به دور و اطراف‌مان اگر کمی بنگریم، آدم‌هایی را می‌بینیم که در مشکلات و مصیبت‌هایشان غرق‌اند. آدم‌هایی که در منجلاب بدبختی فرو رفته‌اند و کسی دست یاری به سمتشان دراز نمی‌کند. این روزگار رسمش همین است که نارفیقی کند، سخت بگیرد و سنگ پیش پای مردمانش بی‌اندازد. در این میان، فقر، بی‌عدالتی و تبعیض چهره‌ی جامعه را زشت کرده و ما را از هم دور می‌کند. نمی‌دانم که این دنیای دردآلود چه در خود دارد که این‌چنین آدمیان را برای داشتنش وسوسه می‌کند، اما هر چه که می‌نگرم، انگار این دنیا با تمام زیبایی‌ها و فریبندگی‌هایش، هنوز یک چیز کم دارد.

ویرایش شده توسط سایه مولوی

این خنده‌های تلخ، این شادی‌های آمیخته با حزن و این لذت‌های آلوده به گناه را کسی باید از میان ببرد. ما به امید ظهور شما، دل‌خوش به فردایی بهتر هستیم. کسی باید باشد، آن‌قدر خوب که تمام زخم‌ها را مرهم بگذارد. کسی که بتواند محبت را در دل این مردمان نامهربان با خودشان بکارد و بدی‌ها را ریشه‌کن کند. کسی باید بیاید، آن‌قدر نیرومند که عالم را از سقوط به دره‌ی انحطاط نجات دهد و من می‌دانم کسی هست که می‌آید.
 

ویرایش شده توسط سایه مولوی

می‌دانم که کسی می‌آید و دنیا و انسان‌هایش را از ستم‌کاری و پلیدی می‌رهاند. کسی که حالا از نظرها پنهان شده است. پنهان شده است که شاید آدمیان به خودشان بیایند و برای پیدا کردنش کاری کنند، اما ما آدمیان عمریست که مبتلا به نسیانیم. آدینه‌ها یکی از پس دیگری و پرشتاب می‌گذرند و نگاه‌مان به در خشک می‌شود، در انتظار کسی که مدت‌هاست از نبودنش غافلیم. تنها آدینه‌ها و آن حس عجیب و دلگیرِ غروب‌هایش است که یادمان می‌آورد، دنیا در نبودن منجی‌اش رو به تباهی و تاریکی می‌رود…

ویرایش شده توسط سایه مولوی


اما می‌دانیم منجی‌مان که بیاید، آن‌روز موعود که فرا برسد، دنیای‌مان از سیاهی‌ها و تباهی‌ها نجات می‌یابد. مشکلات‌مان، دردهایمان و غم‌هایمان رو به زوال می‌روند و زندگی‌ها به کام می‌شود، اما چرا برای رسیدنِ آن روز موعود کاری نمی‌کنیم؟ مگر نه این‌که ما خود، دلیل این غیبتِ چندین و چند ساله‌ایم؟ جان می‌کنیم، تلاش می‌کنیم و چیزی را در راه رسیدن به خوشبختی‌مان دریغ نمی‌کنیم. دست خودمان که نیست؛ دیریست فراموش‌مان شده است که گره‌ی زندگی‌های‌مان، تنها به دست امام عصر(عج) باز می‌شود و راه خوشبختی‌مان در گروی تجلیِ اوست.
 

ویرایش شده توسط سایه مولوی

ای منجی تمام بشریت! ای که رستگاری تمام جهانیان تنها به دست مبارک شما ممکن می‌شود! می‌دانیم که گنه‌کاریم، می‌دانیم که جهان‌مان را آن‌چنان آلوده ساخته‌ایم که دیگر از دست خودمان هم کاری برنمی‌آید، اما امیدمان پس از خدا به شماست. دنیایی ساخته‌ایم آمیخته با درد، آلوده به غم و سرشار از پریشانی‌ها. با گناهان‌مان، شما را از موعدِ ظهورتان و خودمان را از نعمت حضورتان در کنارمان دور کرده‌ایم. ما را ببخشید که بی‌معرفتی در ذات‌مان ریشه دوانده است. ما را ببخشید که خودخواهی و قساوت وجودمان را فرا گرفته است.
 

ویرایش شده توسط سایه مولوی

می‌دانیم که اسیر هویٰ و هوس‌ها شده‌ایم، اما شما به‌خاطر ما که نه، به‌خاطر کودکانی که اسیر چنگال بی‌رحم بیماری‌اند؛ به‌خاطر مادرانی که در هیاهوی جنگ، داغ فرزند بر دلشان نشسته و به‌خاطر پدرانی که از فشار غصه و درد کمر خم کرده‌اند، از ما درگذرید… از ما درگذرید و ظهورتان را در این وانفسای آخرالزمان که انسان‌ها را غرق در گناه و معصیت کرده است به ما هدیه کنید. نگذارید که این‌چنین بمانیم و غرق در گناه و چشم انتظارِ شما بمیریم. مولای ما! بیایید و باز هم بزرگواری‌تان را به رخ مردم بی‌خبرِ جهان بکشانید.
 

ویرایش شده توسط سایه مولوی

ای منجی بشریت! ای که فَلَک پیش رویتان سر خم کرده است! شما را به حرمت آن‌هایی که در راهتان گیس سپید کرده‌اند، به حرمت چشمانی که از تضرعِ دلتنگی‌تان بی‌فروغ گشته‌اند، قسم می‌دهیم که بیایید. بیایید ای امام خطاپوش و ما مردمان خطاکار را از چنگال ابلیسان انسان‌نما نجات دهید. بیایید و این بساط ظلمی که بر جهان سایه افکنده‌است را با عدل و داد کنار بزنید.
 

ویرایش شده توسط سایه مولوی

بیایید و تمام عرش را با قدوم مبارک‌تان منور کنید. درهای فلک دیریست که به‌رویمان بسته شده است. انسانیت عمریست که بر روی زمین جان سپرده است. حال‌مان حالِ پریشانیست! از دوستان و دشمنان‌مان بریده‌ایم. از غریبه‌ها و آشنایان‌مان زخم خورده‌ایم. هم دل شکسته‌ایم و هم دل‌مان را شکانده‌اند. هم دل بریده‌ایم و هم از ما دل بریده‌اند. در لا‌به‌لای غصه غرقیم و به دادمان نرسیده‌اند. دست‌مان جز شما به جایی بند نیست. جز فریادرسی در عالم نیست. آری ما بی‌معرفت و گنه‌کاریم و از اصل‌مان دور مانده‌ایم، اما شما که مهربانید، شما که پاکید؛ برای ظهورتان نزد خداوند دعا کنید و از او بخواهید که نعمتش را با فرستادن شما بر عالمیان تمام کند.

ویرایش شده توسط سایه مولوی

می‌دانیم شما اگر بخواهید آن‌روز می‌رسد. روزی که جهان‌مان از عدل آکنده شود و مهربانی بر عالم حکم‌فرما شود. می‌رسد آن‌روز که جای پلیدی را پاکی، ظلم را عدل و زشتی را زیبایی می‌گیرد. می‌دانیم شما که بخواهید آن‌روز می‌رسد. فقط ای کاش ما آدم‌ها هم، آن‌روز راه عدل و مهربانی را پیشه کنیم و به ذات پاک خود برگردیم. مبادا آن‌روز که یوسف زهرا رخ زیبای خود را نشان‌مان داد، دست به طغیان بزنیم. مبادا سرکشی و نمک‌نشناسی کنیم و بازار یوسف فروشی به‌ راه بی‌اندازیم.
 

ویرایش شده توسط سایه مولوی

در این دوران، که هر روزش با چالش‌های جدیدی روبه‌رو است، ما باید به یاد داشته باشیم که امید به ظهور شما، چراغی در دل تاریکی‌هاست. این امید به ما می‌آموزد که در سختی‌ها و گرفتاری‌ها، باید به یکدیگر یاری رسانیم و در پی تحقق عدالت و مهر باشیم. ظهور شما، نه تنها نجات‌بخش ما، بلکه نجات‌بخش تمام بشریت است. پس باید دست در دست هم، به سوی آن روز موعود گام برداریم.

ویرایش شده توسط سایه مولوی

ما باید از غفلت‌ها و خطاهای‌مان عبرت بگیریم و برای ساختن دنیایی بهتر، تلاش کنیم. انتظار شما، یک مسئولیت است؛ مسئولیتی که باید با عمل و کردار خود به آن پاسخ دهیم. در این راه، باید از محبت و حکمت شما الهام بگیریم و با دل‌های پاک و نیت‌های خیر، به سوی آینده‌ای روشن قدم برداریم. بیایید با هم، در پی تحقق آرمان‌های انسانی و الهی باشیم.

ویرایش شده توسط سایه مولوی

در دل‌های‌مان، شوقی برای دیدار شما وجود دارد و این شوق، ما را به هم نزدیک‌تر می‌کند. بیایید در این راه، با یکدیگر همدلی کنیم و از کینه‌ها و دشمنی‌ها فاصله بگیریم. محبت و همدلی، کلیدهای ورود به دنیای بهتر و ظهور شما هستند. ما باید این کلیدها را در دل‌های‌مان نگه داریم و با آن‌ها دروازه‌های امید را بگشاییم.

ویرایش شده توسط سایه مولوی


ما باید در زندگی روزمره‌مان، نشانه‌هایی از ظهور شما را جستجو کنیم. هر عمل نیک، هر لحظه محبت و هر گام در مسیر عدالت، می‌تواند به ما نزدیک‌تر کند. بیایید از این نشانه‌ها غافل نشویم و آن‌ها را در زندگی‌مان جاری کنیم. ظهور شما، نه تنها یک وعده، بلکه یک واقعیت است که باید با تلاش و کوشش خود، به آن نزدیک شویم.

ویرایش شده توسط سایه مولوی

در انتظار شما، ما باید خود را برای روزهای روشن آماده کنیم. روزهایی که در آن، ظلم و ستم به پایان می‌رسد و عدالت و محبت بر عالم حاکم می‌شود. بیایید با هم، در این انتظار، تلاش کنیم تا برای خود و نسل‌های آینده، دنیایی سرشار از نور و امید بسازیم. ظهور شما، آغاز یک فصل جدید در تاریخ بشریت است و ما باید در این مسیر، پیشگام باشیم.

ویرایش شده توسط سایه مولوی

ای سرور ما! ما را در این مسیر یاری کنید تا بتوانیم در دل‌مان عشق و محبت را برای یکدیگر بکاریم و با هم، دنیایی سرشار از مهر و محبت بسازیم. بیایید با هم، در این انتظار، به یکدیگر قوت قلب دهیم و در پی آن روز موعود، هر روز بیشتر تلاش کنیم. ظهور شما، نه تنها نجات ما، بلکه نجات کل بشریت است.
 

ویرایش شده توسط سایه مولوی

در این انتظار، ما باید به یاد داشته باشیم که هر روز، فرصتی است برای تقویت ایمان‌مان و نزدیک‌تر شدن به آرمان‌های انسانی. بیایید با هم، در این راه، به یکدیگر امید ببخشیم و در دل‌های‌مان عشق و محبت را بکاریم. ظهور شما، نه تنها یک وعده، بلکه یک واقعیت است که باید با تلاش و کوشش خود، به آن نزدیک شویم.
 

ویرایش شده توسط سایه مولوی

بیایید این‌بار با هم برای فرا رسیدن موعودِ آخرین منجیِ عالم، از گناهان‌مان توبه کنیم و به درگاه خداوند برای ظهور امام عزیزمان دعا کنیم که فرج ایشان همان فرج و گشایش زندگی ما خواهد بود.

«اَلٰهُمَ عَجِل لِوَلیک الفَرج»
 

ویرایش شده توسط زری گل

به گفتگو بپیوندید

شما در حال پست به عنوان مهمان هستید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
  • اضافه کردن...