مدیر ارشد هانیه پروین ارسال شده در 20 فروردین مدیر ارشد ارسال شده در 20 فروردین نقل قول چطور حس ترس رو به خواننده منتقل کنیم؟ 1⃣آرامآرام تنش رو بالا ببرید. ☄️پیشبینی و انتظار، ترس رو افزایش میده. علت ترس رو زود لو ندید، آرامآرام براش مقدمهچینی کنید. سرنخ بندازید و اجازه بدید وحشت لابهلای صفحات و جزئیات و حس ناآرامی بخزه. 2⃣حسوحال تنهایی ایجاد کنید. ☁️موقعیتهای که شخصیت داستانتون توش از لحاظ فیزیکی یا احساسی تنها و منزویه، ترسناک میشن. مکانهای تنگ و تاریک یا حس جداافتادن از امنیت آدم رو آسیبپذیر میکنه. این جور شخصیت داستانتون و خوانندههاتون حس گیر افتادن و ناتوان بودن خواهند داشت. 3⃣از ناشناختهها بهره بگیرید. 🕯غریزهی بدوی انسانی، ترس از ناشناختههاست. کامل توضیح ندید که چه اتفاقی داره میافته؛ خطر رو کمی رازآلود جلوه بدید. اینطور تخیلات خواننده جای خالی رو پر میکنه که معمولاً وحشتناکتره. چطوری کشمکش رمان رو بنویسم؟ کلیک کن! 4⃣ترس روانشناختی اضافه کنید. 👁از تهدیدهای فیزیکی فراتر برید و روان شخصیت رو بکاوید. بازیهای ذهنی، پارانویا و فروپاشی روانی باعث میشه خواننده نتونه واقعیت رو از خیال تشخیص بده و محیطی مرعوبکننده به وجود میاد که حتی چیزهای آشنا توش به نظر شرور میان. 5⃣با حواس پنجگانه بازی کنید. 💡چیزهایی رو که شخصیت میبینه، میشنوه و لمس میکنه رو توصیف کنید، اما جاهای خالی هم بذارید. صدایی ضعیف میتونه نشونهی خطری پنهان باشه. بارقهی حرکت چیزی در تاریکی یا لمس بافتهای عجیب مضطربکنندهان. وقتی خواننده میخواد تکههای پازل رو کنار هم بچینه تا بفهمه چه اتفاقی داره میافته، این ابهامها میتونن ترس رو افزایش بدن. 6⃣کاری کنید خواننده به شخصیت اهمیت بده. 🩸هرچی خواننده بیشتر به امنیت و سلامت شخصیت اهمیت بده، بیشتر بابت سرنوشتش میترسه. بذارید خواننده با آسیبپذیریها و واکنشهای شخصیت ارتباط بگیره و نگرانش بشه. اگه برای نوشتن ایده نداری کلیک کن!! 7⃣پیشبینیناپذیر بنویسید. 💫خوانندهها از چیزهایی که نمیتونن پیشبینی کنن، میترسن. با دوری از کلیشهها، بذارید لحظههای خطرناک و غیرمنتظره اتفاق بیفتن. انتظارات رو معکوس کنید - مثلاً جایی که همه احساس امنیت دارن یکهو اونا رو بترسونید. همیشه مضطرب نگهشون دارید، نباید بفهمن کی ممکنه ضربه بخورن. 8⃣ترس از دست دادن کنترل رو بکاوید. 💀ترس گاهی از این مسئله ریشه میگیره که شخصیت اختیار موقعیت یا ذهنش رو در دست نداره. شخصیت داستانتون رو در موقعیتهایی بذارید که کارهاش بیفایدهست، و حس ناتوانی و دلواپسی رو به اوج برسونید. 9⃣محدودیت زمانی بذارید. 🕰تیکتیک ساعت یا تهدیدهای قریبالوقوع شخصیتها رو مجبور میکنن به سرعت عمل کنن. فشار زمانی و وقتی که داره از دست میره یا تهدیدی که داره نزدیک میشه، اضطراب رو بیشتر میکنن و خواننده رو درگیرِ ذهنِ سراسیمه و وحشتزدهی شخصیتها میکنن. هاروکی موراکی به نویسنده ها چه توضیه ای کرده؟ کلیک کن!! 🔟نگو، نشون بده. 🕸بهجای اینکه بگید شخصیت ترسیده، واکنشهای فیزیکی و احساسی اون رو نشون بدید: قلبی که بهشدت میتپه، چشمهای گشاد، عرقی که چکهچکه میریزه و دستهای لرزان. بذارید خوانندهها وحشت رو با تمام وجود حس کنن. 👈 چه کتاب یا نوشتهای بیشتر از هرچیز باعث شد خون توی رگهات یخ بزنه؟ نقل قول
ارسالهای توصیه شده