رفتن به مطلب
به نودهشتیا خوش آمدید، پیش از هرچیز ثبت نام کنید:) ×
انجمن نودهشتیا

ستایش رسولی

کاربر نودهشتیا
  • تعداد ارسال ها

    2
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • Donations

    0.00 USD 

1 دنبال کننده

درباره ستایش رسولی

  • تاریخ تولد تعیین نشده

آخرین بازدید کنندگان نمایه

18 بازدید کننده نمایه

دستاورد های ستایش رسولی

Newbie

Newbie (1/14)

  • First Post
  • Conversation Starter

نشان‌های اخیر

2

اعتبار در سایت

  1. #پارت۱ عشق زهر الود🫀 تمام تنم رد کمر بند بود انگار دیگه قلبم خسته شده بود از این اسارت، تمام سرم پر بود از حرف های ناگفته از حرفایی که سکوت ازش سرازیر بود. شاید میتونستن کمی تغییر ایجاد کنم ،ریشه موهام به شدت درد میکرد سرم نیر می‌کشید بوی خون پیچیده بود تو اتاق ۶ متری حتی مشخص نیست اتاق یا انبار ،شایدم اسمش شکنجه گاه منه. خواستم کمی چشام ببندم اما حتی با بستن چشمام هم از تاریکی فرار میکردم میترسیدم خوابم ببره بابت همین هم تنبیه شم. توانش نداشتم حتی اونقدر درد داشتم که نمیتونستم فکر فرار بیوفتم. اونم همین میخواست میخواست اونقدر تو درد خودم خو یرم که نتونم به چیزی فک کنم. اما من تلاش میکردم کاری کنم ،مادرم یعنی نترسید ازاسیب دیدن من... همش سوال های بیشتری برام به وجود میاد یه سوال به سوال های بی جواب دیگه اظافه میشه من بیشتر توان تحملم از دست میدم.
  2. به نام خدای کلمات ذهنم اسم رمان: عشق زهرآلود نویسنده: ستایش کاربر انجمن نودهشتیا ژانر رمان: عاشقانه، مافیایی، انتقامی خلاصه: آنها نمی‌دانند که در قلب او چه خلق شد آنها نمی‌دانند دخترک ازکوه‌ درد سرازیر شد زیر خروارها شن از جنس درد دفن شد... سرنوشت دختری که بعد رها شدن گیر افتادن دست ناپدری سرنوشتی دردناک براش رقم میخوره...
  3. سلام، به نودهشتیا خیلی خیلی خوش اومدین@_@

    از اینجا میتونید رمان نوشتن رو شروع کنید:

    تالار تایپ رمان

×
×
  • اضافه کردن...