رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

M@hta

مدیریت کل
  • تعداد ارسال ها

    91
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    4
  • Donations

    0.00 USD 

M@hta آخرین بار در روز فروردین 9 برنده شده

M@hta یکی از رکورد داران بیشترین تعداد پسند مطالب است !

درباره M@hta

  • تاریخ تولد 05/25/2000

آخرین بازدید کنندگان نمایه

4140 بازدید کننده نمایه

دستاورد های M@hta

Rising Star

Rising Star (9/14)

  • Reacting Well
  • Very Popular
  • First Post
  • Collaborator
  • Conversation Starter

نشان‌های اخیر

172

اعتبار در سایت

بروزرسانی وضعیت تکی

نمایش تمام بروزرسانی وضعیت توسط M@hta

  1. سلام، به نودهشتیا خیلی خیلی خوش اومدین@_@

    از اینجا میتونید رمان نوشتن رو شروع کنید:

    تالار تایپ رمان

    1. سونیام

      سونیام

      ‌ 

      بالاخره خوب می‌شه،

      درست می‌شه،

      می‌رسيم،

      می‌بينيم، می‌خنديم

      قوی باش، خُب؟

    2. سونیام

      سونیام

      ‌ 

      در آغوش شب، وقتی ستاره‌ها با غم خاموشی خوابیده‌اند، دلم را به یاد تو سپردم، همچون پرنده‌ای که در قفس خاطراتش محبوس شده است. تو، که با یک نگاه، آسمان قلبم را با رنگ‌های عشق پر کردی و حالا، تنها سایه‌ای از تو در ذهنم باقی مانده است، مانند تصویری محو در آینه زمان. یاد آن روزهای شاداب، مثل بوی گل‌های بهاری در یادم می‌ماند، که در نسیم ملایم بهار به مشام می‌رسد، اما اکنون، قلبم در باغی خشک و بی‌ثمر سرگردان است، مانند درختی که در بیابان به دنبال آب می‌گردد. عشق تو، همچون شعری ناتمام، در دل صفحات زندگی‌ام جا مانده؛ هر بیتش را با اشک‌های بی‌پایانم می‌نویسم و هر روز، به یاد تو، یک خط جدید به آن اضافه می‌کنم. اما این شعر هرگز تمام نخواهد شد، چون تو هرگز به من برنمی‌گردی و من در این شعر بی‌پایان، تنها مانده‌ام، مانند قاصدی که در جستجوی پیامی گم شده است.

×
×
  • اضافه کردن...