تمامی فعالیت ها
این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود
- ساعت گذشته
-
آهو
-
ژاپن
-
اگر شکمو نیستید وارد نشوید مشاعره با اسم غذا یا خوراکی
سایه مولوی پاسخی برای هانیه پروین ارسال کرد در موضوع : مشاعره
واویشکا -
دخترک
- امروز
-
رز. شروع به دنبال کردن مشاعره با اسم کتاب یا رمان! ، هپ با ضریب ۵ و مشاعره با اسم اشیا کرد
-
اگر شکمو نیستید وارد نشوید مشاعره با اسم غذا یا خوراکی
رز. پاسخی برای هانیه پروین ارسال کرد در موضوع : مشاعره
هویج پلو -
هدیه خداوند
-
رز. عکس نمایه خود را تغییر داد
-
ببخشید بابت حرفی که زدم، دمای هوا ۴۰ درجه بود.
-
پارت صد و نهم سامان دستشو برد سمت ضبط ماشین و روشنش کرد... تا رسیدم به خونه هیچکدوم حرفی نزدیم..از گوشه چشمم حواسم بهش بود...با ناراحتی به خیابون نگاه میکرد...و بدتر از همه اینکه حق باهاش بود! از دلش باخبر بودم و میدونستم که قلبش بابت حرفایی که زدم درد گرفته، زخمام دوباره شروع کرد به درد گرفتن که یهو یه آخ بلندی کشیدم، باعث شد سامان از فکر بیرون بیاد و سریع گفت: ـ رییس!؟ چی شدی یهو؟؟ دستم و گذاشتم روی گردنم و پیچیدم توی کوچمون...با قیافه سرشار از درد گفتم: ـ چیزی نیست، خوب میشم! سامان با ترس گفت: ـ چطور چیزیت نیست! دستات داره می لرزه... ماشین و خاموش کردم و پیاده شدم...بدون حرف راه افتادم سمت خونه...سامان پشت سرم میدویید و میگفت: ـ بذار کمکت کنم... خیلی حالم بد بود...حتی اگه کارما هم باشی باز بخاطر اینکه دل یه بنده رو با حرفات شکوندی، خدا مجازاتت میکنه...چشمامو بستم و محکم بازوشو گرفتم تا نیفتم...در و برام باز کرد و رفتم داخل و سریع خودمو روی مبل ولو کردم...سامان سریع رفت تو آشپزخونه و برام یه لیوان آب آورد و داد دستم. وقتی لیوان و ازش گرفتم سریع دستشو برد عقب و گفت: ـ یا خدا! رییس داری تشنج میکنی؟ چرا اینقدر دستات داغه؟ بعد به گردنم نگاه کرد و گفت: ـ زخماتم که قرمز تر شده... انگار خدا تو وجودم آتیش روشن کرده بود! داشتم می سوختم. با حالت درد و عصبانیت گفتم: ـ همش تقصیر توعه!
- 106 پاسخ
-
- رمان جدید
- رمان فانتزی
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
منو دوستام اینطورییم که برنامه میچینیم بریم بیرون روز موعود که میرسه هیشکی چیزی به رو خودش نمیاره و برنامه خودبه خود کنسل میشه
-
پارت صد و هشتم سامان یهو زد زیر خنده و گفت: ـ تو چجوری اینقدر خوب از دل من باخبری؟! نگاش کردم و با لبخند گفتم: ـ چون اسمم کارماعه، مثل اینکه یادت رفته! کمربندشو بست و گفت: ـ تا من میخوام یادم بره، با حرفا و حرکاتت بهم یادآوری میکنی! چیزی نگفتم...بینمون سکوت بود تا اینکه سامان با ذوق گفت: ـ واقعا سلامتی من اینقدر برات مهمه؟ دوباره ضایعش کردم و گفتم: ـ حالا گفتم خوشحال شو، نگفتم که اینقدر ذوق زده بشی که! یهو با جدیت گفت: ـ میشه وقتی یه حرفی میزنی، درجا عوضش نکنی؟؟ ترمز زدم و بهش نگاه کردم...برای چند لحظه فقط بهش نگاه کردم...کاش میتونستم واقعیت و بهش بگم و بگم اونقدری برام مهمه که دارم درد این زخما و کبودیا رو تحمل میکنم اما حیف که نمیتونم چیزی بگم! زبونم بستست... نباید چیزی بفهمه! همینحوریشم امیدواره، نباید با حرکات و حرفای من امیدوارتر بشه...سامان بشکن زد که از فکر درومدم: ـ رییس؟ رفتی تو خلسه؟ چرا چیزی نمیگی؟ خیلی عادی گفتم: ـ ببین سامان تو برای من مهمی بعنوان یه رفیقی که از اول این راه همراهم بودی و من باید مراقبت باشم همین...بخاطر این موضوع دلم نمیخواد برات اتفاقی بیفته...چون الان تو جلد یک آدمم، نمیخوام بخاطر یه انسان دیگه عذاب وجدان بگیرم. لبخند تلخی زد و گفت: ـ میدونی من اگه قلبم درد بگیره بیشتر بخاطر حرفای توئه نه هیجان موتور... از حرفش بغضم گرفت اما چارهایی نداشتم! دست و بالم بسته بود و نمیتونستم چیزیو بهش اعتراف کنم!
- 106 پاسخ
-
- رمان جدید
- رمان فانتزی
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
قابل توجه دوستان گرامی من دیگه پول ندارم برم کافه، هرکی خواست بیاد منن ببینه، بیاد خونمون نون پنیر بخوریم.
-
از فواید دوستی با من بهت زنگ نمیزنم زنگ بزنی جواب نمیدم باهات بیرون نمیام خونتونم نمیام خونمونم رات نمیدم
-
نه نوتیفی، نه تماسی، نه مسیجی. یواش یواش باید یه نوکیا 1100 بخرم دیگه این گوشی به درد من نمیخوره:'(
-
٩٠٪ كسايي كه الان ميرن پيش تراپيست، به خاطر كساييه كه بايد ميرفتن پيش تراپيست و نرفتن
-
این سه تا کارو نکن: اینو اینجوری نخون معمولی نوشتمش اینجوری نخون عزیزم میگم درست بخون اینو، چته؟
-
عصبانیترین استانهای ایران بر اساس آمار مراجعهکنندگان برای نزاع به پزشکی قانونی 1. اردبیل 2. آذربایجان شرقی 3. زنجان 4. همدان 5. خراسان شمالی 6. البرز 7. قزوین 8. کهگیلویه و بویراحمد 9. چهارمحال و بختیاری 10. گیلان
-
میشه بیشتر آشنا بشیم چیه، بابا بیا بریم ازدواج کنیم
-
چرا تو استوری هاتون عارف و شاعر و بی نیاز و خردمند و بیخیالید ولی تو زندگی واقعی دقیقا به شکل گربه نره و روباه مکار رفتار میکنید !؟