رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

ارسال‌های توصیه شده

  • مدیریت کل

وسواس و ویرایش بی‌پایان  
وقتی نویسنده با Ctrl+Z ازدواج می‌کنه!

تصور کن: یه نویسنده، نشسته جلوی لپ‌تاپ، چشم دوخته به پاراگرافی که بیست دقیقه پیش نوشته...  
یه کلمه رو حذف می‌کنه. بعد برمی‌گردونه. بعد فونتشو عوض می‌کنه. بعد فکر می‌کنه جمله شاید زیادی احساسیه... یا زیادی خشک... یا زیادی خاکستری...  
در نهایت لپ‌تاپو می‌بنده و با خودش می‌گه:  
«فردا بهتر می‌نویسم.»

و این داستان، تکرار می‌شه. هر روز.

---

 وسواس نویسندگی: دشمن شماره یک خلاقیت

نقل قول

وسواس یعنی:
- گیر کردن تو جزئیات بی‌اهمیت  
- تعویق انداختن تموم کردن  
- ناتوانی در رضایت از نوشته  
- احساس ناکافی بودن دائمی

و چیزی که اولش شبیه "دقت و تعهد به کیفیت" به نظر می‌رسه، در واقع یه جور فلج فکریه که ذره‌ذره لذت نوشتن رو ازت می‌گیره.

آیا رمانم فروش میره؟ | ویژگی رمان های پرفروش | انجمن نودهشتیا

چرا این اتفاق می‌افته؟

1. ترس از قضاوت  
نویسنده وسواسی معمولاً درگیر این فکره:  
«اگه اینو بخونن و مسخره‌م کنن چی؟»

 2. کمال‌گرایی افراطی  
«اگه قراره بنویسم، باید شاهکار باشه... از اول!»

3. مقایسه‌ی خود با نویسنده‌های حرفه‌ای  
«فلانی چطوری اون دیالوگو اینقدر قوی نوشت؟ من چرا نمی‌تونم؟»

4. نوشتن با صدای منتقد در گوش  
اون صدای درونی که مدام می‌گه: «این افتضاحه. دوباره بنویس.»

---

 نشونه‌هایی که می‌گن داری به وسواس دچار می‌شی:

- هر فصل رو بیش از ۵ بار بازنویسی کردی، ولی هنوز می‌گی خوب نیست  
- از صفحه ۵۰ کتاب رد نمی‌شی چون هنوز با پاراگرافای اول مشکل داری  
- بیشتر وقت نوشتنت صرف پاک کردن، بازنویسی، یا زل زدن به مانیتوره  
- تموم کردن کتاب رو به تعویق انداختی چون "یه کم دیگه باید بهتر شه"

چطوری کتابم رو تبلیغ کنم؟ | انجمن نودهشتیا

چطوری نجات پیدا کنیم؟ نسخه نجات از باتلاق وسواس:

1. دو مرحله‌ای بنویس: اول خام، بعد صیقلی

نقل قول

قانون طلایی:  
نویسنده‌ی خوب، نویسنده‌ی تموم‌کننده‌ست، نه نویسنده‌ی بی‌نقص‌ساز.

یه بار با خیال راحت و آزاد بنویس. حتی اگه چرند شد. بذار تموم شه.  
بعد برو سراغ ویرایش، وقتی دیگه همه چی رو کامل داری می‌بینی.

---

2. ویرایش بیش از سه بار؟ نه دیگه رفیق!

بعد از سه بار ویرایش جدی، دیگه احتمالاً داری دور خودت می‌چرخی.  
از یه جایی به بعد، ویرایش فقط داره اعتماد به نفس‌تو می‌جوه.

---

3. از صدای منتقد درونی‌ت، یه کاراکتر بساز

اسمش رو بذار مثلاً "خانم ایرادگیر"، یا "آقا نیش‌زن"، یا حتی "دکتر نه‌پسند"  
هر بار که اون صدا اومد گفت: «این جمله بده!» بگو:  
«مرسی دکتر نه‌پسند، شما بعد از نوشتن نوبتت می‌رسه. الان من نویسنده‌م نه ویرایش‌گر.»

---

4. ضرب‌العجل بساز، حتی اگه خیالی باشه

بگو تا فلان تاریخ باید نسخه اول تموم شه. حتی اگه فقط خودت خبر داری.  
یه تایمر بذار. یه چالش راه بنداز. خلاصه یه "ته‌خط" بذار برای نوشتن.

---

5. دنبال عالی نباش، دنبال اثرگذار باش

عالی بودن یه چیز ذهنیه. ولی تأثیرگذاری واقعی‌تره.  
از خودت بپرس:
> آیا این چیزی که نوشتم می‌تونه یه نفر رو بخندونه، به فکر بندازه یا تکون بده؟  
اگه آره؟ تمومه. بزن بریم مرحله بعد.

هشت توصیه نیل گیمن برای نوشتن داستان کوتاه

6. به خودت حق بد بودن بده

نویسنده‌هایی که بزرگ شدن، بارها بد نوشتن. ولی تموم کردن. ولی نوشتن.  
بد نوشتن بخشی از روند خوب نوشتنه.  
هیچ شاهکاری توی پیش‌نویس اول شاهکار نبوده. هیــچ‌کدوم.

---

نقل قول

و در نهایت: جمله‌ای که باید بزنی روی دیوار
"ویرایش بی‌نهایت یعنی عدم اعتماد به صدای خودت."

نویسنده جان، صدات مهمه. نوشته‌ت ارزش داره. ولی باید تموم شه تا بدرخشه ^^

داستان زنی که رنگ پوستش، نه سیاه بود و نه سفید؛
بلکه بنفشِ کبود بود! از لینک زیر عاشقانه‌ای جدید و متفاوت بخوانید🦋👇🏼

به گفتگو بپیوندید

شما در حال پست به عنوان مهمان هستید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
  • اضافه کردن...