به اطلاع کاربران میرسانیم دو انجمنِ نودهشتیا باهم ادغام شدهاند. با این وجود، تمامی آثار شما محفوظ است و جای نگرانی نیست. در صورتی که مشکل ورود به اکانت خود را دارید، از گزینه "بازیابی پسوورد" استفاده کنید. ایدی تلگرام جهت بروز خطا: @Delbarity
جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ماجراجویانه'.
3 نتیجه پیدا شد
-
عاشقانه ای جدید و متفاوت رمان محکوم به عشق | غزال گرائیلی کاربر انجمن نودهشتیا
QAZAL پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در رمان های مورد پسند کاربران
بسم الله الرحمن الرحیم نام رمان: محکوم به عشق نویسنده: غزال گرائیلی | کاربر انجمن نودهشتیا ژانر: عاشقانه خلاصه رمان: باوان دختر بیست سالهای که سرگرم زندگی و دلخوشیهای کوچک خودش با کسی که دوسش داره هست. طی سرنوشت، با مافیای شهر آشنا میشه و زندگیشون بههم گره میخوره اما این تمام ماجرا نیست و زمانی که فکر میکرد زندگی روی خوشش رو بهش نشون داده، توی یه تاریکی مطلق غرق میشه و ... مقدمه: دیگر به راستی میدانم درد یعنی چه! درد به معنی کتک خوردن تا حد مرگ و بیهوش شدن نبود. درد یعنی چیزی که دل انسانها را در هم میشکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد! درِ سلول انفرادی قلبم را بشکن! دیگر تصمیم گرفتم که از خودم فرار کنم، چون تو زندانبان خوبی برای اسیری که تمام نقشههای فرارش به آغوش تو ختم میشد، نبودی! از این زندان که نامش زندگیست، خستهام. پس قشنگیهای دنیا کجاست؟ در عشق باختیم اما باختن، تقدیر نیست. با درد تنهایی ساختیم، پس تقدیر چیست؟ -
نام رمان: بازی مرگ نویسنده: حدیث رضایی | کاربر انجمن نودهشتیا ژانر: ترسناک،هیجانی ،معمایی خلاصه: بازی، ساعت دو بامداد شروع میشه. وقتی گروهی از نوجوانها یک اپلیکیشن مرموز روی گوشیهاشون پیدا میکنن که فقط ساعت ۳ نصف شب باز میشه، ناخواسته وارد دنیایی ترسناک و موازی میشن. این فقط یه بازی نیست — بازیایه که نمیتونی ازش خارج بشی، حداقل نه بدون عواقب. تو این دنیا، باید با معماهای مرگبار، جنگلهای شبحزده، قطارهای متروکه و ساختمانهای عجیبوغریب با درهای سیاه روبهرو بشن. هر مرحله، ذهنشون رو به چالش میکشه — و ارادهشون برای زنده موندن رو امتحان میکنه. اگر شکست بخورن، یکی از اونا برای همیشه اونجا گیر میافته. به «بازی مرگ» خوش اومدی. آمادهای بازی کنی؟
-
رمان شِشُمین همزاد | مینا کاربر انجمن نودهشتیا
minaa پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در رمان های تکمیل شده
به نام خدایی که میان ما، قاضی است. رمان: شِشُمین همزاد به قلم: مینا(خانموکیل) ژانر: فانتزی-عاشقانه-بزرگسال ساعات پارگذاری: نامشخص مقدمه: مینویسیم و سِیر میکنیم در زندگی دختری که نه خاص است و نه جذاب! نه نیروی الهی دارد و نه خال هندو! خودش است و پا به مکانی میگذارد که نباید.. آرزویی محال آویزهی گوشش میکند و پریزادی قاتل میشود. درست؛ در شامگاه تولد دشمنش، باید قلب شش همزاد خود را در آورده و با جوی خونهایشان غسل توبه کند! اینگونه خدا میپذیرد، طبیعت قبول میکند و او توان کشتن موجودی را پیدا میکند که عمری ابدی دارد! خلاصه: انار، دختری که خواهرش رو به طرز مشکوکی از دست داده! حالا اون دنبال اینه که با احضار روح خواهرش دلیل قتلش رو بفهمه و ... چی میشه که به خودت بیای و بجای روح، یک خوناشام احضار کرده باشی؟ اونم توی عصری که همچین چیزهایی غیرباوره و حالا یکیشون مقابلمون ایستاده... ؟! پایانِ خوش