به اطلاع کاربران میرسانیم دو انجمنِ نودهشتیا باهم ادغام شدهاند. با این وجود، تمامی آثار شما محفوظ است و جای نگرانی نیست. در صورتی که مشکل ورود به اکانت خود را دارید، از گزینه "بازیابی پسوورد" استفاده کنید. ایدی تلگرام جهت بروز خطا: @Delbarity×
به اطلاع کاربران میرسانیم دو انجمنِ نودهشتیا باهم ادغام شدهاند. با این وجود، تمامی آثار شما محفوظ است و جای نگرانی نیست. در صورتی که مشکل ورود به اکانت خود را دارید، از گزینه "بازیابی پسوورد" استفاده کنید. ایدی تلگرام جهت بروز خطا: @Delbarity
نام دلنوشته: دلتنگی
نام نویسنده: م.م.ر(شاهرخ)
ژانر: عاشقانه
خلاصه:
آن روز که کولهبار عشقمان را برداشتی و بیسروصدا تنهایم گذاشتی، خبر نداشتی نیمی از قلب سنگیات را کش رفته بودم. میدانستم اگر برای من هم دلتنگ نشوی، دلتنگ قلب نصفه ماندهات خواهی شد؛ زیرا که من تو را از خودت بهتر میشناسم، بازخواهی گشت و من باز با دیدنت دلتنگیام را برطرف خواهم کرد.
<پادکست سریالی تاسیان – قسمت اول>
زبونم لال اگه بگم از دوست داشتنت دست برداشتم... نه، من فقط خستم.
اونقدری خسته که حتی الان... حتی اسم خودمم یادم نمیاد، من فقط غمگینم. چون از تو،
از تویی که یه روزی تموم "هستی" و "نیستی" من بودی، انتظار شکسته شدن نداشتم.
انگار بچه بودم و نفهمیدم که اون آخرین باریه که با دوستام بازی میکنم...
انگار سریال مورد علاقهمو خوابم برد و ندیدم...
انگار همه شادن، و من... من فقط گریهام گرفته.
همه میخندن، فقط منم که چشمام بارونیه.
خستم عزیزم، خیلی خستهم، اشتباه نکن...
دوست داشتنت هیچوقت تموم نشده، اما...
تو هیچوقت نفهمیدی چقدر دوست داشتنم باارزشه.
هر کاری کردی، هر چی گفتی،
حتی یه نگاه هم به دلِ هزار و پونصد تکهشدهم ننداختی.
و تهش فقط گفتی:
«اون دوسم داره.»
آره...
هنوزم دوستت دارم.
ولی تو نفهمیدی.
و منم دیگه... فقط سکوت کردم و تماشا.
ببین، هیچکس نفهمید...
هیچکس ندید که چه دردی رو دارم تحمل میکنم.
نه مادرم، نه دوستم، نه آینه...
فقط تو میتونستی بفهمی، و تو هم ندیدی.
راستش رو بخوای،
من خودمو گم نکردم...
تو منو گم کردی.
دوست داشتنمو، احساسات نابمو،
تو همه رو گم کردی.
تو منو از دست دادی، عزیزم...
تو منو سمت مرگ هل دادی.
ولی...
گلهای نیست.
نویسنده؟! سحر تقیزاده
گیرنده؟! بماند در دل نویسنده.