رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

S.Tagizadeh

مدیر ارشد
  • تعداد ارسال ها

    282
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    11
  • Donations

    0.00 USD 

تمامی مطالب نوشته شده توسط S.Tagizadeh

  1. در باطنِ منْ جانِ منْ از غیر تو بُبرید... - مولانا.
  2. ما بر آئینه ی دشمن نپسندیم غبار..! - کلیم کاشانی .
  3. من نشستم ز طلب وین دل پیچان ننشست.. - مولانا .
  4. وز تو خالی نبوده‌ام یک دم.. - فخرالدین عراقی .
  5. ‌او رفت و باخود برد شهرم را... - علیرضاآذر .
  6. ای کاش جان بخواهد معشوقِ جانی ما.. - فروغی بسطامی .
  7. بکُش مرا، دل بی عشق استفاده ندارد.. - حسین زحمتکش .
  8. چون من همه او شدم بینداخت مرا... - مولانا .
  9. ز دوست آنچه کشیدم سزای دشمن بود! - هوشنگ ابتهاج .
  10. چه می‌پرسی ز حالم ؟ سنگ می‌بارد ، بلورم من .. - حسین جنتی .
  11. خَسته از خویشَم، در آغوشَم بگیر... - مظفر النواب .
  12. ناپسندیده بُوَد دل شکستن .... - پژمان بختیاری .
  13. تو نه‌ای ز جنس خلقان تو ز خلق آسمانی.. - مولانا .
  14. آن‌سان شده‌ام گم، که به من دسترسی نیست... - هوشنگ ابتهاج.
  15. S.Tagizadeh

    یه جمله اضافه کن

    تنها کارت شاید همین زایدن بوده که مش ابوالقاسم فرجانی با دوازده تا بچه تورو توی باغچه زندانی کرد و آخرشم مرد
  16. درسته که رئیس مافیا بودم اما با خوردن خاویار و بربری سر رفیق نوب سگم راهی بیمارستان شده بودم و تنها چیزی که ازش ترس داشتم آمپول بود و الان بدبختانه برام پنی‌سیلین نوشته بودن. خدایی مهتا اینا چ کلمه‌ای بود خواهرم🗿 ترس؛ وحشت، ارواح؛ خون؛ کباب؛ شمایل.زاده؛ باران
  17. منتظر نقد ارزشمند شما عزیزان هستیم🖤
  18. S.Tagizadeh

    هپ با ضریب ۵

    ۲۷۹
  19. همه چیم یآر یآر

    قربون تو وآی وآی

    1. nastaran

      nastaran

      😂😂😂

    2. S.Tagizadeh

      S.Tagizadeh

      بخدا قفلی زدم تقصیر من نیست اکسپلورم شدا این

      همه چیم یار یار🤣

    3. nastaran
  20. همه چیم یآر یآر 

    قربون تو وآی وآی 

    1. زری گل

      زری گل

      مرسی انرژی😂💃🏻

    2. S.Tagizadeh

      S.Tagizadeh

      جوننن تو فقط انرژی بگیر

  21. صفحه نقد و برسی رمان داری؟

    1. نمایش دیدگاه های قبلی  بیشتر 2
    2. ...

      ...

      بفرمایید 🙂🩵

       

    3. ...

      ...

      مرسی از تو بابت نقد قشنگت عزیزم🥹🩵

      اولین تقد کننده رمانم>>>>>

      و ممنون میشم ایده ای که در رابطه با خلاصم داشتی بگی

      خیلی دوست دارم بوس😎

    4. S.Tagizadeh

      S.Tagizadeh

      فداتشممم

      اره ایده خلاصتو سوم شخص کن ی خصوصی بزن اونجا میگم واست 

      ماچ پس کلت بچه🦎

  22. برای هرکسی در قلب من دستی بود. مزین به اغوشی مهرآلود. با نخستین دروغ، ابتدا آن دست قطع می‌شد.
  23. من از شادی، فراری نبودم؛ غم ها، دست از سرم بر نمی داشتند.
  24. جز این کلمات، چگونه به تو می فهماندم که دوستت دارم!؟
  25. در زندگی اش، مثلِ نت هایِ سیاهِ یک موسیقی بود؛ خیلی سریع می‌گذشت و فراموش می‌شد...
×
×
  • اضافه کردن...