نام داستان: آن سوی نخلها
نویسنده: رز | کاربر انجمن نودهشتیا
ژانر: اجتماعی
خلاصه: مردی پس از سالها به جنوب بازمیگردد؛ به سرزمینی که رفاقت، جنگ و دلتنگی را در خود دفن کرده. میان نخلهای سوخته و خاک گرم، به یاد دوستانی میافتد که هیچگاه برنگشتند. این سفر، وداعیست با گذشتهای که هنوز در دلش زنده است
مقدمه:
نخلها همیشه بودند. شاهد درد و امید، جنگ و سکوت ما. این داستان از روزهایی است که به پایان نرسیدند، اما ما همچنان ایستادهایم.
قصهی زندگی من، مصطفی، و رفیقانم، که هرکدامشان سهمی از آن خاک و آن جنگ دارد.