تمامی فعالیت ها
این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود
- ساعت گذشته
-
آناهیتا
-
یلدا
-
یکی از ترس‌هایی که همیشه تو زندگیم داشتم اینه که «ناخواسته» کسی رو ناراحت کنم، چون ناخواسته اصلا حال نمیده، باید با برنامه‌ریزی و عمدی باشه که قشنگ پاره شدنشو ببینم کیف کنم.
-
همه چیز خیلی مهم به نظر میاد، تا وقتی که یکی تو خانواده مریض می‌شه و می‌فهمی نتیجه‌ی فلان امتحان و فلان کار به هیچ جات نیست و حالا نشد هم، فدای سرت.
-
هیچ‌وقت آدمارو از روی ظاهرشون قضاوت نکنید. یکم باهاشون ارتباط بگیرید، بعدش با خیال راحت از روی باطن کثیف‌شون قضاوت کنید.
-
بدترین حس اونجاست که حس میکنی مزاحم اونی که عاشق حرف زدن باهاشی، هستی!
-
تا حالا شده این حس بهتون دست بده که رفقای نزدیکتون از خوشحالی شما خوشحال نمیشن؟ از این حس بدتر نداریم
-
مامانم رفته موهاشو کوتاه کرده، برام عکس فرستاده. دوستم عکسه رو دید گفت وای مامانت چه خوشگله. بعد گفت عکس باباتم ببینم. نشونش دادم. گفت مامانت خیلی خوشگله ولی تو شبیه باباتی=))))))))
-
مامانم رفته موهاشو کوتاه کرده، برام عکس فرستاده. دوستم عکسه رو دید گفت وای مامانت چه خوشگله. بعد گفت عکس باباتم ببینم. نشونش دادم. گفت مامانت خیلی خوشگله ولی تو شبیه باباتی=))))))))
-
تو درست به اندازه حرف هایی که کسی را نداری که برایش بگویی، اندازه گریه هایی که برایشان شانه‌ای نداری، اندازه دستهایی که نیست تا دستهای سردت را بگیرد و اندازه بوسه هایی که پشت استیکرها مخفی میشوند، تنهایی.
-
تو کافه داشتم از پله های طبقه بالا میومدم پایین یهو یه اکیپ همزمان از دور یه میز بلند شدن هول شدم گفتم : تروخدا بلند نشید من میرم دستمو بشورم :))))
-
تو کافه داشتم از پله های طبقه بالا میومدم پایین یهو یه اکیپ همزمان از دور یه میز بلند شدن هول شدم گفتم : تروخدا بلند نشید من میرم دستمو بشورم :))))
-
من کم‌حرف نیستم، تو اونی نیستی که براش حرف داشته باشم.
-
انقدر خسته‌ام که حتی حال ندارم توضیح بدم بزرگسالی کجاش سخته. سخته دیگه. گفتن نداره.
-
نه فروردین طولانیه، نه اردیبهشت و نه خرداد. این ملال زندگی ماست که طولانی و بی انتهاست.
-
این بچه گفت اگه غول چراغ جادو پیدا کنی چه آرزویی میکنی؟ گفتم جنگ نباشه، همه بچه ها خوشحال باشن، هیچکس فقیر نباشه،… یهو قاطی کرد گفت چرا آرزوها رو حروم میکنی؟؟!!
-
باور بفرمایید تقصیر هواست اگرنه من پاییز و زمستون اینقدر سگ اخلاق و اجتماع گریز نبودم!
-
باور بفرمایید تقصیر هواست اگرنه من پاییز و زمستون اینقدر سگ اخلاق و اجتماع گریز نبودم!
-
اندازه دیس‌بک خواستن پوری از فدایی می‌خوامت.
-
من درس نمی‌خوام، من بوس می‌خوام.
-
شایدم اصلاً تو آینده‌ای که نگرانشم، من نباشم…
-
24 سالگی سن خیلی خوبیه واقعا. تو فک کن همزمان به 2 و 3 و 4 و 6 و 8 و 12 بخش پذیری
-
یه فکت قشنگ هس که میگه : کسی که دوست داره یه اسمی برات میسازه که هیچکس تاحالا با اون اسم صدات نکرده.
-
اینجوریم که نه کار خاصی میکنم، نه زبان دیگه ای بلدم، نه پارتنر دارم، قند رو هم نتونستم حذف کنم، پولم که نتونستم سیو کنم، پس دقیقا دارم چه غلطی میکنم؟
-
یه کسایی رو آدم حساب میکنم که خودشونم خودشونو جدی نمیگیرن؛ تازه همیناام سوار سرم میشن.
