رفتن به مطلب
به نودهشتیا خوش آمدید، پیش از هرچیز ثبت نام کنید:) ×
انجمن نودهشتیا

ارسال‌های توصیه شده

ارسال شده در

نقد و بررسی کتاب اسرار ذهن ثروتمند


[حتی یک کلمه از حرف‌های مرا باور نکنید چون من فقط بر اساس تجربیات خودم صحبت می‌کنم تجربیاتی که نتایج شگفت‌انگیزی در زندگی من و دیگران گذاشته.]
ُُُُ
این جملات، جملات آغازین کتابی است با عنوان اسرار ذهن ثروتمند که بسیاری از منتقدان و صاحب‌نظران آن را حلقه‌ی مفقوده‌ی بین خواستن و دست یافتن دانسته‌اند. این کتاب تآلیف تی.هارو.اکر مدیرعامل یکی از سریع‌ترین و موفق‌ترین ثروت‌ها در سراسر جهان است که برای اولین بار اسرار موفق و ثروت شدنش را در این کتاب برای عموم مردم شرح وتوضیح داده است. تی‌.هارو.اکر کتابش را با این جمله‌ی طلایی آغاز می‌کند [دنیای درون من است که دنیای بیرونم را می‌سازد]

چون افکارم احساساتم را می‌سازند. احساساتم اعمالم را و اعمالم نهایتآ مرا به نتیجه می‌رساند از نظر تی‌.هارو.اکر این جملات چهار مربع اصلی زندگی و طرح اولیه‌ی پول هستند و ثروت و موفقیت نتیجه‌ی ترکیب این جهار جزء با هم و به تعبیر صحیح‌تر و دقیق‌تر نخسه‌ی چاپ شده‌ی آن سه حوزه‌ی دیگر است. طرح اولیه پول اصولا شامل اطلاعات و برنامه‌هایی است که ذهن ما در کودکی و نوجوانی دریافت کرده است. در واقع قضاوت ما درمورد پول و ثروت ناشی از پرونده‌ی اطلاعاتی است که در قفسه‌ی بایگانی ذهن ما قرار دارد. این افکار از سه سرچشمه نشات می‌گیرد .

الف) تربیت کلامی و لفظی که در حقیقت شامل همه‌ی آن اطلاعات کلامی و شنیداری است که ما در کودکی از اطرافیان‌مان شنیده‌ایم. افکار و اعتقادات پوسیده و گاه بی‌مغز مثل پولت را برای روز مبادا نگه دار. یا نمی شود هم پولدار بود هم به معنویات اندیشید. 

ب) الگوگیری: این بخش شامل مواردی است که با چشم در دوران کودکی دیده و تصویر آن در ذهن هوشیار ما برای همیشه ثبت می‌شود. در این بخش پدر و مادر اساسی‌ترین نقش را داشته و دارند زیرا از آن جا که هر کودکی بنا بر طبیعت خویش علاقه‌مند به الگوگیری و همانندسازی با پدر و مادر خویش است، افکار و اعمال والدین تاثیر مستقیم و غیر قابل انکاری بر فرزندان داشته و در کسب ثروت و موفقیت یا فقر مالی و شکست ‌ نقش به سزایی را بازی می‌کند.

ح ) رویدادهای خاص که سومین عاملی است که افکار ما را برای دستیابی به طرح اولیه پول می‌سازد. هارو.اکر پس از ذکر این نکات و تایید نقش احساسات و افکار روی اعمال و نتایج آن راه حل‌هایی اساسی برای تغییر هر سه فاکتور تعیین‌کننده بالا ارائه کرده و در نخستین بخش از کتاب ذهن ثروتمند دنبال افکار ذهنیات و تجارب قبلی شخص برای رسیدن به طرح اولیه پول است.

پس از آن نویسنده شروع کرده به طرح سوالاتی که بسیاری از مردم برای جمع یا خرج پول برنامه‌ریزی می‌کنند. این‌که آیا من برای درآمدی ثابت و اندک تربیت شده‌ام یا برای درآمدی غیر ثابت و هنگفت؟ چرا من به هر چیزی دست می‌زنم خراب می‌شود؟ اما فلان شخص دست به خاک هم می‌زند طلا می‌شود؟

از نظر تی‌.هارو.اکر جواب همه‌ی سوالات بالا فقط یک جمله است. این طرح اولیه پول در ذهن شماست که زندگی مالی و حتی شخصی شما را تعین می‌کند. اگر شما زنی هستید که طرح اولیه پول در ذهن‌تان روی مقدار کم تنظیم شده است فرصت به گونه‌ای می‌شود که شما مردی را انتخاب می‌کنید که ذهن او نیز روی مقدار کمی پول تنظیم شده است. یا فرصت طوری پیش می‌آید که با بروز برخی سوانح و اتفاقات در زندگی‌تان پول شما با بدترین حالت ممکن از دست‌تان برود. بنابراین چگونگی موفقیت کسب و کار شما به طرح اولیه‌ای بستگی دارد که شما نسبت به پول در ذهن‌تان داشته و مدام خواسته یا ناخواسته در حال تاثیرپذیری از آن هستید.

اگر طرحی که در ذهن خود دارید روی درآمد یکصد هزار دلار در سال تنظیم شده باشد این دقیقا همان مقدار پولی خواهد بود که از کسب وکار عایدتان می‌شود و کمتر و بیشتر این مقدار را هم همان طرح اولیه‌ای که نسبت به پول در ذهن‌تان دارید نصیبتان خواهد کرد. حال این سوال پیش می‌آید که از کجا می‌شود فهمید که طرح اولیه‌ی پول در ذهن ما روی چه چیزهایی تنظیم شده است؟

یکی از واضح‌ترین روش‌ها برای درک این موضوع که ذهن ما روی چه میزان درآمدی تنظیم شده است این است که به نتایجی که تاکنون در زندگی‌مان حاصل شده نگاه کنیم. یعنی نگاهی به میزان درآمد، حساب بانکی و موفقیتی که تاکنون کسب کرده‌ایم بیندازیم. یافته‌های ما هر آن‌چه باشد جواب سوالات ما نیز خواهد بود. به طور مثال اگر ما کارمندی هستیم با در آمد ثابت مثلا ماهیانه 400 هزار تومان پس طرح اولیه‌ی پول در ذهن ما بر روی درآمد ثابت ماهیانه 400 هزار تومان تنظیم شده است.

 اما پیداکردن جواب این سوالات آخر کار نیست. موضوع وقتی حیاتی‌تر می‌شود که بفهمیم متآسفانه یا خوشبختانه طرح ذهنی ما برای کسب پول و موفقیت برای همه‌ی مابقی زندگی با ماست. مگر آن که تصمیم بگیریم و اراده کنیم و بخواهیم که تغیرش دهیم. اما نقطه‌ی اوج کتاب ذهن ثروتمند را می‌توان بخش دوم کتاب دانست. بخشی که در آن نویسنده به هفده تفاوت فکری میان افراد ثروتمند و فقیر اشاره کرده است و برای تغییر این افکار راهکارهای موثر و عبارات کلامی و تمرین‌های کلیدی ارائه می‌دهد که در صورت تکرار به راحتی به پیکره‌ی ذهن خواهند چسبید. به عنوان مثال تی.هارو.اکر در این بخش از کتاب به این نکته اشاره می‌کند که آدم‌های ثروتمند معتقدند که خودشان زندگی‌شان را می‌سازند. اما آدم‌های فقیر معتقدند که زندگی تصادفی برای‌شان پیش می‌رود.

مردم فقیر به جای به عهده گرفتن مسوولیت آن چه که در زندگی‌شان می‌گذرد ترجیح می‌دهند با مقصر شمردن دیگران توجیه‌ خود و شکایت مدام، نقش یک قربانی را بازی کنند و خود را یک فرد بدبخت فقیر جلوه دهند تا با جلب ترحم دیگران ثروت و موفقیت بیشتری را عاید خود کنند. غافل از آن که وقتی مشکلات و ندانسته‌های زندگی‌شان انگشت می‌گذارند و مدام آن را تکرار می‌کنند ناخودآگاه تبدیل به آهن‌ربای قوی می‌شود که فقط موارد مخرب و مشکلات سخت و لاینحل را جذب خود و زندگی‌شان می‌کنند. پس از آن چنین به نظر می‌رسد که همه‌ی حواث در زندگی، فقط و فقط برای این افراد اتفاق می‌افتد. آن‌ها می‌گویند چرا شاکی نباشم؟ ببین چه زندگی بد و وحشت‌ناکی دارم؟

غافل از این که آن چه در زندگی کنونی نشان دارند دقیقا همان نقطه‌ای است که روی آن تمرکز کرده بودند. تی.هارو.اکر در این جا نصیحت جالبی به همه‌ی  افراد علاقه‌مند به کسب پول ، ثروت و موفقیت می‌کند و آن این است: از معاشرت با افرادی که همیشه از زندگی و از درآمد خود می‌نالند، پرهیز کنید. اگر هم چاره‌ای جز مجاورت با آن‌ها ندارید چتری فولادی برای جلوگیری از باریدن این چرندیات روی سرتان بگیرید. وگرنه این چرندیات دامن شما را هم خواهد گرفت... پس از ذکر این نکته، نویسنده، هفت راهکار موثر و کاربردی برای تغییر و وتحول در زندگی چنین افرادی ارایه می‌کند.راهکارهایی که معتقداست که زندگی افراد شاکی از سرنوشت و شانس را کاملا متحول می‌کند.

در همین بخش از کتاب اکر در ادامه‌ی تفاوت‌های فکری افراد فقیر و ثروتمند به نکته‌ی جالب توجهی اشاره می‌کند. به این نکته که اگر هدف کسی فقط راحتی باشد هرگز پولدارنخواهد شد. اما اگر هدف کسی پولدارشدن باشد آن وقت فرصت داشتن یک زندگی راحت را هم خواهد داشت. اکر عقاید جالب دیگری هم دارد. مثلا او معتقد است که آدم‌ها‌ی فقیر حتی به بالاتر از سقف خانه‌ی خود هم فکر نمی‌کنند و تازه این که موفق نمی‌شوند تعجب هم می‌کنند اما کسی که می‌خواهد ثروتمند شود هدفش دقیقا ثروتمندشدن است نه فقط گذراندن زندگی و پرداخت هزینه‌های اجباری و قبض‌های روزمره‌ی همیشگی.

تفاوت مهم و قابل توجه کتاب تی.هارو.اکر با کتاب‌های دیگر موفقیت در این است که اکر معتقد است برای ثروتمندبودن و ثروتمندشدن لازم نیست انسان بسیار کاملی باشیم.همین که بتوانیم وقتی افکار منفی به ذهن ما وارد و جرات و جسارت را می‌گیرند، تغییر جهت دهیم و ذهن‌مان را مجددا روی افکار مثبت موثر متمرکز کنیم برای ثروتمند شدن ما کافیست. اکر معتقد است برای ثروتمندشدن در قدم اول باید جمله‌‌هایی مثلل «پول کثیف» یا «پول شیطانی» را دور بریزیم و در عوض روی جملات مثبت در زمینه ثروت تمرکز کرد.

چنین به نظر می‌رسد که گذشته‌ی سخت و اشتباهات مکرر تی.هارو.اکر از او یک استاد و روان‌شناس کاردان ساخته است. چرا که کتاب اسرار ذهن ثروتمند را نمی‌توان فقط یک کتاب در زمینه‌ی ثروت دانست. چنان که در بخش‌هایی از کتاب توصیه‌های اکر به جای پول‌سازی به سمت انسان‌سازی رفته و همه‌ی ابعاد زندگی فرد منفی‌باف را به چالش می‌کشاند. به طور مثال آن جایی که اکر می‌گوید: «اگر در زندگی مشکل بزرگی دارید معنی آن این است که شما هنوز آدم کوچکی هستید.» یا آن جا که ذکر می‌کند: «اگر یک درخت بلوط با صد پا ارتفاع، ذهن انسان را داشت فقط ده پا قد می‌کشید.» این‌ها بیان‌گر این حقیقت است که مولف کتاب بیشتر در پی نگارش کتابی بوده است که انسان را به نهایت کمال خود برساند. نه صرفا نگارش کتابی که افراد را پولدار کرده است.

نکته‌ی برجسته‌ی دیگر کتاب اسرار ذهن ثروتمند تکیه بر استدلال‌های عقلی و منطقی است که ثابت می‌کنند پول نه تنها بد نیست که بسیار مثبت و گره‌گشاست.

در نگاه کلی می‌توان گفت کتاب اسرار ذهن ثروتمند تآلیف تی.هارو.اکر به جای یک کتاب مادی، کتابی انسانی و اجتماعی است. چرا که در تک‌تک صفحات این کتاب اکر به تاثیر منفی فقر از نظر فردی و جتماعی و معنوی پرداخته و در خلاف جهت آن تاثیر مثبت ثروت درست را بر افراد جامعه و معنویات به بحث کشانده است و در نهایت با قیاس این دو باز به این نتیجه رسیده است که کسب درآمد و پول‌سازی نه یک وظیفه‌ی فردی که یک وظیفه‌ی  اجتماعی فراگیر است.

در آخر، تی.هارو.اکر کتاب «اسرار ذهن ثروتمند» خود را با آرزوی کسب ثروت و موفقیت برای همگان به پایان می‌رساند. اما شاید زیباتر و اثرگذارتر بود اگر اکر کتابش را با پاراگرافی تمام می‌کرد که آن را در میانه‌ی کتابش نوشته بود. پاراگرفی که می‌گفت: «دنیا به آدم‌هایی که کوچک بازی می‌کنند احتیاجی ندارد. وقت آن است که کم‌کم از مخفی‌گاه بیرون بیاییم. وقت آن است که از نیاز دست برداشته و هدایت را شروع کنیم. وقت آن رسیده که به جای احتکار کردن و یا تظاهر به فقر و وجود نداشتن موهبت‌هایی که آرزوی‌شان را داریم داشته‌های‌مان را با دیگران تقسیم کنیم.

آن وقت است که بازی زندگی را به شکلی بزرگ انجام داده‌ایم. حرف آخر این که: فکر کوچک و عمل کوچک منجر به ورشکستی و ناکامی‌ها می‌شود و فکر بزرگ و عمل بزرگ منجر به پول و معنی‌دارشدن زندگی. حال انتخاب با شماست که چگونه مسیر زندگی را انتخاب کنید...  

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...