رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

ارسال‌های توصیه شده

  • مدیر اجرایی
ارسال شده در

نام رمان: جهنم بی دروازه 

نام نویسنده: N.ia

ژانر رمان: معمایی، تراژدی، عاشقانه

خلاصه رمان: هرلحظه برای زندگی خود دست و پا می‌زند بلکه آسوده زندگی کند اما نگاه‌های زیادی بر جایگاه او طمع دارند. زندگی ساده او ناگهان به دست دیگری می‌افتد و خود را در قسمت متفاوتی از زندگی می‌بیند.

ترسیده طلب کمک می‌کند اما نزدیکانش تنها رهگذرانی هستند که او را رها کردند.

"فکرش را نمی کردم جهان این گونه بیمناک زندگی یک موجود را به بازی بگیرد."

 

 

  • مدیر اجرایی
ارسال شده در

.درود به نیایش قشنگ من.

.خب بریم سراغ نقد رمان قشنگت.

عنوان و یا اسم رمان:

همونطور که می‌دونیم، اسم رمان یکی از عامل اصلی جذب مخاطب برای خوانده شدن یک رمان و یا داستان و یا نوشته و حتی شعر و بداهه هست. که اگه وجود نداشنه باشه و یا کلیشه و یا جذاب نباشه مخاطب که جذب نمیشه هیچ با دیدن اسم رمان و یا کلیشه بودن اسم رمان به این پی می‌برن که آره قبلا مثال می‌زنم من این رمان رو خوندم...

برسیم به اسم رمان تو:

متشکل از سه کلمه بود :  جهنم+بی+دروازه

برای جذاب بودن و اینکه مخاطب رو جذب کنی تا حدودی اسم رمان خوب بود منتهی کلمه جهنم کلیشه شده برای انتخواب کردن اسم یک رمان ترجیح می‌دادم هم‌خانواده کلمه جهنم و یا چیزی تو این مایه ها استفاده کنی براش...

 

 

خلاصه:

خلاصه رمانت بسی زیاد بود منتهی یک مشکلی داشت، از زبان دوم شخص استفاده کردی منتهی...

پیشنهاد می‌کنم از سوم شخص استفاده کنی و یکمی تغییرش بدی به شدت عالی میشه.

در این‌موضوع کمکی خاستی نمایه بگو چون توی ذهن خودم تغییر دادم عالی شد.

همون قانون خلاصه نویسی رو رعایت کردی و جذب مخاطب به راحتی می‌تونی انجام بدی چون بسی خوشمان آمد.

یه جایی توی خط اول نوشتی:

دست و پا می‌زد که آسوده زندگی کند

نگاه های زیادی بر جایگاه او طمع دارند.

 

ببین اینجا کند اوردی درسته؟!

اما بخش دوم دارند جمع بستی جملت درست در نمیاد

باید بنویسی دست و پا می‌زد که آسوده زندگی کند اما نگاه‌های زیادی بر جایگاه او طمع داشت.

ببین با یدونه کلمه چقدر جمله بندی تو تغییر کرد.

 

پارت اول:

یه جایی توی خط اول نوشتی:

توانایی دیدن نداشتم اما متوجه شدم که آنجا حتی ذره‌ای روشنایی وجود نداشت.

باید بنوسی منوجه بودم که حتی ذره‌ای...

شدم‌جمله بندی رو بهم ریخته عزیزکم.

دست‌هایم به طور دردناکی در پشتم به صندلی فلزی بسته‌ شده بودند. همچنین پاهایم! 

خب ببین اینجا جمله بندیت درست نیست.

دست‌ و پاهایم هایم به طور دردناکی به پشت صندلی فلزی بسته شده بودند‌‌!

فعل و فاعل رو جاهای اشتباهی می‌نویسی قشنگم

مشکلاتی از ازن نوع‌جمله بندی زیاد داشتی به بار خودت پارت اول رو بخون نازم متوجه میشی.

 

حس آمیزی:

برای پارت اول و حایی که داشتی بارون باریدن رو توصیف می‌کردی، توصیفت تکمیل نبود یعنی یه جورایی سرسری رد شدی یه نصحیت خواهرانه:

وقتی‌میخای توصیف یا حس آمیزی بیاری توی متن چشم هاتو ببند و مکان رو تصور کن

مکان 

شب یا روز

بارون یا تگرگ یا برف و یا آفتابی

صدای ماشین و یا پرنده و یا هرچیزی حتی ذره معلق توی هوا بعد توصیف کن چون که خواننده متن تورو نه میتونه ببینه نه میتونه گوش کنه در نتیجه این تویی که باید دست به کار شی.

تا اینجای کار خوشمان آمد پارت جدید آپلود شد خبرم کنم قشنگم

و امیدوارم از حرفام‌ناراحت نشده باشی..

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...