مدیریت کل هانیه پروین ارسال شده در 27 بهمن، 2024 مدیریت کل اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، 2024 (ویرایش شده) نام رمان: تینار نویسنده: هانیه پروین ژانر: عاشقانه، اجتماعی ***این رمان، برگرفته از واقعیت میباشد*** خلاصه: از حریم گرم خانهام هیچ نمانده بود، از منِ تبعید شده به جزیرهی زوال هم هیچ! جانم با هر ضربه به لب میرسید و نالهای در کار نبود. سنگسار تمامی نداشت اما کسی در آن میان، شقایقی پشت پنجرهام کاشت و گریخت... ناگهان همان پرندهی پر و بال شکستهای که آواز را از یاد برده بود، غزل سرود! ماه از پشت خانهی ما طلوع کرد و من برایت چندشاخه گل مریم توی گلدانِ روی میز گذاشتم. مقدمه: پای حرفهای من ننشینید! زخمیتان خواهم کرد. من مرگ را با زبان چرخاندنی، جلوی چشمتان علم میکنم. زندگیام مرا طوری تربیت کرده که میدانم هیچ مقدمهای در لیستکار این دنیا وجود ندارد. چه یکی بودی؟ چه یکی نبودی؟! بیایید با هم رو راست باشیم؛ بهدور از یکی بود و یکی نبودهای قصهی شاه پریان، تمام مرا لاجرعه سر بکشید! آنوقت تازه چشم بر زیرِ گنبد کبودی باز میکنید که اتفاقاً، غیر از خدا، کَسان دیگری هم دارد. پ.ن: تینا به معنی تنها یا تنهایی و تینار از دو واژهی تَن + یار تشکیل شده؛ یعنی تَن تو یاری نداره، یا اینکه تنها یار تو خودتی و تَن خودت. برای مطالعه رمان روی لینک زیر کلیک کنید💖👇 ویرایش شده 27 بهمن، 2024 توسط هانیه پروین 1 نقل قول داستان زنی که رنگ پوستش، نه سیاه بود و نه سفید؛ بلکه بنفشِ کبود بود! از لینک زیر عاشقانهای جدید و متفاوت بخوانید🦋👇🏼 لینک به دیدگاه https://forum.98ia.net/topic/181-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%86%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%AF%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D8%A7/ به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیر اجرایی A.H.M ارسال شده در 8 اردیبهشت مدیر اجرایی اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت درود بر نویسندهی توانا ;) نقد اول (به سبک کامنت اول پستها) ولی واقعا روشن کردن چراغ اول حس جالبیه موضوع انتخاب شده واقعا موضوع قشنگ و چالش برانگیزیه، زندگی ناهید تحت فشارهای وارده بهش، تفاوت و اهمیت زن و مرد در سبک زندگی سنتی ... شخصیت پردازی ها عمیق و باورپذیرن. فضاسازی و جزئیات به خوبی پیادهسازی شدن. دیالوگها به خوبی با کاراکترها سینکه. سبک نوشتاری و جملات هم باعث میشه تا احساسات به خوبی به خواننده منتقل بشه. همهچیز مثل همه نوشتههات پرفکته ... ولی یکسری سوالات هم ممکنه برای خواننده پیش بیاد؛ چه چیزی باعث شده تا حیدر اینطور بشه؟ آیا به قول روانشناسها، ریشه در کودکی و تربیت خانوادگی داره ؟ یا مشکلات اقتصادی و فشارهای اجتماعی و حرف های بقیه این بلا رو سرش آورده ؟ در کل واقعا عالیه، آفرین ;) 2 نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.98ia.net/topic/181-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%86%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%AF%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D8%A7/#findComment-5233 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیریت کل هانیه پروین ارسال شده در 19 اردیبهشت سازنده مدیریت کل اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت در ۱۴۰۳/۱۱/۲۰ در 13:00، A.H.M گفته است: درود بر نویسندهی توانا ;) نقد اول (به سبک کامنت اول پستها) ولی واقعا روشن کردن چراغ اول حس جالبیه موضوع انتخاب شده واقعا موضوع قشنگ و چالش برانگیزیه، زندگی ناهید تحت فشارهای وارده بهش، تفاوت و اهمیت زن و مرد در سبک زندگی سنتی ... شخصیت پردازی ها عمیق و باورپذیرن. فضاسازی و جزئیات به خوبی پیادهسازی شدن. دیالوگها به خوبی با کاراکترها سینکه. سبک نوشتاری و جملات هم باعث میشه تا احساسات به خوبی به خواننده منتقل بشه. همهچیز مثل همه نوشتههات پرفکته ... ولی یکسری سوالات هم ممکنه برای خواننده پیش بیاد؛ چه چیزی باعث شده تا حیدر اینطور بشه؟ آیا به قول روانشناسها، ریشه در کودکی و تربیت خانوادگی داره ؟ یا مشکلات اقتصادی و فشارهای اجتماعی و حرف های بقیه این بلا رو سرش آورده ؟ در کل واقعا عالیه، آفرین ;) سلام وقت بخیر چه نقد خوبی، ممنونم که دنبال میکنی امیرحسین. مرسی که نظرتو به گوشم رسوندی و شرمنده که اینقدر دیر دیدمش🥸💛 خیلی خوبه که از سوالایی که برات ایجاد شده گفتی، حالا من گرههای ذهنی خواننده رو بهتر فهمیدم. موظفم تو رمان بهشون پاسخ بدم. دوباره و سه باره ممنونم ازت🕷 1 نقل قول داستان زنی که رنگ پوستش، نه سیاه بود و نه سفید؛ بلکه بنفشِ کبود بود! از لینک زیر عاشقانهای جدید و متفاوت بخوانید🦋👇🏼 لینک به دیدگاه https://forum.98ia.net/topic/181-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%86%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%AF%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D8%A7/#findComment-5735 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
شما در حال پست به عنوان مهمان هستید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: strong> مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.