جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'چطور کتاب بنویسیم'.
2 نتیجه پیدا شد
-
چطور شخصیت مرد کاریزماتیک خلق کنم؟ | انجمن نودهشتیا
هانیه پروین پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آموزش نویسندگی
چطور شخصیت مرد کاریزماتیک خلق کنم؟ مردان کاریزماتیک همیشه جذاب و دلنشین هستند؛ چه در دنیای واقعی و چه در داستانها. آنها نوعی جاذبه خاص دارند که باعث میشود اطرافیانشان بهشدت تحت تأثیر قرار بگیرند. اما اگر بخواهی چنین شخصیتی برای داستانت بسازی، فقط به یک ظاهر جذاب یا سخنرانیهای قوی بسنده نکن! کاریزما چیزی فراتر از ظاهر است؛ بلکه یک ویژگی است که در رفتار، گفتار، تعاملات اجتماعی و حتی در نحوهی نگاه کردن به دنیا ظهور پیدا میکند. حالا بیایید ببینیم چطور میتوانیم چنین شخصیت جذابی بسازیم که داستان را روشن کند و دل خواننده را ببرد. 1. اعتماد به نفس بینظیر اما نه خودخواهانه اولین ویژگی که هر مرد کاریزماتیک باید داشته باشد، اعتماد به نفس است. این اعتماد به نفس نباید به غرور یا خودبزرگبینی تبدیل شود، بلکه باید از درون شخصیتش بیرون بیاید. او باید بداند که تواناییهایی دارد، اما هیچوقت به خود اجازه نمیدهد که از دیگران برای این تواناییها بالاتر باشد. این شخصیت به هیچوجه نیاز به تأیید ندارد و بهطور طبیعی جذاب است. راهکار: - نشان بده که او همیشه مطمئن است که چه کاری میخواهد انجام دهد، حتی در شرایط بحرانی. - این اعتماد به نفس را با کمی دلسوزی و فروتنی همراه کن. مثلا او میتواند کاری را انجام دهد که همه از آن میترسند، اما با برخوردی آرام و بیادعا. 2. توانایی گوش دادن و توجه به دیگران مردان کاریزماتیک معمولاً شنوندگان خوبی هستند. آنها به دیگران گوش میدهند و این حس را منتقل میکنند که هر کسی که با آنها صحبت میکند، مهم است. این ویژگی باعث میشود دیگران احساس کنند که شخصیت مورد نظر توجه خاصی به آنها دارد و به همین دلیل، بهشدت تحت تأثیر قرار میگیرند. راهکار: - نشان بده که شخصیت اصلی در مکالماتش توجه خاصی به جزئیات دارد. شاید او از یک نکته کوچک که شخصی دیگر گفته یاد میکند یا به یاد میآورد که چه چیزی برای کسی مهم است. - او ممکن است با تکان دادن سر یا ایجاد تماس چشمی نشان دهد که در حال گوش دادن است و برای آن فرد اهمیت قائل است. چطور یک رمان عاشقانه پرطرفدار بنویسیم؟ 3. اراده قوی و توانایی رهبری یک مرد کاریزماتیک نمیترسد که مسئولیت را بر عهده بگیرد. او در مواقع سخت و پیچیده در مقابل مشکلات میایستد و توانایی رهبری گروه یا موقعیتهای دشوار را دارد. این ویژگی باعث میشود که دیگران به او اعتماد کنند و از او پیروی کنند. راهکار: - شخصیت باید در شرایط بحرانی تصمیمات قاطع و درستی بگیرد. حتی اگر از او بپرسند که چرا چنین تصمیمی گرفته، او با اعتماد به نفس کامل جواب میدهد. - او میتواند دیگران را به سمت یک هدف مشترک هدایت کند، بدون اینکه لازم باشد از زور یا دستورات مستقیم استفاده کند. 4. خونسردی در مواجهه با بحرانها هیچچیز به اندازهی خونسرد بودن در مواجهه با بحرانها کاریزماتیک نیست. وقتی همه دچار استرس یا نگرانی میشوند، مرد کاریزماتیک آرامش خود را حفظ میکند و این حس را به دیگران منتقل میکند. این ویژگی باعث میشود دیگران او را بهعنوان یک منبع ثبات و اطمینان ببینند. راهکار: - در صحنههایی که دیگران به شدت مضطرب هستند، شخصیت باید آرامش خود را حفظ کند. مثلا ممکن است در یک موقعیت خطرناک با لبخند به دیگران بگوید: «نگران نباشید، همهچیز درست خواهد شد.» - او در چنین مواقعی تصمیمات منطقی میگیرد و از اقدامات impulsive خودداری میکند. چطور ایده های جدید پیدا کنیم 5. صداقت و صدای درونی قوی مردان کاریزماتیک باید باور داشته باشند که صداقت در هر موقعیتی مهم است. آنها نمیترسند که نظرات واقعیشان را بیان کنند و اگر اشتباهی مرتکب شوند، از پذیرفتن آن نمیترسند. این ویژگی باعث میشود که دیگران به آنها اعتماد کنند و از رفتارشان الگوبرداری کنند. راهکار: - شخصیت باید در موقعیتهای مختلف صادق باشد، حتی اگر این صداقت باعث ایجاد مشکلاتی شود. برای مثال، او ممکن است در یک موقعیت حساس به کسی بگوید که فکر میکند ایدهاش اشتباه است، اما این را بهطرزی محترمانه و معقول بیان کند. - او در عین صداقت، توانایی ابراز احساسات خود را دارد و این صداقت به او کمک میکند تا ارتباطات عمیقتری برقرار کند. 6. شوخطبعی و حس سرگرمی هیچ چیز به اندازهی یک شوخی به موقع نمیتواند جاذبهی مرد کاریزماتیک را افزایش دهد. یک مرد کاریزماتیک معمولاً فردی با حس شوخطبعی است که توانایی دارد هر موقعیتی را با یک شوخی بهبود بخشد. اما نکتهی مهم این است که شوخطبعی او باید طبیعی باشد و به موقع استفاده شود. راهکار: - شخصیت باید در موقعیتهای پرتنش یا خستهکننده از شوخیهای ظریف استفاده کند. مثلاً وقتی همه به شدت درگیر یک مشکل هستند، او با یک شوخی ساده فضا را از تنش خارج میکند. - شوخیهای او باید از نوعی خودآگاهی باشد؛ بهعنوان مثال، او ممکن است با خود شوخی کند یا به رفتارهای خود اشاره کند بدون اینکه باعث بیاحترامی به دیگران شود. 7. قدرت زبان بدن زبان بدن نقش مهمی در کاریزما دارد. مرد کاریزماتیک باید از زبان بدنش بهطور مؤثر استفاده کند تا اعتماد به نفس و جذابیتش را نشان دهد. او بهطور طبیعی از حرکات بدنش برای تأثیرگذاری بیشتر استفاده میکند، بدون اینکه بهنظر برسد در حال تظاهر است. راهکار: - شخصیت باید از حرکات بدنی باز و اعتماد به نفس استفاده کند؛ مثلاً ایستاده با شانههای صاف و نگاه مستقیم به چشمها. - او ممکن است در موقعیتهای اجتماعی بهطور طبیعی وارد فضاهای شخصی افراد شود، اما با احترام و بهطور غیرتهاجمی این کار را انجام دهد. - استفاده از لبخندهای واقعی و تماس چشمی به خواننده احساس میدهد که شخصیت مهم و تأثیرگذار است. 8. دلمشغولیها و جاهطلبیها مرد کاریزماتیک باید انگیزههای شخصی و جاهطلبیهای خاص خود را داشته باشد. او باید چیزی برای پیگیری داشته باشد که از آن احساس رضایت کند و این به او کمک میکند تا دیگران را به سمت خود جذب کند. راهکار: - شخصیت باید در داستان با هدفی بزرگتر از خود به جلو حرکت کند. این هدف میتواند شغلی، اجتماعی یا حتی شخصی باشد. - آنها باید نشان دهند که در حال تلاش برای رسیدن به این هدف هستند، حتی اگر این مسیر دشوار باشد. این جاهطلبی و انگیزه میتواند خواننده را به خود جذب کند. توصیه های هاروکی موراکامی به نویسندگان جمعبندی خلق یک مرد کاریزماتیک برای داستان، بیشتر از داشتن ویژگیهای ظاهری جذاب به عمق شخصیت و رفتار او بستگی دارد. او باید فردی باشد که احساسات و انرژیهای مثبت خود را به دیگران منتقل میکند، اعتماد به نفس دارد، و در عین حال انسانی است که دیگران از او الهام میگیرند. - اعتماد به نفس واقعی داشته باشد، بدون غرور. - شنوندگان خوبی باشد و به دیگران توجه کند. - توانایی رهبری و تصمیمگیری در شرایط بحرانی را داشته باشد. - خونسرد باشد و آرامش را منتقل کند. - صداقت و قدرت بیان احساسات واقعی را داشته باشد. - شوخطبع و دارای حس سرگرمی باشد. - از زبان بدن بهطور مؤثر استفاده کند. - هدفمند و با جاهطلبی باشد. و در نهایت، مهمترین ویژگی: او باید جذاب باشد، اما نه به خاطر آنچه که دارد، بلکه به خاطر آنچه که هست.-
- 1
-
-
- آموزش نوشتن
- آموزش نویسندگی
- (و 5 مورد دیگر)
-
نویسندگان تازهکار از چه اشتباهاتی پرهیز کنند | انجمن نودهشتیا
هانیه پروین پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آموزش نویسندگی
نویسندگان تازهکار از چه اشتباهاتی پرهیز کنند؟ نوشتن، دنیای پیچیده و جذابی است. هر نویسندهای، از تازهکار تا حرفهای، با چالشهایی روبهرو میشود که نه تنها بخشی از روند یادگیری است، بلکه به نوعی گاهی برای نویسندگان تجربههای دردناک و پربار به حساب میآید. در این مقاله میخواهیم به اشتباهات رایجی که نویسندگان تازهکار مرتکب میشوند، بپردازیم و راههایی برای اجتناب از آنها ارائه دهیم. البته اینطور نیست که بخواهیم با انگشت به کسی اشاره کنیم، بلکه هدف این است که با هم پیشرفت کنیم و کمتر به بنبستهای رایج برسیم. 1. عدم داشتن طرح یا نقشه راه یکی از اولین اشتباهات رایج نویسندگان تازهکار، شروع کردن به نوشتن بدون داشتن هیچگونه طرح یا نقشه راهی است. داستان مثل یک سفر است، و اگر مقصد خود را ندانید، ممکن است به جایی برسید که اصلاً به آنجا نخواستید بروید! برخی از نویسندگان به خودشان میگویند: "بیاید شروع کنیم، بعداً همهچیز حل میشود." این روش ممکن است در داستانهای کوتاه یا متنهای کمحجم جواب بدهد، اما در نوشتن رمان یا داستانهای بلند، به دردسر خواهید افتاد. مثال: فرض کنید میخواهید یک داستان دربارهی یک قهرمان بنویسید که باید دنیای جادویی را نجات دهد. بدون نقشه راه، میتوانید به راحتی شخصیت اصلی را در شرایط مختلف قرار دهید و سپس فراموش کنید که او قرار بود چهکار کند! "او الان باید چه کار کند؟" سوالی است که شاید در نیمههای داستان به خودتان بپرسید، اما دیر شده و داستان به گمراهی میرود. راه حل؟ قبل از شروع، وقت بگذارید و طرحی کلی از داستانتان بنویسید. لازم نیست همهچیز را به دقت تعیین کنید، اما یک طرح ابتدایی که شامل شروع، میانه و پایان داستان باشد، میتواند شما را در مسیر درست نگه دارد. چطور با انتقاد و نقدهای منفی کنار بیام؟ | انجمن نودهشتیا 2. کپیبرداری از نویسندگان دیگر این اشتباه، به ویژه برای نویسندگان تازهکار، بسیار جذاب است. وقتی شما در حال یادگیری نوشتن هستید، طبیعی است که بخواهید از نویسندگان محبوب خود الهام بگیرید. اما دقت کنید که خط باریک بین الهام گرفتن و کپیبرداری وجود دارد. کپیبرداری نه تنها نشاندهنده ضعف خلاقیت است، بلکه خوانندهها هم خیلی زود متوجه میشوند. مثال: اگر داستان شما دقیقاً شبیه به یک کتاب پرفروش باشد، حتی اگر جملات را تغییر دهید، باز هم چیزی به جز نسخهای ضعیفتر از آن کتاب نخواهد بود. شاید با خود بگویید "خب، اگر همه عاشق این نویسندهاند، پس من هم باید اینطور بنویسم!" اما به یاد داشته باشید که خوانندگان میتوانند تفاوتها را احساس کنند. راه حل؟ شخصیتها، جهانها و سبکهای نوشتاری جدیدی خلق کنید. الهام گرفتن از دیگران عالی است، اما باید آن الهام را به چیزی منحصر به فرد تبدیل کنید. خودتان باشید و خلاقیتتان را به رخ بکشید. 3. بیش از حد توصیف کردن یکی از اشتباهات بزرگ دیگر، توصیفهای بیش از حد در داستان است. وقتی شروع به نوشتن میکنید، وسوسه میشوید که جزئیات زیادی را دربارهی محیط، لباسها، رنگها، و حتی صدای پاها اضافه کنید. اما حقیقت این است که این کار به ندرت به بهبود داستان کمک میکند. در واقع، توصیفهای بیش از حد ممکن است داستان را کند کنند و حتی باعث خستگی خواننده شوند. مثال: "سقف اتاق، که از چوبهای کهنه ساخته شده بود، رنگی خاکی داشت که بعد از سالها استفاده به زردی متمایل شده بود. در کنار پنجره، پردهای از جنس ابریشم وجود داشت که رنگش مثل آسمان پس از بارش باران، آبی ملایم بود." در اینجا، نه تنها از دقت در جزئیات استفاده شده، بلکه بیشتر از آن چیزی که لازم است توصیف شده است. شاید این توصیفها زیبا باشند، اما اگر از نقطهنظر داستانی به آنها نگاه کنید، هیچ کمکی به پیشرفت داستان نمیکنند. راه حل؟ از توصیفها به اندازه و در زمان مناسب استفاده کنید. به یاد داشته باشید که هدف شما ایجاد تصویر در ذهن خواننده است، نه ارائه یک دیکشنری از جزئیات! 4. ترس از ویرایش یکی از بزرگترین دشمنان نویسندگان تازهکار، ترس از ویرایش است. وقتی برای اولین بار چیزی مینویسید، احساس میکنید که این متن باید بینقص باشد. اما باید بپذیرید که نوشتن خوب در مراحل مختلف فرایند نوشتن به وجود میآید، نه در اولین تلاش. خیلی از نویسندگان تازهکار از ویرایش و تغییرات میترسند چون فکر میکنند متن اولیهشان باید کامل باشد. مثال: فکر کنید که شما یک جمله فوقالعاده نوشتید: "آسمان در شب سیاه و بیستاره بود و تنها صدای باد وحشی به گوش میرسید." حالا باید واقعاً این جمله را با دقت بررسی کنید. آیا واژهها مناسباند؟ آیا احساسات خواننده را برانگیخته میکند؟ ممکن است متوجه شوید که این جمله به اندازهی کافی تأثیرگذار نیست، و نیاز به ویرایش دارد. نه تنها این ایراد ندارد، بلکه این نشاندهندهی رشد شما به عنوان یک نویسنده است. راه حل؟ نوشتن و ویرایش دو فرآیند جداگانه هستند. اجازه دهید اولین نسخهتان باشد، و بعد با تمرکز بر روی اصلاح و بهبود آن، متن خود را به چیزی فوقالعاده تبدیل کنید. چطور رمان یا داستانم رو ویرایش کنم | انجمن نودهشتیا 5. نادیده گرفتن بازخورد نویسندگان تازهکار اغلب از دریافت بازخورد از دیگران میترسند. آنها فکر میکنند که اگر کسی چیزی منفی بگوید، یعنی نوشتنشان اصلاً خوب نبوده. در حالی که این ترس کاملاً طبیعی است، اما باید بدانید که بازخورد به شما کمک میکند که از اشتباهاتتان درس بگیرید و بهتر شوید. مثال: فرض کنید داستانی نوشتهاید و یک نفر به شما میگوید که داستان خیلی پیچیده است و بعضی قسمتها را به سختی میتواند دنبال کند. به جای اینکه از این بازخورد دفاع کنید و بگویید "نه، داستان من عالیه!" باید به دقت به آن گوش کنید و بررسی کنید که آیا واقعاً میتوانید آن بخشها را سادهتر کنید. راه حل؟ بازخورد را به چشم یک فرصت برای یادگیری ببینید، نه یک حمله شخصی. به نظر دیگران احترام بگذارید و از نظرات آنها برای بهبود کار خود استفاده کنید. چطور جذاب تر بنویسم | انجمن نودهشتیا اینها چند اشتباه رایج بود که میتواند به راحتی کار نویسندگان تازهکار را سخت کند. اگر از این اشتباهات اجتناب کنید، نه تنها روند نوشتن شما روانتر خواهد شد، بلکه داستانهای بهتری خواهید نوشت. به یاد داشته باشید که نوشتن یک مهارت است که با تمرین و یادگیری از اشتباهات شکل میگیرد، پس نترسید، بنویسید و از این سفر لذت ببرید!-
- آموزش نویسندگی
- چطور کتاب بنویسیم
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :