جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'چطور کتاب بنویسم'.
2 نتیجه پیدا شد
-
آیا رمانم فروش میره؟ | ویژگی رمان های پرفروش | انجمن نودهشتیا
هانیه پروین پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آموزش نویسندگی
بیا بریم سراغ یکی از سوالای طلاییِ نویسندهها: «اصلاً کتابم میفروشه؟» سوالی که نیمهشب، وسط دو لقمه اضطراب، میاد سراغ آدم. ببین، نوشتن کتاب مثل کاشتن یه دونهست. تو نمیدونی دقیقاً کی و کجا سبز میشه، ولی اگه خاک رو بشناسی، آب درست بدی و خورشید حواسش باشه، احتمال گل دادن خیلی بالا میره. حالا سوال اینه: آیا کتابت بازار فروش داره؟ جواب کوتاه: بستگی داره! جواب بلند: وایسا، اومدم برات مفصل بریزمش بیرون. --- اول از همه: «پرفروش بودن» با «خوب بودن» فرق داره بذار یه چیزو همین اول کار صاف کنیم: خیلی کتابای خوب هستن که کمفروشن. و خیلی کتابای متوسط هستن که میفروشن مثل چی. چرا؟ چون فروش، فقط به کیفیت ادبی نیست. به: - موضوع - سبک روایت - نیاز بازار - تبلیغات - زمان انتشار - و البته یهکم شانس هم ربط داره! پس اگه کتابت شاهکار ادبیه، ولی در مورد چگونگی تولید قاشق چایخوری تو عصر سلجوقیهست، ممکنه فقط مخاطب خاص پیدا کنه. اما اگه یه داستان معمولی بنویسی ولی قلابدار و جذاب و بهموقع، ممکنه پرفروش بشه! 1. موضوعات پرکشش و آشنا (یا تابوشکن و کنجکاویبرانگیز) مردم دنبال چیزایین که حس کنن بهشون مربوطه، یا چیزایی که ازش فرار میکنن اما دلشون میخواد از پشت شیشه نگاهش کنن. مثال: - خیانت، عشق ممنوع، راز خانوادگی - بیماری، مرگ، زندگی پس از آن - شهرهای خیالی، جوامع پادآرمانشهری (dystopian) - نوجوانی، بحران هویت، سفر رشد نمونه: *پنجاه سایهی گری* (در حد خودش) فروشو ترکوند، چون با یه موضوع تابو بازی کرد، اونم تو یه فضای شبهعاشقانه. --- 2. شروع قلابدار و پایاندار! کتابی که از صفحهی اول دلتو نبَره، جا نمیندازه. و کتابی که آخرش مثل بادکنک خالی بشه، تو ذهن نمیمونه. پرفروشها معمولاً: - از صفحهی اول یه سؤال بزرگ تو ذهن خواننده میکارن - هر فصل رو با یه کشش جدید میبرن جلو - آخرش یه طوری تموم میکنن که یا اشکت دربیاد، یا بخوای دادی بزنی: «یعنی چی؟!» و بری دنبالهشو بخری! چطوری کتابم رو تبلیغ کنم؟ | انجمن نودهشتیا --- 3. شخصیتهایی که تو سر آدم لونه میکنن شخصیت خوب، اونیه که وقتی کتابو میبندی، هنوز تو اتاقت راه میره. پرفروشها شخصیتهایی دارن که یا عاشقشون میشی یا دلت میخواد بکشیشون. ولی بیتفاوت نمیمونی. مثال: «هری پاتر» اگه خودش نبود، با اون همه جادو هم به دل نمینشست. یا «الیزابت» تو غرور و تعصب؛ همه ازش یه جور دلبستهگی پیدا میکنن، چون واقعی و لجباز و دوستداشتنیه. --- 4. زبان روان، روایت جذاب پرفروشها معمولاً خیلی عجیبغریب نمینویسن. زبانشون روانه، دیالوگاشون واقعیان، جملههاشون مثل قند میرن پایین. نه اینکه سطحی باشن، ولی پیچیده و مبهم و فلسفی هم نیستن (مگر اینکه اونم بفروشه، مثل *کافکا در کرانه* هاروکی موراکامی!) چطور یک رمان عاشقانه پرطرفدار بنویسیم؟ | انجمن نودهشتیا 5. لحظات “واو” و “آخ” تو هر رمانی باید لحظههایی باشه که مخاطب با خودش بگه: - «واااای اینو ببین!» - «نه خدایا نهههه!» - «این چرا این کارو کرد؟!» - یا سکوت کنه و یه قطره اشک بچکه رو صفحه... این لحظهها معمولاً تبدیل میشن به چیزایی که تو فضای مجازی دستبهدست میشن، یا باعث میشن طرف شب تا صبح بیدار بمونه. نویسندگان تازهکار از چه اشتباهاتی پرهیز کنند | انجمن نودهشتیا --- حالا برگردیم به سوال اول: چطوری بفهمی کتابت ممکنه بفروشه؟ 1. با صدای بلند بخونش. اگه خودت خسته شدی، وای به حال بقیه. 2. چند تا خوانندهی آزمایشی بگیر. نه فقط مامان و رفیق صمیمی. آدمای متفاوت از جنس مخاطب هدفت. ببین کجاها ذوق میکنن، کجاها حوصلهشون سر میره. 3. یک پاراگراف تبلیغاتی براش بنویس. اگه نشد تو دو جمله کتابتو هیجانانگیز معرفی کنی، یعنی باید یه کم محتوای داستانو قلابدارتر کنی. 4. بازار رو رصد کن. ببین کتابهای پرفروش الان دارن در مورد چی حرف میزنن. نه برای تقلید، برای درک ذائقه بازار. --- جمعبندی: کتابت اگه قصهی خوبی داره، شخصیتاش زندهان، شروعش محشره، با یه زبان شیرین و یه پایان حسابشده، صد در صد میتونه بفروشه. فقط باید درست معرفیش کنی، بذاری دیده شه، و یه کوچولو صبور باشی. همین الان برو یه لیست از کتابای پرفروش امسالو دربیار، با کتاب خودت مقایسه کن.-
- 2
-
-
- فروش کتاب
- چطور کتاب بنویسم
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
چطور رمان عاشقانه بنویسم | انجمن نودهشتیا
هانیه پروین پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آموزش نویسندگی
📘|• به دلایل زیادی باید یاد بگیرید چطور رمان عاشقانه بنویسید. یکیش اینکه ژانر عاشقانه به شدت محبوب و سودآوره. طبق آمار سال ۲۰۱۵، کتابهای عاشقانه در آمریکا برای ناشران و نویسندگان مستقل، سالیانه بیش از ۱.۰۸ میلیارد دلار درآورده. چطور رمان تاریخی بنویسم!؟ 📘|• کتابی که شخصیتهاش بهطور ساده و سطحی به هم جذب میشن، کلیشهایه. طرفداران سرسخت ژانر عاشقانه میتونن تا حدی پیشبینیپذیر بودن کتابتون رو بپذیرن، اما اگه میخواید مخاطبان زیادی داشته باشید تنش عاشقانه رو به تصویر بکشید. 📗|• حالا تنش عاشقانه چیه؟ یعنی کاری کنید که قبل از اینکه عاشقان به هم بپیوندند، تعلیق وجود داشته باشه. 📒|• برای مثال، در کتاب «غرور و تعصب» اثر جین آستین، الیزابت بنت و آقای دارسی مثال خوبیاند: 📙|• در اولین دیدار این دو شخصیت، الیزابت به شارلوت میگه: «خانم، گمونم میتونم بهتون قول بدم هیچوقت با این آقا نرقصم.» البته این حس دوطرفهست، چون آقای دارسی هم همین نظر رو به الیزابت داره. 📕|• خواننده با خوندنش فرض میکنه که ممکنه این دو شخصیت با هم برقصن و تنش عاشقانه قراره پیش بیاد. خواننده از همونجا از خودش میپرسه که آشناییِ الیزابت و دارسی چطور پیش خواهد رفت؟ 📘|• برنامههای تلویزیونی طنز عاشقانه مثل «دختر جدید» یا «پروژهی میندی»، تنش عاشقانه رو اینجور میسازن که شخصیتها عشق زودگذری داشته باشن که عواقب خاصی نداره و در عین حال به معشوق اصلی نزدیکتر میشن. 📗|• گاهی به وضوح معلومه که به هم علاقه دارن، اما شخصیتها مدام بگومگو میکنن و رابطهشون هی بین دو قطب نفرت و عشق جابهجا میشه. 📒|• اینجوری تضادی بین نزدیکیهای زودگذر و علاقهی خالصانه به وجود میاد که باعث افزایش تنش عاشقانه و هدایت شدن شخصیتها به سمت عشقی عمیق میشه. 📙|• در داستانهای مهیج و جنایی، سوالهای «چه کسی» و «چرا» معمولا نیروی محرکهی داستاناند. اگه میخواید یاد بگیرید چطور رمان عاشقانه بنویسید، باید اهمیت سوال «چه وقت؟» رو بیاموزید. 📕|• تنش عاشقانه از این سوال به وجود میاد: «چه موقع شخصیتهایی که شیمیِ عاشقانه بینشونه و به هم علاقهمندن، به همدیگه میرسن؟» چطور بحث و جدل های رمان عاشقانه رو بنویسم؟! 2⃣ نشون بدید چطور زوجِ عاشق با هم سازگارند، در عین حال بههم نمیان. 📘|• این گفته که «متضادها به هم جذب میشوند» در تمام سناریوها درست نیست. 📗|• گاهی علایق، خلقوخو، حس شوخطبعی و جهانبینی زوج داستان تقریبا همسانه. در عین حال اختلاف و درگیریای وجود داره که تنش و تعلیق به وجود میاره و داستان رو جلو میبره. 📒|• اگر شخصیتهای اصلی رمان عاشقانهتون مدام و مبالغهآمیز عشق و عاشقی کنند، باورپذیر نیست. چون موانعی سر راه عشق هستن و ناسازگاریهایی در بیشتر روایط وجود داره که طرفین باید روشون کار بشه. 📙|• وقتی دارید شخصیتها رو میسازید درباره جور بودن و نبودن شخصیتها فکر کنید. 📕|• اهداف نهایی اونا میتونه: ● مشابه باشه؛ هردو از سفر و ماجراجویی خوششون بیاد. ● متفاوت باشه؛ یکی تشنه مقام و موفقیت باشد، اون یکی فقط حامی باشه. ● اگر هر دو شخصیت جاهطلب باشند، میتونه باعث کشمکش بینشون بشه. 📘|• چه اهداف اصلی شخصیتهاتون جور باشند یا نباشند، مطمئن بشید که در داستان مواقعی هست که چیزهای متفاوت و متضادی رو بخوان. اینطور تنش و اختلافی به وجود میاد که منجر به تعلیق میشه. 📗|• اگه کشمکش توی داستانتون نباشه، فقط «آدمهای شاد توی دنیای شاد» ساختید که داستان رو سطحی و پیشبینیپذیر میکنه. به شخصیتهای عاشق نقصهایی بدید که پیرنگ فرعی رو جلو میبرن. 📘|• شخصیتهای عالی نقص دارن. نقصها کشمکش درونی میسازن که به وقتش میتونه باعث پویایی رابطه شخصیتها بشه. 📗|• در رمان عاشقانه، ممکنه خواننده احساس کنه داستان فقط درباره عشق شخصیتهاست. از نقصهای شخصیتها استفاده کنید که پیرنگهای فرعی جذاب رو پیش ببرید. 📒|• برای مثال، در کتاب «جین ایر» اثر شارلوت برونته، روچستر به ظاهر خشن و بیادبه، اما از درون نرمتره. وقتی جین ایر رازی درباره اون کشف میکنه، نقص روچستر توضیح داده میشه. پیرنگ فرعی راز روچستر، توضیح میده که چرا شخصیت گوشهگیر و محتاطی داره. از کجا شروع کنم؟! چطور رمانم رو شروع کنم؟؟ 4⃣ از هر مرحلهی رابطه عاشقانه به خوبی بهره ببرید. 📙|• از هر مرحلهی رابطه عاشقانه طوری بهره ببرید که اجزای مهم داستان یعنی پرسشهای «چرا»، «چه کسی»، «کجا»، «کِی» و «چه چیزی» گسترده بشن. 📕|• مرحلههای رابطه عاشقانه: 🖌• برخورد اول: ملاقاتی آمیخته با راز و رمز طرف مقابل... ممکنه شخصیتها پیشفرضهای درست یا اشتباهی دربارهی هم داشته باشن. 🖌• آشنا شدن: شخصیتها کمکم همدیگه رو میشناسن. بعضی پیشفرضهاشون درست درمیاد، بعضیهاش تغییر میکنه. علاقهای کمکم شکل میگیره. همچنین ممکنه پرچمهای قرمزی وجود داشته باشن که بذر تردید رو میپاشن. 🖌• اولین حرکت: یک یا هردو شخصیت یه حرکتی میزنن، چون میخوان به رابطهای فراتر از عشق افلاطونی برسن. 🖌• مرحلهی ماه عسل: عاشقان همدیگه رو با عینک سرخ عشق میبینن. هردو احساس خوبی دارن. 🖌• مرحلهی پسا ماه عسل: بسته به اینکه رابطه موندگار میشه یا نه، شخصیتها صمیمیتر میشن و نقاط قوت و ضعف همدیگه رو بهتر میشناسن. در انتها یا رابطهشون پایان خوبی داره یا بهخاطر موانع حلنشدنی، از هم جدا میشن. 📘|• وقتی رمان عاشقانه مینویسید، خوبه که برای خودتون خلاصهای از قوس عاشقانه بنویسید و تماشا کنید که چطور عشق رشد میکنه. 📗|• مرحلهای هست که تعلیق و اختلاف نظر یا پرسشهای اساسی ایجاد نمیکنه؟ البته این مرحلهها در همه روابط وجود ندارن. گاهی مردم توی همون برخورد اول حرکتشون رو میزنن. به نظرتون چه عواقبی داره؟ 📒|• برای مثال، اگه شخصیتها با عجله وارد رابطه بشن، ممکنه متوجه هشدارهای مهمی نشن که نشون میده رابطه محکوم به شکسته. 5⃣ نشون بدید که شخصیتهای فرعی چطور روی اصلیها تاثیر میذارن. 📙|• حتی اگه به نظر میاد شخصیتها توی دنیای جداگانهی خوشگل موشگلشون زندگی میکنن، حقیقت اینه که رابطه عاشقانه توی تار عنکبوتی از باقی روابط شکل میگیره. 📕|• شخصیتها ممکنه با تایید یا مخالفت خانواده و دوستانشون روبهرو بشن. ممکنه کشمکشها و اختلافهای کوچکی ایجاد بشه که چالشهای جدیدی ایجاد میکنن. 📘|• پس فکر کنید و ببینید که شخصیتهای فرعی چطور روی رابطه عاشقانه شخصیتهای اصلی تاثیر میذارن؟ 📗|• شخصیتهای فرعی رو وارد دنیای شخصیتهای عاشق بکنید و ببینید که چطور تنش ایجاد میشه و پیرنگ رشد میکنه. 📒|• در کتاب عاشقانهی لئو تولستوی، «آنا کارنینا»، رابطهی نامشروع آنا با کنت پیرپسر ورونسکی، پیچیدهتر میشه هنگامی که اخلاقیات جامعه ندای وجدان رو بیدار میکنن و شوهر آنا هم درباره رابطه میفهمه. 📙|• رابطه نامشروع آنا با ورونسکی در دنیایی باورپذیر اتفاق میافته که توش تعهد به دیگران روی انتخابهای عاشقانه شخصیتها و گزینههاشون تاثیر میذاره. 📕|• روابط عاشقانه به ندرت فقط درباره دو نفرند. •[📚]• پایان-
- 1
-
-
- آموزش نویسندگی
- چطور کتاب بنویسم
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :