رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'نویسندگی در نودهشتیا'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • عمومی
    • قوانین نودهشتیا
    • همه چیز در مورد نودهشتیا
    • پرسش و پاسخ
  • تایپ و شروع نویسندگی
    • تایپ رمان
    • داستان کوتاه
    • صفحه نقد رمان ها
    • رمان های متروکه
    • دلنوشته
  • تالار رمان های برتر
    • رمان های نخبگان برگزیده
    • رمان های مورد تایید مدیران
    • رمان های مورد پسند کاربران
  • تالار خدمات نودهشتیا
    • درخواست خط طرح و چارت بندی پارت ها
    • درخواست ویراستاری
    • درخواست صوتی شدن رمان
    • درخواست ناظر رمان
    • درخواست طراحی کاور
    • درخواست چاپ رمان
    • درخواست تبلیغات رمان
    • درخواست رصد و بررسی اثر
  • کتابخانه نودهشتیا
    • معرفی و نقد کتاب
    • مصاحبه با نویسندگان نودهشتیا
    • معرفی آثار منتشر شده در سایت اصلی
  • تالار آموزشی
    • متفرقه
    • آموزش نویسندگی
    • آموزش ویراستاری
    • آموزش گویندگی
  • فیلم و سریال
    • معرفی فیلم و سریال
    • نقد فیلم
    • تاتر و نمایشنامه
  • موسیقی
    • معرفی موزیک
    • خوانندگان
  • ورزشی
    • فوتبالی
    • اخبار ورزشی
  • خاطره بازی نودهشتیا
    • چالش نودهشتیا
    • خاطره بازی
  • سرگرمی
    • مشاعره
    • متفرقه
  • فرهنگ و هنر
    • تاریخ
    • بیوگرافی
    • مذهبی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


About Me

  1. چالش‌های نویسندگی و راه فرار ازشون یک نقشه بقا برای اهل قلم در دنیای پُرفراز و نشیب نوشتن نوشتن، برخلاف تصور رمانتیک و فیلم‌طورش، همیشه یه فنجون قهوه و منظره بارونی و ایده‌های الهام‌بخش نیست. گاهی شبیه گیر افتادن توی هزارتوی ذهنه. گاهی شبیه کشتی گرفتن با وسواس، ترس، ناشر، بازار و حتی خودت! اما نگران نباش. این مقاله اومده تا همه‌ی اون چالش‌ها رو بکشه بیرون، بهشون چراغ قوه بندازه و بگه: «ببین! اینجوری باید از پسش بربیای.» 1. از کجا شروع کنم؟ راهکار: ایده‌تو روی کاغذ پخش کن، بدون قضاوت. یه نقشه ذهنی (mind map) بکش و از هر شاخه‌ش یه جمله بنویس. شروع نکن به نوشتن کتاب؛ فقط شروع کن به نوشتن! ۵ روش براش شروع رمان ! 2. نکنه ایده‌م کلیشه‌ایه؟ راهکار: مهم نیست ایده‌ت نو باشه، مهم اینه *چطور* تعریفش می‌کنی. مثال: «عشق ممنوع» کلیشه‌ست، ولی *غرور و تعصب* یا *نیمه‌ی تاریک ماه* تونستن باهاش شاهکار خلق کنن. --- 3. شخصیت‌هام واقعی از آب دراومدن؟ راهکار: به شخصیت‌هات شناسنامه بده. بدون چی دوس دارن، از چی می‌ترسن، چه گذشته‌ای دارن. ازشون مصاحبه تخیلی بگیر. بپرس: «صبحا چه ساعتی بیدار می‌شی؟» --- 4. چرا وسط کار دیگه نمی‌تونم ادامه بدم؟ راهکار: معمولاً چون یا ساختار نداری یا قصه برات خسته‌کننده شده. یک بار با خودت حرف بزن: «چرا اصلاً این داستانو نوشتم؟ چی می‌خواستم بگم؟» و حتماً به جای تلاش برای نوشتن عالی، فقط بنویس تا تموم شه. چگونه انگیزه نوشتن را حفظ کنیم | انجمن نودهشتیا 5. وسواس و ویرایش بی‌پایان راهکار: مرحله‌بندی کن: اول فقط بنویس، بعد فقط ویرایش. به خودت بگو: «پیش‌نویس اول قراره افتضاح باشه، و این کاملاً طبیعیه.» (اگه مقاله کاملش رو ندیدی، پایین‌تر بهت می‌دم لینک مستقیمشو!) --- 6. نکنه کسی قبلاً همچین چیزی نوشته؟ راهکار: احتمالاً آره. ولی تو با صدای خودت می‌نویسی. نگرانی از تقلید فلج‌کننده‌ست. به‌جاش سعی کن «امضای شخصی» به کارت بزنی. --- 7. چقدر طول می‌کشه تمومش کنم؟ راهکار: بستگی به برنامه‌ت داره. اگه هر روز فقط ۵۰۰ کلمه بنویسی، تو ۳ ماه یک رمان اولیه‌ داری. ساده‌ست: نویسنده‌ای که بنویسه، زودتر از کسی که فقط فکر کنه، تموم می‌کنه. --- 8. پایانش رو چجوری ببندم؟ راهکار: از همون اول، چند پایان ممکن تو ذهنت نگه دار. پایان خوب یعنی نتیجه‌گیری طبیعی از سفر شخصیت‌ها، نه یه پیچ ناگهانی بی‌منطق. به خودت بگو: «چی می‌خوام تو ذهن خواننده بمونه؟» --- 9. حالا با این فایل چیکار کنم؟ راهکار: - بازبینی کلی - بدی چند نفر بخونن (خواننده‌ی بتا) - نسخه نهایی بسازی - بری سراغ نشر یا خودچاپ (Print on Demand) --- 10. برم سراغ ناشر یا خودم چاپ کنم؟ راهکار: - اگه می‌خوای دردسر کمتر ولی درصد کمتر بگیری → ناشر - اگه کنترل کامل و درآمد بیشتر می‌خوای → خودت چاپ کن، با تبلیغ حساب‌شده --- 11. ناشر خوب کیه؟ کلاه‌بردار کیه؟ راهکار: ناشر خوب قرارداد شفاف داره، پول چاپ نمی‌گیره (یا حداقل شفافه)، پخش‌کننده داره و قبلاً کتاب موفق منتشر کرده. حواست باشه به ناشرایی که فقط می‌خوان پول بگیرن و چاپ کنن بدون هیچی در قبالش. --- 12. مجوز و شابک و فیپا از کجا بگیرم؟ راهکار: - اگه با ناشر کار می‌کنی، خودش انجام می‌ده. - اگه خودت، از سایت خانه کتاب، کتابخانه ملی، و وزارت ارشاد می‌تونی اقدام کنی. (فرایند داره ولی شدنیه.) --- 13. چقدر هزینه لازمه برای چاپ؟ راهکار: بستگی داره به تعداد تیراژ، نوع جلد، قطع، و... ولی برای یه چاپ اولیه‌ی ۲۰۰ نسخه‌ای، حدودی ۵ تا ۱۵ میلیون تومن ممکنه لازم باشه. (یا ارزون‌تر با چاپ دیجیتال) --- 14. قیمت کتابمو چطور تعیین کنم؟ راهکار: بر اساس تعداد صفحات، هزینه چاپ، قیمت بازار و ارزش perceived. معمولاً رمان بین ۸۰ تا 700 هزار تومن قیمت‌گذاری می‌شه (در حال حاضر) --- 15. چجوری کتابمو معرفی کنم؟ راهکار: - خلاصه جذاب - عکس خوب - نقل‌قول از متن - پیج یا کانال یا سایت (یه مقاله کامل تبلیغ کتاب هم قبلاً برات نوشتم، بگم دوباره بیارمش؟) --- 16. پیج بزنم؟ پول تبلیغ بدم؟ راهکار: آره! حتماً پیج بزن. برای تبلیغ هم هوشمند خرج کن. بهتره اول از بلاگرهای کوچک‌تر شروع کنی، با تست. بعد بری سراغ بزرگ‌ترها. چطوری کتابم رو تبلیغ کنم؟ | انجمن نودهشتیا 17. کسی اصلاً کتاب ایرانی می‌خره؟ راهکار: آره، اگه بدونه چی قراره بخونه. مردم دنبال قصه‌های خوب و واقعی‌ان. تو باید قصه‌تو درست برسونی دستشون. --- 18. فیدبک منفی اومد، چی کار کنم؟ راهکار: تفکیک کن: - فیدبک مفید؟ بررسی و اصلاح. - فیدبک کوبنده و بی‌منطق؟ رد شو. - نقد سازنده؟ گنجینه‌ست. اما هیچ‌کدوم نباید باعث بشه ننویسی. چطور با انتقاد و نقدهای منفی کنار بیام؟ | انجمن نودهشتیا 19. اگه کتابم نفروشه، شکست خوردم؟ راهکار: نه. کتاب نفروخته یعنی *نیاز به بازنگری یا تبلیغ بیشتر*. نه اینکه کارت بی‌ارزش بوده. بعضی کتابا سال‌ها بعد می‌گیرن. بعضیا مخاطب خاص دارن. --- 20. من واقعاً نویسنده‌م یا فقط ادعام می‌شه؟ راهکار: اگه می‌نویسی، تو نویسنده‌ای. لازم نیست اسم در کنی تا جدی باشی. --- 21. نکنه الکی دارم وقت تلف می‌کنم؟ راهکار: اگه نوشتن برات معنا خلق می‌کنه، هیچ‌وقت وقت تلف نیست. حتی اگه هیچ‌کس نخونه، تو چیزی ساختی که قبلش نبوده. --- 22. چرا کسی جدی نمی‌گیره نویسنده بودنمو؟ راهکار: چون خودشون جرأتش رو ندارن. تو کارت رو بکن، موفقیت تو، جوابشونه. --- 23. انگیزه‌م ته کشیده، چی‌کار کنم؟ راهکار: - برگرد به دلیل اولت برای نوشتن - یه داستان کوتاه بنویس برای حال خوب - با نویسنده‌های دیگه حرف بزن - و گاهی: یه استراحت واقعی بکن --- 24. این همه زحمت، در ازاش چی گیرم میاد؟ راهکار: بستگی داره چرا شروع کردی. اگه برای دل، رشد، تأثیرگذاری یا حتی درآمد. هر کدوم راه خودشو داره. ولی تو آخرش، یه کتاب تو دستاته. یه چیزی که از "هیچ" ساختی. و این... کم نیست.
  2. چطور رمان یا داستانم رو ویرایش کنم؟ (این راهکارها داستان شما رو از نو متولد می‌کنن!) نوشتن یه داستان، مثل پرواز کردن با یه هواپیمای تازه‌سازه. شما تا می‌رید بالا، پر از هیجان و احساسات هستید، اما بعد از اینکه به زمین میاید، تازه متوجه می‌شید که چقدر باید روی جزئیات کار کنید. ویرایش هم همون فرایندیه که به شما کمک می‌کنه تا این هواپیما به بهترین شکل ممکن پرواز کنه و به مقصد برسه! حالا این سوال پیش میاد: "چطور داستانم رو ویرایش کنم تا همه جزئیاتش عالی بشه؟" خب، این کار مثل پازل کردن یه دنیای جدید از شخصیت‌ها، اتفاقات و جزئیات داستانیه. ویرایش درست، داستان رو از یه کار خام به یه اثر هنری تبدیل می‌کنه. بیایید با هم چند تا راهکار خوب برای ویرایش رمان یا داستان پیدا کنیم. 1. فاصله بگیرید! (خیلی مهمه!) اول از همه، باید از داستان‌تون فاصله بگیرید. بله! درست شنیدید. ممکنه توی این لحظه به داستانتون خیلی وابسته باشید و هر کلمه و جمله‌ای که نوشتید رو مثل یک قطعه طلا ببینید. اما اگر همون موقع شروع به ویرایش کنید، احتمالاً چیزهایی رو که به راحتی میشه تغییرشون داد، نخواهید دید. حالا که داستانتون تموم شده، بذارید چند روز (یا حتی یه هفته) ازش دور بشید. این کار به شما کمک می‌کنه که با چشمانی تازه به داستان نگاه کنید و بتونید ایرادهایی رو پیدا کنید که قبل از اون ندیده بودید. وقتی از داستان فاصله بگیرید، تازه می‌فهمید چه چیزهایی اضافی هستن و چه جاهایی نیاز به تغییر داره. چطور جذاب تر بنویسم | انجمن نودهشتیا 2. ساختار رو چک کنید: این چه مسیریه؟ ویرایش داستان، فقط اصلاح غلط‌های املایی نیست! اولین چیزی که باید بررسی کنید ساختار کلی داستانه. داستان شما باید یک مسیر درست و منطقی داشته باشه. هر فصل باید به فصلی بعدی وصل بشه و به خوبی پیش بره. برای این کار می‌تونید از خودتون بپرسید: - آیا داستان من شروع و پایان خوبی داره؟ - آیا روند اتفاقات منطقی و باورپذیره؟ - آیا تعلیق و هیجان به درستی پیش می‌ره؟ برای این که مطمئن بشید داستان شما به درستی پیش میره، یک نگاه کلی به ساختار آن بندازید. آیا نقطه عطف داستان مشخصه؟ آیا همه بخش‌ها با هم هماهنگ هستن؟ این نقاط رو اصلاح کنید تا خواننده بدون هیچ تزلزلی در داستان حرکت کنه. چطوری شخصیت پردازی کنم | انجمن نودهشتیا 3. شخصیت‌ها: آیا درست نفس می‌زنند؟ شخصیت‌ها ستون‌های اصلی هر داستان هستند. اگر شخصیت‌های شما از خود واقعی نیستند یا رفتارهای غیرمنطقی دارن، کل داستان رو خراب می‌کنید. بعد از نوشتن داستان، دوباره به شخصیت‌ها نگاه کنید. آیا اون‌ها در طول داستان تغییر می‌کنن؟ آیا انگیزه‌های اون‌ها به درستی بیان شده؟ گاهی اوقات شما باید شخصیت‌ها رو عمیق‌تر کنید، حتی اگر در ابتدا فکر می‌کردید که همه چیز برای اون‌ها تمومه. مثلاً: - آیا شخصیت‌ها درون‌گرا و برون‌گرا به درستی معرفی شدن؟ - آیا با پیشرفت داستان، شخصیت‌ها رشد کرده یا تغییر کرده‌اند؟ - آیا رفتارهای شخصیت‌ها منطق و دلیل دارن؟ وقتی شخصیت‌ها تغییرات و تصمیمات منطقی داشته باشن، داستان شما به مراتب واقعی‌تر و جذاب‌تر می‌شه. 4. دیالوگ‌ها رو چک کنید: آیا آدم‌ها اینجوری صحبت می‌کنن؟ دیالوگ‌ها به شدت در ویرایش داستان مهم هستند. دیالوگ‌ها باید طبیعی و باورپذیر باشن، نه مصنوعی و به زور. به جای اینکه دیالوگ‌های طولانی و پیچیده بنویسید، سعی کنید به زبان ساده و روان بنویسید. حتی اگر شخصیت شما یک پروفسور یا یک شاعر باشه، باید همیشه در نظر بگیرید که گفتار اون‌ها باید با موقعیت و شخصیت‌شون هماهنگ باشه. برای ویرایش دیالوگ‌ها، این سوالات رو از خودتون بپرسید: - آیا این دیالوگ به شخصیت کمک می‌کنه؟ - آیا گفتار این شخصیت با وضعیت روانی او سازگاره؟ - آیا دیالوگ‌ها به پیشبرد داستان کمک می‌کنند؟ اگر جواب منفی به هر کدوم از این سوال‌ها داشتید، وقتشه که دیالوگ‌ها رو اصلاح کنید. مطمئن بشید که هر دیالوگ دلیلی برای حضور در داستان داره. چطور منظم بنویسم | انجمن نودهشتیا 5. جزئیات دقیق و توصیف‌ها: آیا همه‌چیز رو می‌بینید؟ جزئیات، همه‌چیز رو از سطح به عمق می‌برند. وقتی می‌خواهید داستان رو ویرایش کنید، مطمئن بشید که توصیف‌ها به درستی فضای داستان رو ایجاد می‌کنند. آیا شما به اندازه کافی توصیف دارید؟ آیا جزئیات محیطی، شخصیت‌ها و اتفاقات به درستی بیان شدن؟ البته، حواستون باشه که جزئیات نباید خسته‌کننده باشن. هر چیزی که به داستان اضافه می‌کنید باید در خدمت پیشبرد اون باشه. اگر به جزئیات توجه کردید، محیط، شخصیت‌ها و احساسات به راحتی برای خواننده قابل تصور خواهند بود. 6. استفاده از کلمات و افعال: آیا به اندازه کافی قوی هستن؟ گاهی اوقات، استفاده از افعال ضعیف می‌تونه داستان رو بی‌روح کنه. در ویرایش، باید افعال رو بررسی کنید و از افعال قوی‌تر و دقیق‌تر استفاده کنید. برای مثال: - به جای نوشتن "او رفت به اتاق"، بنویسید "او با قدم‌های تند به اتاق دوید." - به جای "او گفت که از این اتفاق خوشحال بود"، بنویسید "او با شور و شوق فریاد زد که از این اتفاق خوشحال است." استفاده از افعال قوی باعث میشه که داستان شما پویا و پر انرژی باشه. 7. گرامر و غلط‌های املایی: حواس‌تون جمع باشه! آخرین مرحله، ویرایش گرامری و املاییه. هرچند که این مرحله می‌تونه خسته‌کننده باشه، اما برای حرفه‌ای بودن شما ضروریه! هیچ چیزی به اندازه یک اشتباه گرامری نمی‌تونه تجربه خواندن رو خراب کنه. بنابراین قبل از اینکه داستان رو منتشر کنید، حتماً از لحاظ املایی و گرامری دوباره بررسی کنید. جمع‌بندی: ویرایش داستان ممکنه گاهی طاقت‌فرسا باشه، اما این مرحله‌یه که باعث میشه داستان شما به شکلی عالی در بیاد. شما باید به شخصیت‌ها، ساختار داستان، دیالوگ‌ها، جزئیات و البته گرامر توجه کنید. با رعایت این اصول، داستان شما نه تنها جذاب‌تر میشه، بلکه به سطح جدیدی از کیفیت می‌رسه. پس هر وقت آماده بودید، قلم رو بردارید و داستانتون رو دوباره زندگی ببخشید! ویرایش هم مثل نوشتن یه سفر هیجان‌انگیزه، فقط با دقت بیشتر. ---
  3. چطور داستانم رو جذاب‌تر کنم؟ (با این ترفندها داستان شما مثل بمب ترکونده میشه!) شاید شما هم نویسنده‌ای باشید که توی هر صفحه از داستانتون دست و پا می‌زنید و می‌گید: "خب... حالا چطور این رو جذاب‌تر کنم؟" این کاملاً طبیعیه! همه ما ممکنه توی یک بخش از داستان گیر کنیم، یا وقتی با خط به خط نوشته‌هامون نگاه می‌کنیم، احساس کنیم که داستان انگار یه کم بی‌روح شده. ولی خب نگران نباشید، شما تنها نیستید! اینجا هستیم تا با چند ترفند ساده و موثر، داستان شما رو جذاب‌تر کنیم و کاری کنیم که هیچ کسی نتونه ازش چشم برداره! 1. شروع قدرتمند، پایان بی‌نظیر اولین چیزی که باید در نظر بگیرید اینه که شروع داستان باید قدرت‌مند و گیرایی داشته باشه. اگر اولین پاراگراف نتونه خواننده رو جذب کنه، احتمالاً هیچ چیزی نمیتونه این کار رو انجام بده. به این فکر کنید که داستان شما مثل یه مهمانی بزرگه: اگه در لحظه اول مهمان‌ها رو با دست‌پخت خوب و موسیقی جذاب پذیرایی نکنید، همه دلشون می‌خواد سریع از اون مهمانی بیرون برن! چطور شروع کنیم؟ شروع داستان شما باید یک سوال مهم ایجاد کنه که خواننده رو وادار به ادامه بده. مثلاً شما می‌تونید با یک راز بزرگ، یک اتفاق عجیب یا حتی یک دیالوگ باحالش شروع کنید. "نیکلاس وقتی به خانه برگشت، متوجه شد که کلیدهاش رو گم کرده بود، ولی این بار کسی در خانه نبود که در رو باز کنه..."—خودش همه چیز رو مشخص می‌کنه، نه؟! از طرف دیگه، پایان داستان هم باید تأثیرگذار و غیرقابل پیش‌بینی باشه. بهتره که پایان داستان به اندازه شروعش جذاب باشه، طوری که خواننده با حس عمیق و رضایت‌مندی کتاب رو ببنده. چطور ایده پیدا کنم | انجمن نودهشتیا 2. رازهای شخصیت‌های پیچیده شخصیت‌های شما باید جذاب، واقعی و چندبعدی باشند. هیچ چیزی داستان رو مثل یک شخصیت بی‌جان خراب نمی‌کنه. بنابراین، به شخصیت‌ها فکر کنید که فقط وظیفه پیشبرد داستان رو نداشته باشند، بلکه باید برای خواننده قابل لمس و باورپذیر باشند. همینطور از شخصیت‌های ثانویه و حاشیه‌ای هم غافل نشید، چون همین‌ها هستن که داستان رو رنگ و بوی متفاوت می‌دن. چطور شخصیت جذاب بسازیم؟ در نظر بگیرید که شخصیت شما در حال مبارزه با یک بحران درونی باشه، یا به دنبال آرزویی که به نظر غیرممکن میاد. شاید او در ظاهر فردی قوی به نظر بیاد، اما در عمق خود شک و تردید داره. این تضادها باعث میشه که شخصیت‌ها فراموش‌نشدنی بشن. 3. دیالوگ‌هایی که هیچ‌کس نمی‌تونه ازشون بگذره یادتون باشه، دیالوگ‌ها یکی از اصلی‌ترین ارکان جذابیت داستان هستند. دیالوگ‌های شما باید مثل یک مبارزه لفظی یا یک رقص پر از هیجان باشن! شاید یه گفتگو توی ظاهر خیلی ساده به نظر برسه، اما وقتی که به خوبی نوشته بشه، می‌تونه کل داستان رو تغییر بده. نکته اینجاست که باید از کلیشه‌ها و صحبت‌های بی‌هدف پرهیز کنید. دیالوگ‌ها باید در خدمت شخصیت‌ها و پیشبرد داستان باشن. وقتی شخصیت‌ها با هم حرف می‌زنند، باید شخصیت اون‌ها توی هر جمله احساس بشه. اگر دیالوگ‌ها توی داستان شما خوب کار کرده باشن، خواننده حتی با یک جمله کوتاه هم می‌تونه بفهمه که شخصیت‌ها چطور فکر می‌کنند و چه احساساتی دارن. چطور خواننده رو بترسونیم | انجمن نودهشتیا 4. تعلیق و هیجان: قلاب داستان رو فراموش نکنید! برای جذابیت بیشتر داستان، باید هیجان و تعلیق رو به درستی در اون بگنجونید. این یعنی شما باید در هر فصل یا هر بخش از داستان، برای خواننده سوالی پیش بیارید که منتظر جوابش بمونه. هرچی سوالات بیشتر و جذاب‌تر باشه، خواننده بیشتر جذب میشه. مثلاً وقتی شخصیت شما در حال انجام یک کار خطرناک است، نباید همه‌چیز رو به راحتی پیش ببرید. بذارید سوالاتی ایجاد بشه: "آیا اون موفق میشه؟" "چه چیزی در انتظارشه؟" با این ترفند، خواننده با دقت بیشتری داستان رو دنبال می‌کنه. این کار می‌تونه هیجان‌انگیزترین قسمت داستان شما باشه. 5. جزئیاتِ مهم: همه‌چیز توی جزئیاته! شاید فکر کنید که جزئیات توی داستان همیشه مهم نیستن، ولی خب، واقعیت اینه که جزئیات می‌سازن! از نوع لباس شخصیت‌ها گرفته تا توصیف دقیق محیط، همه این‌ها باعث می‌شن داستان شما زنده بشه. جزئیات دقیق و به‌جا می‌تونند روح جدیدی به داستان شما بدهند. مطمئن بشید که توصیف‌ها حواس‌پرتی ایجاد نمی‌کنن، بلکه باید به پیشبرد داستان کمک کنن. مثلاً اگر شخصیت شما در حال عبور از یک خیابان شلوغ هست، می‌تونید جزئیات در مورد صدای ماشین‌ها، رنگ‌های تابلوها، یا حتی عرق کردن پیشانی شخصیت رو توصیف کنید تا فضای داستان به شدت ملموس بشه. توصیه های هاروکی موراکامی به نویسندگان | انجمن نودهشتیا 6. تغییر در زاویه دید: دنیا از نگاه‌های مختلف گاهی وقت‌ها تغییر زاویه دید داستان می‌تونه رویدادهای جدید و جالبی رو به شما نشون بده. شما می‌تونید در یک قسمت از داستان، زاویه دید رو از اول شخص به سوم شخص تغییر بدید، یا برعکس. این تغییر زاویه دید می‌تونه به شما کمک کنه که بیشتر احساسات شخصیت‌ها رو نشون بدید یا دیدگاه‌های متفاوت از اتفاقات رو به خواننده انتقال بدید. به طور مثال، اگر داستان شما از زبان یک شخصیت عاشقانه روایت میشه، می‌تونید بخشی رو از زاویه دید یک شخصیت مخالف بنویسید تا فضای داستان تغییر کنه و تنش بیشتری به وجود بیاد. --- جمع‌بندی: برای جذاب‌تر کردن داستان، شما باید همه‌چیز رو در دست بگیرید: از شروع داستان گرفته تا شخصیت‌ها، دیالوگ‌ها، جزئیات و تعلیق. اگر بتونید این ارکان رو به خوبی با هم ترکیب کنید، داستان شما دیگه یک چیز معمولی نیست، بلکه یه تجربه هیجان‌انگیز برای خواننده میشه. یادتون باشه، هیچ داستانی به اندازه داستانی که خودتون عاشق نوشتنش هستید، جذاب نخواهد بود. پس از داستان خود لذت ببرید و اجازه بدید که همین لذت به خواننده منتقل بشه!
  4. 1⃣آرام‌آرام تنش رو بالا ببرید. ☄️پیش‌بینی و انتظار، ترس رو افزایش می‌ده. علت ترس رو زود لو ندید، آرام‌آرام براش مقدمه‌چینی کنید. سرنخ بندازید و اجازه بدید وحشت لابه‌لای صفحات و جزئیات و حس ناآرامی بخزه. 2⃣حس‌وحال تنهایی ایجاد کنید. ☁️موقعیت‌های که شخصیت داستانتون توش از لحاظ فیزیکی یا احساسی تنها و منزویه، ترسناک می‌شن. مکان‌های تنگ و تاریک یا حس جداافتادن از امنیت آدم رو آسیب‌پذیر می‌کنه. این جور شخصیت داستانتون و خواننده‌هاتون حس گیر افتادن و ناتوان بودن خواهند داشت. 3⃣از ناشناخته‌ها بهره بگیرید. 🕯غریزه‌ی بدوی انسانی، ترس از ناشناخته‌هاست. کامل توضیح ندید که چه اتفاقی داره می‌افته؛ خطر رو کمی رازآلود جلوه بدید. این‌طور تخیلات خواننده جای خالی رو پر می‌کنه که معمولاً وحشتناک‌تره. چطوری کشمکش رمان رو بنویسم؟ کلیک کن! 4⃣ترس روان‌شناختی اضافه کنید. 👁از تهدیدهای فیزیکی فراتر برید و روان شخصیت رو بکاوید. بازی‌های ذهنی، پارانویا و فروپاشی روانی باعث می‌شه خواننده نتونه واقعیت رو از خیال تشخیص بده و محیطی مرعوب‌کننده به وجود میاد که حتی چیزهای آشنا توش به نظر شرور میان. 5⃣با حواس پنجگانه بازی کنید. 💡چیزهایی رو که شخصیت می‌بینه، می‌شنوه و لمس می‌کنه رو توصیف کنید، اما جاهای خالی هم بذارید. صدایی ضعیف می‌تونه نشونه‌ی خطری پنهان باشه. بارقه‌ی حرکت چیزی در تاریکی یا لمس بافت‌های عجیب مضطرب‌کننده‌ان. وقتی خواننده می‌خواد تکه‌های پازل رو کنار هم بچینه تا بفهمه چه اتفاقی داره می‌افته، این ابهام‌ها می‌تونن ترس رو افزایش بدن. 6⃣کاری کنید خواننده به شخصیت اهمیت بده. 🩸هرچی خواننده بیشتر به امنیت و سلامت شخصیت اهمیت بده، بیشتر بابت سرنوشتش می‌ترسه. بذارید خواننده با آسیب‌پذیری‌ها و واکنش‌های شخصیت ارتباط بگیره و نگرانش بشه. اگه برای نوشتن ایده نداری کلیک کن!! 7⃣پیش‌بینی‌ناپذیر بنویسید. 💫خواننده‌ها از چیزهایی که نمی‌تونن پیش‌بینی کنن، می‌ترسن. با دوری از کلیشه‌ها، بذارید لحظه‌های خطرناک و غیرمنتظره اتفاق بیفتن. انتظارات رو معکوس کنید - مثلاً جایی که همه احساس امنیت دارن یک‌هو اونا رو بترسونید. همیشه مضطرب نگهشون دارید، نباید بفهمن کی ممکنه ضربه بخورن. 8⃣ترس از دست دادن کنترل رو بکاوید. 💀ترس گاهی از این مسئله ریشه می‌گیره که شخصیت اختیار موقعیت یا ذهنش رو در دست نداره. شخصیت داستانتون رو در موقعیت‌هایی بذارید که کارهاش بی‌فایده‌ست، و حس ناتوانی و دلواپسی رو به اوج برسونید. 9⃣محدودیت زمانی بذارید. 🕰تیک‌تیک ساعت یا تهدیدهای قریب‌الوقوع شخصیت‌ها رو مجبور می‌کنن به سرعت عمل کنن. فشار زمانی و وقتی که داره از دست می‌ره یا تهدیدی که داره نزدیک می‌شه، اضطراب رو بیشتر می‌کنن و خواننده رو درگیرِ ذهنِ سراسیمه و وحشت‌زده‌ی شخصیت‌ها می‌کنن. هاروکی موراکی به نویسنده ها چه توضیه ای کرده؟ کلیک کن!! 🔟نگو، نشون بده. 🕸به‌جای این‌که بگید شخصیت ترسیده، واکنش‌های فیزیکی و احساسی اون رو نشون بدید: قلبی که به‌شدت می‌تپه، چشم‌های گشاد، عرقی که چکه‌چکه می‌ریزه و دست‌های لرزان. بذارید خواننده‌ها وحشت رو با تمام وجود حس کنن. 👈 چه کتاب یا نوشته‌ای بیشتر از هرچیز باعث شد خون توی رگ‌هات یخ بزنه؟
×
×
  • اضافه کردن...