رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'اطلاعیه انتشار داستان جدید در انجمن چکاد'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • عمومی
    • قوانین نودهشتیا
    • همه چیز در مورد نودهشتیا
    • پرسش و پاسخ
  • تایپ و شروع نویسندگی
    • تایپ رمان
    • داستان کوتاه
    • صفحه نقد رمان ها
    • رمان های متروکه
    • دلنوشته
  • تالار رمان های برتر
    • رمان های نخبگان برگزیده
    • رمان های مورد تایید مدیران
    • رمان های مورد پسند کاربران
  • تالار خدمات نودهشتیا
    • درخواست خط طرح و چارت بندی پارت ها
    • درخواست ویراستاری
    • درخواست صوتی شدن رمان
    • درخواست ناظر رمان
    • درخواست طراحی کاور
    • درخواست چاپ رمان
    • درخواست تبلیغات رمان
    • درخواست رصد و بررسی اثر
  • کتابخانه نودهشتیا
    • معرفی و نقد کتاب
    • مصاحبه با نویسندگان نودهشتیا
    • معرفی آثار منتشر شده در سایت اصلی
  • تالار آموزشی
    • متفرقه
    • آموزش نویسندگی
    • آموزش ویراستاری
    • آموزش گویندگی
  • فیلم و سریال
    • معرفی فیلم و سریال
    • نقد فیلم
    • تاتر و نمایشنامه
  • موسیقی
    • معرفی موزیک
    • خوانندگان
  • ورزشی
    • فوتبالی
    • اخبار ورزشی
  • خاطره بازی نودهشتیا
    • چالش نودهشتیا
    • خاطره بازی
  • سرگرمی
    • مشاعره
    • متفرقه
  • فرهنگ و هنر
    • تاریخ
    • بیوگرافی
    • مذهبی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


About Me

  1. اطلاعیه انتشار داستان جدید در انجمن چکاد 📢 داستان من نرگسم منتشر شد! 🔹 نویسنده: @ماسو از اعضای خلاق و توانمند انجمن نودهشتیا (چکاد) 🔹 ژانر: عاشقانه، اجتماعی 🔹 تعداد صفحات: 17 🖋 خلاصه: «من نرگسم» داستانی از زندگی دختری است که در پانزده سالگی وارد دنیای پر رمز و راز ازدواج می‌شود. مسیر زندگی او سرشار از چالش‌ها و پیچ‌وخم‌هایی است که از عشق و تلاش برای ادامه‌ی زندگی حکایت می‌کنند. 🌟 بخشی از مقدمه: «زندگی آسون‌ترین کاریه که آدم انجام میده؛ فقط باید زندگی کرد. خندید، گریه کرد، عاشق شد، و خودِ واقعی‌مون باشیم...» 📖 قسمتی از متن: «روی تخت دراز کشیده بودم و به پنجره‌ی کدر شده نگاه می‌کردم. چقدر زود گذشت… خاطراتم انگار از پشت این پنجره مرا می‌نگریستند. پیرزنی هفتاد ساله‌ام که تنهایی چون آغوشی دوستانه، مرا در بر گرفته است...» ✨ این داستان زیبا و تأثیرگذار اکنون در دسترس شماست. اگر عاشق روایت‌های عمیق و احساسی هستید، همین حالا شروع به خواندن کنید! 🔗 برای خواندن داستان، به لینک های زیر مراجعه کنید: http://98ia-shop.ir/?p=51 - کلیک کنید https://98ia.net/اطلاعیه-انتشار-داستان-من-نرگسم/
×
×
  • اضافه کردن...