رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

تخته امتیازات

  1. Taraneh

    Taraneh

    کاربر فعال


    • امتیاز

      93

    • تعداد ارسال ها

      97


  2. سجاد

    سجاد

    رفیق نودهشتیا


    • امتیاز

      6

    • تعداد ارسال ها

      857


  3. ...

    ...

    کاربر فعال


    • امتیاز

      3

    • تعداد ارسال ها

      394


  4. ماسو

    ماسو

    گرافیست


    • امتیاز

      2

    • تعداد ارسال ها

      193


مطالب محبوب

در حال نمایش مطالب دارای بیشترین امتیاز در 01/03/2025 در پست ها

  1. سلام سلام اینجا بهتون میگم امروز روز چیه! که به مناسبتش کادووو بگیرید و خوشحالی کنید
    2 امتیاز
  2. 2 امتیاز
  3. •خب خب درود به شما تمامی نویسندگان گرامی انجمن نودهشتیا• من اومدم اینبار با یه چالش دیالوگ نویسی جذاب که همراه با جوایز نفیسی که می‌دیم بهتون🌚 حالا! چالش از این قراره که دیالوگی‌که من میدم رو ادامه بدید اما بدون مونولوگ و توصیفات قبل دیالوگ! یعنی چی؟! یعنی دیالوگ پشت دیالوگ بیارید‌. مثال می‌زنم براتون: - او آدم زندگی کردن نبود اما بی‌گمان از مردن نیز باکی نداشت. - وقتی از مردن باکی نداشت؛ زندگی‌کردن و دیدن دیدگاه‌های مثبت زندگی برای او نیز بی‌معنا بود! دیدین؟! نه توصیفی نه مونولوگی فقط دیالوگ می‌خوام ازتون. این تمرین حتی برای بالاتر بردن سطح قلم شما و قوی‌تر شدن دیالوگ نویسی‌تون هست. دو هفته فرصت ارسال دارید بچه ها🌚✨️ بعدش برنده ها مشخص میشن خب برسیم به بخش جوایز: نفر اول: (نویسنده انجمن) نفر دوم: (کاربر ویژه) نفر سوم: ( کاربر خاص) و حالا دیالوگی‌که قراره ادامه بدین: - بی‌شک تو برای من حوا بودی که با چیدن یک سیب به جهنم من تبعید شدی؛ حالا دیگر برای پشیمانی دیر است! برید ببینم چیکار‌می‌کنید🌚✨️
    2 امتیاز
  4. تو هستی اینجا ولی دوری ازم من دلم پره خیلی ازت توهستی پیشم توی قلب منی ولی خودت میخوای که قلبمو بشکنی مگه من بد بودم حرفی نداری بگی این همه جنگیدم سر این زندگی دلت هرجا پرید جز روی من من چی کم گذاشتم واسه ی این عاشقی من دلم پره ازت دیگه گریه نمیکنه منو اروم اصن میخوام برم میخوام دور شم ازت بپرم رو شاخه ی هرکی اصن برو خوش باش توهم دیگه راحت بگیر دستاشو تو دست اصن دیگه خسته شدم از این همه جنگ بی ثمر دلم میخواد فقط دور شم ازت
    2 امتیاز
  5. یار که از بوسه گذر کرد و در آغوش کشید روزه از حد ترخّـص گـذرد واجب نیست
    2 امتیاز
  6. صحبت ازحرف حسابی مکن ای اهل حساب فهم احساس به فرمول ریاضی ستم است...
    2 امتیاز
  7. بوسیدمش وقتِ اذان، یا رب ببخشایَم ولی؛ آمد ز مسجد حکمِ این: "حی علی خیرالعمل"
    2 امتیاز
  8. گفتم بعد از این باید فراموشش کنم دیدمش و از یاد بردم گفته‌های خویش را !
    2 امتیاز
  9. چشم تریاکی تو کم بود عینک هم زدی شیشه ای کردی مرا تا خوب معتادت شوم :)
    2 امتیاز
  10. در سرت امروز بحث داغ آغوشم نبود جمعه تعطیل است یا ما را زِ خاطر برده‌ای ؟ :)
    2 امتیاز
  11. هم دل و دينم فنا شد هم سر و جانم فدا من به عشقت زنده ام ای عشق ، جانِ كلام ؛
    2 امتیاز
  12. من که از شعر و غزل هیچ نمی‌دانستم .‌. تا که در فرضیه چشم تو اثبات شدم!
    2 امتیاز
  13. زندگی صحنه دل بود که من کات شدم، بس که در محضر چشم تو مجازات شدم!
    2 امتیاز
  14. من حسـودی میکنم حتی به دیوار اتاق ، تکیه‌گاهت میشـود وقتی کنارت نیستم!
    2 امتیاز
  15. گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو گفتم که صد سال دگر امروز و فردا می‌کنم
    2 امتیاز
  16. گفتا که پیوند تو را با نقد هستی می‌خرم گفتم که ارزان‌تر از این من با تو سودا می‌کنم
    2 امتیاز
  17. گفتا که از بی‌طاقتی دل قصد یغما می‌کند گفتم که با یغماگران باری مدارا می‌کنم
    2 امتیاز
  18. گفتا چه می‌بینی بگو، در چشم چون آیینه‌ام گفتم که من خود را در آن عریان تماشا می‌کنم
    2 امتیاز
  19. گفتا که تلخی‌های می گر ناگوار افتد مرا گفتم که با نوش لبم، آن را گوارا می‌کنم
    2 امتیاز
  20. گفتا ز بخت بد اگر، ناگه رقیب آید ز در گفتم که با افسونگری، او را ز سر وا می‌کنم
    2 امتیاز
  21. گفتا که می‌بوسم تو را، گفتم تمنا می‌کنم گفتا اگر بیند کسی، گفتم که حاشا می‌کنم
    2 امتیاز
  22. من سرم بر شانه‌ات؟ . . یا تو سرت بر شانه‌ام؟ فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است؟
    2 امتیاز
  23. چای دم کن… خسته‌ ام از تلخی نسکافه‌ ها چای با عطر هل و گل‌ های قوری بهتر است
    2 امتیاز
  24. نامه‌ هایم چشم‌ هایت را اذیت می‌کند درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است
    2 امتیاز
  25. توی قرآن خوانده‌ام… یعقوب یادم داده است: دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است :)
    2 امتیاز
  26. عشق بعضی وقت‌ ها از درد دوری بهتراست بی‌ قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است!
    2 امتیاز
  27. یک رساله دیده ام، با نام زیبای بغل پس عزیز قلب من، حی علی خیر العمل!
    2 امتیاز
  28. شنیده‌ام که درخت از درخت باخبر است و من گمان دارم که سنگ هم از سنگ و ذره ذره عالم که عاشقان هم‌اند مگر دل تو که بیگانه است، با دلِ من! - هوشنگ ابتهاج
    2 امتیاز
  29. دل شکستی و کسی نیست بگوید این غم ، بومرنگ است و شبی سوی تو بر می‌گردد !
    2 امتیاز
  30. ما شهره به عشقیم و تو را جار کشیدیم ما بار جنون را سر بازار کشیدیم گفتند دمِ مرگ میایی، سر خود را آسیمه‌ سرانه به سرِ دار کشیدیم کاری به جز عاشق شدن انگار نداریم هر چیز کشیدیم، از این کار کشیدیم بر دفتر نقاشیِ‌مان موقع رَسمت والله که از گریه تو را تار کشیدیم گفتیم که با فایده در داغ بسوزیم با آتشِ دوریِ تو سیگار کشیدیم آنقدر تو را تنگ در آغوش گرفتیم بین همهٔ شهر و تو دیوار کشیدیم
    2 امتیاز
  31. می توان از قصه‌ی فرهاد این را بر گرفت مرد اگر عاشق شود کوهی نمیماند دگر !
    2 امتیاز
  32. تا با رقیبان دیدمت سر را به زیر انداخته ای پنجشنبه است ای یارِ من، فاتحه ات را خوانده ای؟!
    2 امتیاز
  33. دلخوش به خنده‌هایِ منِ خیره سر نباش؛ دیوانه‌ها به لطفِ خدا غالبا خوشند!
    2 امتیاز
  34. امروز 3 ژانویه، روز جهانی خوابیدنه؛ اگه مثل من امتحان داری به مناسبت این روز فرخنده میتونی بخوابی و درس نخونی :))))
    2 امتیاز
  35. - دیر است. من رفته‌ام‌ و تو آنجا در کنار یک درخت سیب و چند خاطره، تنهایی؛ نابود کردن تمام چیز های خوب ارزشش را داشت!؟
    2 امتیاز
  36. خال لب تو نقطه ی پرگار وجود است اصلا تو خودت دایره ی قسمت مایی!
    1 امتیاز
  37. با این همه تنهایی و رسوایی و دوری 'شاعر' شده ام تا که بگویم که خدایی !
    1 امتیاز
  38. 'ای تیر غمت را دل عشاق نشانه' ای منظر چشمان تو کشکول 'بهایی' !
    1 امتیاز
  39. از من که دچارت شده ام یاد نکردی در وقت سفر با غزل تلخ جدایی !
    1 امتیاز
  40. مانند پلنگی که نگاهش پی ماه است من شهره ی شهرم به همین سر به هوایی !
    1 امتیاز
  41. 'حافظ' خبری از تو ندارد که بگوید میترسم از این بی خبری، ماه رهایی!
    1 امتیاز
  42. دیوانه شدم در طلبت بس که به دیوان هی فال زدم، فال زدم، تا تو بیایی!
    1 امتیاز
  43. ای مردمک چشم تو منظومه ی شمسی ای چشم تو آتشکده‌ی عهد هخایی!
    1 امتیاز
  44. ای شرب دهان تو مِی دولَت عشاق ای قند لبت نسخه ی 'عطار و دوایی'!
    1 امتیاز
  45. در مجلس خوبان، تو چه کردی که شنیدم شرمنده ی لطفت شده صد 'حاتم طایی'!
    1 امتیاز
  46. 'وحشی' شده ام تا ز تو جامی بستانم جامی بستانم نه به شاهی، به گدایی!
    1 امتیاز
  47. 'سعدی' نشوم تا درِ بستان دو چشم و آغوش گلستان شده ات را نگشایی!
    1 امتیاز
  48. آسمانی پرستاره بی تو می‌خواهم چه کار؟ یک ستاره در شبِ بی‌آسمانم می‌شوی؟
    1 امتیاز
  49. دست‌هایم خالی و سرمایه‌ام این واژه‌ هاست چند بیتی شعرِ تازه میهمانم می‌شوی؟
    1 امتیاز
  50. استراحت می‌دهی دلتنگی‌ام را در صدات؟ یک دو ساعت می‌نشینی؟ هم‌ زبانم می‌شوی؟
    1 امتیاز
×
×
  • اضافه کردن...