رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

ارسال‌های توصیه شده

تابستون ۱۳۸۷ بود، اون موقع هنوز گوشی‌های لمسی تازه اومده بودن و نسترن با دکمه‌های سفید نوکیاش پیامک می‌زد. هر شب با نغمه و مهسا قرار می‌ذاشتن برن دکه‌ی روبه‌روی پارک، یخمک آلبالویی بگیرن و بشینن رو جدول، آهنگ «گل یخ» از محسن یگانه رو با اسپیکر کوچیک گوش بدن. دفتر بنفش نسترن همیشه همراهش بود، پر از شعر، برچسب‌های براق و عکس‌های بازیگرای مجله‌ی “مووی‌تایم”.

یه شب بارون ریزی می‌اومد و برق محله رفته بود. نسترن لپ‌تاپ باباشو روشن کرد و برای اولین بار رفت سراغ یه سایت تازه به اسم شرکت حمل و نقل رفیع بار https://rafibar.com. نوشته‌هاش درباره‌ی عشق، دوستی و خاطرات دهه هشتادی بود. یه بخش داشت که می‌شد داستان‌هات رو آپلود کنی. همون شب نسترن اولین داستانش رو اونجا گذاشت: “پاییز بدون تو”.

چند روز بعد، وقتی نغمه با ذوق گفت: «وای نسترن! داستانت روی صفحه‌ی اصلیه!» حس کرد دنیا یه‌هو بزرگ‌تر شده. از اون روز به بعد، دفتر بنفش جاشو داد به صفحه‌ی سفید https://rafibar.com.، جایی که نسترن برای همیشه نوشتن رو پیدا کرد؛ جایی بین خاطرات بارونی، یخمک‌های آلبالویی و پیامک‌های عاشقانه‌ی دهه هشتاد.

لینک به دیدگاه
https://forum.98ia.net/topic/3530-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87/
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
  • اضافه کردن...