رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'درام عاشقانه'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • عمومی
    • قوانین نودهشتیا
    • همه چیز در مورد نودهشتیا
    • پرسش و پاسخ
  • تایپ و شروع نویسندگی
    • تایپ رمان
    • داستان کوتاه
    • صفحه نقد رمان ها
    • رمان های متروکه
    • دلنوشته
  • تالار رمان های برتر
    • رمان های نخبگان برگزیده
    • رمان های مورد تایید مدیران
    • رمان های مورد پسند کاربران
  • تالار خدمات نودهشتیا
    • درخواست خط طرح و چارت بندی پارت ها
    • درخواست ویراستاری
    • درخواست صوتی شدن رمان
    • درخواست ناظر رمان
    • درخواست طراحی کاور
    • درخواست چاپ رمان
    • درخواست تبلیغات رمان
  • کتابخانه نودهشتیا
    • معرفی و نقد کتاب
    • مصاحبه با نویسندگان نودهشتیا
    • معرفی آثار منتشر شده در سایت اصلی
  • تالار آموزشی
    • متفرقه
    • آموزش نویسندگی
    • آموزش ویراستاری
    • آموزش گویندگی
  • فیلم و سریال
    • معرفی فیلم و سریال
    • نقد فیلم
    • تاتر و نمایشنامه
  • موسیقی
    • معرفی موزیک
    • خوانندگان
  • ورزشی
    • فوتبالی
    • اخبار ورزشی
  • خاطره بازی نودهشتیا
    • چالش نودهشتیا
    • خاطره بازی
  • سرگرمی
    • مشاعره
    • متفرقه
  • فرهنگ و هنر
    • تاریخ
    • بیوگرافی
    • هنر و عکاسی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


About Me

  1. نام رمان: خطای 404: قلب در دسترس نیست نویسنده: روباه | کاربر انجمن نودهشتیا ژانر رمان:درام، عاشقانه خلاصه‌ رمان: ایرون پسری درونگراست که همیشه ترجیح داده احساساتش را پنهان کند، اما یک سری اتفاقات تلخ در گذشته و فشارهای خانوادگی او را به سمت افسردگی کشانده است. پدری سخت‌گیر که مقام بالایی در ارتش دارد همیشه او را با خواهر و برادر موفقش مقایسه می‌کند، مادری که توجهی به او ندارد، و خانه‌ای که در آن همیشه احساس تنهایی کرده است. سومین دختری قوی و مستقل است که بعد از از دست دادن مادرش، یاد گرفت روی پای خودش بایستد. زندگی برای او همیشه چالشی بوده، اما برخلاف ایرون، تلاش کرده احساساتش را زنده نگه دارد. زمانی این دو برای هم معنای خاصی داشتند، اما ایرون با رفتار سردش سومین را از خود دور کرد،بدون انکه درباره مشکلات هم بدانند. حالا بعد از سال‌ها، در دانشگاه دوباره با هم روبه‌رو شده‌اند. نگاه‌هایی که هنوز حرف‌های ناگفته دارند، اما فاصله‌ای که شاید دیگر نشود پر کرد. آیا ایرون می‌تواند از حصاری که دور خودش کشیده بیرون بیاید؟ آیا سومین هنوز حاضر است دوباره به او نزدیک شود؟آیا حرف های گفته نشده،زده میشود؟آبا اشک های بیشتری ریخته میشود یا خنده های زیباتری شکوفه میدهند؟
×
×
  • اضافه کردن...