FAR_AX
-
تعداد ارسال ها
230 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
4
دستاورد های FAR_AX
بروزرسانی وضعیت تکی
نمایش تمام بروزرسانی وضعیت توسط FAR_AX
-
سلام فرخنده جان.با تشکر از زحماتت واسه تعیین سطح رمانهای بنده.
شرمنده دیروز واسه من سطح رمان نیومده بود،واسه همین مجدد ازت پرسیدم و بعد که با نسیم چت کردم مشکل رفع شد و سطح رمان مشاهده شد.
در مورد اشکالات رمان میتونی در مورد توصیفات مکان و شخصیتهاش یه توضیحی بدی.
چون رمان نزدیک به ۱۰۰۰ صفحه ست صفحات اولیه یکنواخت و کلا شناسوندن شخصیتهاشه و گر نه موضوعش تکراری و اینکه از اول داستان،تهش معلوم شه،نیست.
ممنون بابت وقتی که میذاری برامون.
-
سلام عزیزم خواهش میکنم😇😇
میدونم عزیزم یه مشکلی بود که برطرفش کردیم و کاش زودتر اطلاع میدادین راجع بهش.
راجع به اینکه میگین صفحات اول مال شناسوندن افراده، شما باید توجه داشته باشید که رمان شما باید از نظر محتوا و نثر سیری متعادل رو حفظ کنه. از نظر محتوا یعنی اینکه بتونه خواننده رو در خواندن رمان حفظ کنه یعنی چه در آغاز چه در میانه و چه در پایان رمان شما نیازه که اتفاقات مهیج و هیجان انگیز رخ بده که این موضوع بستگی به خود نویسنده داره که چهطور بتونه با محتوا بازی کنه.
توصیفات بسیار مهم هستند، توصیفات شخصیت مانند: رنگ چشم، حالت مو، رنگ مو، لباس، ریش، ته ریش و ...
توصیفات مکان مثل: دیزاین خانه، رنگ دیوارها، میز و هرچیزی که در رمان بهش اشاره میشه لازمه توصیف بشه.
یک نوع از توصیفات:
وارد آشپزخانه شدم، آشپزخانه فضایی کوچک داشت که میز نهارخوری چهار نفره بر وسط آن قرار داشت و با کانتری که دو ستون در دو طرفش داشت، به اتاق نشیمن متصل شده بود، کیفم کنار ستون بود و دسته کلیدم که حاوی سوییچ ماشین هم بود در کنار کیفم خودنمایی میکرد. ظرف چینی تزئینی در وسط کانتر روی یک رومیزی سنتی قرار داشت و ... .
این توصیفات کاملا پشت سر هم آمده و ذهن خواننده پس از خوندن این حجم از توصیفات خسته میشه، پس بهتره این توصیفات در قسمت های مختلف رمان پراکنده بشن مثال:
وارد آشپزخانه شدم، اولین چیزی که به نظرم آمد میز نهارخوری چهار نفرهای بود که درست در وسط آشپزخانه قرار داشت، با دیدن صندلیهای چرمِ کرم رنگی که اطرافش چیده شده بود، خستگیام فریاد زده و مرا به دقایقی نشستن و استراحتی کوتاه دعوت میکرد. پس از آن روز خسته کنندهی کاری درد زانوانم که حتی لحظهای استراحت نداشتند، زنگ خطری بود تا کمی به خود و تن خستهام استراحت بدهم.
در این قسمت بدون آنکه به صورت غیر طبیعی به توصیفات بپردازیم، اشاره کردیم که درون آشپزخانه یک میز نهار خوری چهار نفره وجود دارد، همچنین به بخشی از حس و حال اول شخص که خستگی پس از یک روز سخت کاری است اشاره کردیم. باید به این دقت کنید که از پشت پرده چشمان شخصی که از دید آن رمان را مینویسیم چه میگذرد، زیرا حتی در زندگی واقعی هم ما فقط آنچه را که مقابل چشمانمان قرار دارد میبینیم نه آنکه به تمامی جزئیات اطرافمان بپردازیم.
-
-
-