رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

تمامی فعالیت ها

این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود

  1. ساعت گذشته
  2. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    از فصل ها، فصلِ گلِ بابونه را دوست دارم و سپس تو را و همواره تو را و دوباره تو را. -جمال ثریا
  3. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    « برق چشمان تو رنج دنیا را از بین می‌برد. » -نامه فرانتس کافکا به میلنا
  4. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    بیرون زمستان است. برف زیادی باریده است. هرچند که دارد آب می‌شود. بدونِ تو همه‌چیز تهی و کسالت‌بار است. -نامه آنتوان چخوف به اولگا کنیپر؛ ۳۰ اکتبر- مسکو
  5. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    تلويزيون تو را نشان می دهد، كتاب‌ها تو را مى‌خوانند، پياده‌روها تو را قدم می زنند، خواب‌ها تو را می بينند عزيزم! همه از اينجا رفته‌اند تو كه تنهاترين مرغابى جهانى چرا از من مهاجرت نميكنى؟ -حسين صفا
  6. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    انگار من از جای بریده‌ی زخمی در تن تو روییده ام -نامه فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان
  7. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    جنگ که تموم شه ازدواج می کنیم و در مزرعه ی ما گلهایی خواهد رویید به زیبایی تو، در رحم تو دختری خواهد بود شبیه تو... -نامه ای در جیب یک سرباز کشته شده..
  8. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    مرا دوست بدار دور از سرزمین خشم و سرکوب دور از شهرمان، که سیراب شد از مرگ... -نزار قبانی
  9. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    وقتی کلمات ناتوانند ، بگذار تو را با سکوت بگویم. -نزار قبانی
  10. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    وَ وَصْلُكَ مُنَی نَفْسِی وَ إلَيْكَ شَوْقِی... +همه داستان همین‌ است تو آرزوی‌ منی...
  11. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    مهری در هیاهوی اشیاء بودم که مرا صدا زدی. در صدایت مهر بود . نوازش بود. هر چه به دور از هم افتاده باشیم، گاه دریچه‌ها‌مان را می‌گشاییم، و یکدیگر را صدا می‌زنیم، و صدا زدن چه خوش است. صدایی نیست که نپیچد. و پیامی نیست که نرسد. هستی مهربان‌تر از آن است که پنداشته‌ایم. من گوش به زنگ وزش‌ها نشسته‌ام. و نگاه می‌کنم. زندگی‌ را جور دیگر نمی‌خواهم. چنان سرشار است که دیوانه‌ام می‌کند. دست به پیرایش جهان نزنیم. -نامه سهراب سپهری به مهری، ۲ اردیبهشت ۱۳۴۲
  12. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    باید هر کدام از ما راهِ خودش را برود؛ من به سمت تو، و تو به سمتِ من... -جبران خليل جبران
  13. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    چه کسی می‌خواهد من و تو ما نشویم؟! خانه‌اش ویران باد! -حمید مصدق
  14. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من... -مولانا
  15. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    تنهایم نگذار عزیزم! آدم همیشه نیرومند نیست. هر چقدر هم فکر کند تواناست ممکن است نتواند بر رنج هایش چیره شود. -آلبر کامو
  16. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    می‌خواهم به یادِ من باشی. اگر تو به یادِ من باشی‌ عین خیالم نیست که همه فراموشم کنند... -هاروکی موراکامی
  17. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    دستم را بگیر و آن‌گونه دوستم داشته باش که انگار نفس توام. اگر در سینه‌ات نباشم خواهی مُرد. -جمال ثریا
  18. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ماریانا، زنده ماندم. چیزهایی مُرد که نباید میمرد، چیزهایی تلف شد که گران نبود، بلکه نمی‌شود رویشان قیمت گذاشت؛ و حالا ندارمشان و نمی‌شود مثلا بخرم و قرض بگیرم و تلاش کنم به دست بیاورم. می‌دانی زنده ماندم، اما آنقدر گیجم که نمی‌دانم خبر خوبی دادم یا چه. ‌ -نامه حاتمه رحیمی به ماریانا
  19. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    بنابراین آینده معلوم است. سرشار از امیدها، تردیدها، عزم‌ها، بلاتکلیفی‌ها، برنامه‌ها و بیم‌ها هستم. فعلا فقط از یک چیز مطمئنم: همیشه داستان جالبی وجود خواهد داشت؛ نه فقط برای من. -نامه واتسلاف هاول به اولگا
  20. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    و إنك ماء و إن الماء قد يسقي و قد يروي و قد يغرق... +و تو آب هستی و آب تشنگی می آورد و آب سیراب میکند و آب غرق میکند...
  21. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    آیا شک داری که ورودت به قلبم، با شکوه‌ترین روز تاریخ و بهترین خبر جهان بود؟! -نزار قبانی
  22. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    که من هنوزم و در من همیشه‌وار تویی... -حسین منزوی
  23. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    که من هنوزم و در من همیشه‌وار تویی... -حسین منزوی
  24. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    انسان اندوهش را فراموش نمی کند بلکه خود را وادار می کند آن را تاب بیاورد. -نامه ژرژ ساند به گوستاو فلوبر، ۲ مارس ۱۸۷۰، پاریس
  25. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    کاش بادبادکی بودم که سر نخش در دستان تو بود؛ من کوچکترین پیوند با تو را، حتی اگر به یک مو بند باشد دوست دارم. -ایپک ابراهیمیان
  26. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ‌ماریانا، اگر یک نامه از طرف من داری که در آن خندیده‌ام، لطف کن آن را یا دست کم یک کپی از آن را به آدرس قدیمی‌ام بفرست. من، حوالی کوچه‌های گذشته گم شده‌ام، راه خانه را پیدا نمی‌کنم، لب‌هایم فراموشم شده. ماریانا، قول بده نترسی، راستش را بخواهی خندیدنم را به یاد نمی‌آورم. اما ناراحتم نباش، اشکالی ندارد اگر هیچ چیز پیدا نکردی، می‌دانی که تو را ببینم خندیدنم را به یاد خواهم آورد. ‌ ماریانا، فقط اگر هیچ نامه‌ای نداشته باشی که در آن خندیده‌ باشم، چرا هنوز نامه‌هایم را باز می‌کنی و این چنین به جِد، بادقت می‌خوانی؟ -‌‌نامه حاتمه رحیمی به ماریانا
  1. نمایش فعالیت های بیشتر
×
×
  • اضافه کردن...