رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

تمامی فعالیت ها

این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود

  1. ساعت گذشته
  2. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    من از تو می‌مُردم، اما تو زندگانیِ من بودی‌... -فروغ فرخزاد
  3. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    من در پی خویشم به تو بر میخورم اما! -هوشنگ‌ ابتهاج
  4. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    بیشتر از هرچیز دلم می‌خواست، می‌توانستم‌‌ روحم را در چشمانم بگذارم و تا ابد تا هنگام مرگم، به تو‌ نگاه کنم… -آلبرکامو| نامه به ماریا کاسارس
  5. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    از خویش گریزانم و سویِ تو شتابان... -شفیعی کدکنی
  6. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    از انکارها خسته ام،بیا بنشین کنارم و بگو چقدر مرا دوست میداري؟ -الهام پورعبدالله
  7. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    تو را باید خواند با لذت مثل یک کتاب شعرقدیمی از کتابخانه ی پدر بزرگ... -حامد نیازی
  8. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    دلم میخواست چیزِ محکمی بهش بگویم که بداند چقدر دوستش دارم؛ گفتم: تو مسیحِ منی... -عباس معروفی
  9. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    تو می‌توانستی به چشمانم نگاه کنی و گلویم را با چاقوی تیزی ببُری و من می‌توانستم در آخرین نفس از تو به‌خاطر خونی شدن دست‌هایت معذرت بخواهم... -الیاس علوی
  10. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    زیبایی؛ همچون پراکندگی یک ایل در کوهستان، همچون گذر یک رودخانه. زیبایی؛ همچون قایقی در غروب یک دریا، همچون قطاری در عمق سبز یک دره. زیبایی؛ همچون رقص دود سیگار. در زیبایی‌ات رفتنی نهفته است... -علیرضا قاسمیان خمسه
  11. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    «همه را مدیون توام...زمانی که تو را ملاقات کردم ویران شده بودم...تو مرا ساختی، دستم را گرفتی و بلند کردی.. من هم تو را مثل یک تکه نان بوسیدم، روی پیشانی‌ام گذاشتم و عزیز و مقدس دانستمت... و عشق پدیدار شد، عشق...» -جمال‌ ثریا | نامه به زحل
  12. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ابتدا فکر می کردم شاید یک اتفاق ساده باشد تا اینکه بعد از او هیچ اتفاق دیگری در من رخ نداد. -مهدی کیانی مهر
  13. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    درست آنجا که ترکم کرده‌ای، ایستاده‌ام. اما همانند زمانی که ترکم کردی نیستم. بسیار تغییر کرده‌ام و یاد گرفته‌ام انسان‌ها برای جمع شدن پیکرشان، نیاز مبرم به فروپاشی عمیق دارند. برای فرو‌پاشیدنم از تو بسیار ممنونم. -جمال ثریا
  14. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    من دیروز، حتی هفته پیش و یا ماه پیش بلکه حتی سال پیش، نزدیک به فروپاشی بودم، چون تو کنارم نبودی... -دیدم ماداک، سیامک تقی زاده
  15. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    مانند دویدن کودکی در سراشیبی است به تو فکر کردن. اندکی هیجان، اندکی هراس زمین خوردن. -جمال ثریا
  16. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    نبودن، تو را می‌کشد؟ مرا حضوری که شبیه نبودن است می‌کشد! -محمود درویش
  17. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    شهرى كه چشم به راهت بود ‏ويران شد؛ ‏ديگر آمدن و نيامدنت ‏هيچ فرقى نمى‌كند. -نورالله گِنچ
  18. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    صبح تو را در فروشگاه دیدم. هلو و زردآلو سوا می‌کردی گفتی برای یک مهمان است. تمام روز در انتظار تلفن بودم... -گئورگ تومانینان
  19. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    خواستم زنده بمانم و فکر کردن به تو، تنها سلاحم بود، تنها سنگم، تنها کمانم. -پابلو نرودا
  20. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    مرا در قلبت بپذیر، به دور از تمام هیاهوها، مرا پناه بده، حتی اندکی. -آلبر کامو | نامه به ماریا کاسارس
  21. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    در چنین شب‌های بی‌فریادرس روزِ خوش در خواب باید دید و بس . . . -هوشنگ ابتهاج
  22. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    دلتنگم. گفتنی‌هایم همین‌قدر کوتاه‌اند و همین‌قدر عمیق. -جمال ثریا
  23. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    نوشته بود: کسی را چنان دوست داری که برایش بجنگی؟ نوشتم: از جنگ‌ها برگشته‌ام، با زخم‌ها و موی سپید؛ و یاد گرفته‌ام صبور باشم و به تماشا قانع! -حمید سلیمی
  24. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    اگر کسی مرا خواست، بگویید: رفته باران ها را تماشا کند و اگر اصرار کرد، بگویید: برای دیدن طوفان ها رفته است! و اگر باز هم سماجت کرد، بگویید: رفته است تا دیگر بازنگردد... -بیژن جلالی
  25. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    داشتن چیزی برای گفتن و نبودن کسی برای شنیدن، خیلی وحشتناک است! اوج بی کسی است... -دویل ملتن
  26. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    من حقیقتا معنای «دوستت دارم» را نمی‌دانم فقط می‌دانم كه يعنی مرا اينجا تنها رها مكن! -نیل غیمان
  1. نمایش فعالیت های بیشتر
×
×
  • اضافه کردن...