رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

تمامی فعالیت ها

این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود

  1. ساعت گذشته
  2. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    دوستت می‌دارم دوستت می‌دارم یک لحظه از مقابل چشمم دور نمی‌شوی، نفسم از یادت می‌گیرد و خونم در قلبم طغیان می‌کند. -نامه فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان
  3. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    اما ما به دنیا آمدیم تا همدیگر را بشناسیم و یکدیگر را دوست بداریم، مطمئن باش. -نامه ژرژ ساند به آلفرد دو موسه، ۱۵ آوریل ۱۸۳۴
  4. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    بی‌تو نازنین نه چیزی هست و نه احدی...و نبودن جبران ناپذیر است و دوری‌ات فرض محال... -نامه غسان کنفانی به غاده السمان، آوریل ۱۹۶۷
  5. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ای موی پریشان تو دریای خروشان بگذار مرا غرق کند این شب مواج... -فاضل نظری
  6. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    از تو بیزارم هِنری؛ زیرا نیک میدانم هیچکس را هیچوقت چنان دوست نداشتم که تو را. دلتنگ صدای تو ام، دستانت، آغوشت، بدنت، مهربانی ات، خوی وحشی ات، خوی نیکت و بیش از همه دلتنگ دوستی مان... -نامه آنائیس نین به هنری میلر
  7. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    در غیاب تو درِ دنیا را به روی خود بسته‌ام. یعنی من عملا نبسته‌ام، خودش بسته شده است. دنیایی که تو در آن نیستی، می‌خواهم اصلا نباشد‌... مرا بگو که اینقدر خرم و نمی‌فهمم که نوشتن این مطالب خیال تو را ناراحت می‌کند. اصلا مرده‌شور مرا ببرد که به قد و قواره زندگی تو تراشیده نشده‌ام. -نامه جلال آل احمد به سیمین دانشور، دی ماه ۱۳۳۱
  8. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    هر اتفاقی هم که بیافتد فراموش نکن آدمی در این جهان هست که همیشه و هر لحظه می‌توانی پیشِ او برگردی... -آلبر کامو
  9. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    گاهی در نبودِ یک نفر، گویی جهان به تمامی خالیست! -آلفونس دولامارتین
  10. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ای كاش می‌توانستم بگويم كه با من چه میكنی. تو جانی در جانم می‌آفرينی. تو تنها سببی هستی كه به خاطر آن روزهای بيشتر، شب‌های بيشتر و سهم بيشتری از زندگی می‌خواهم. تو به من اطمينان می‌دهی كه فردايی وجود دارد... -جبران خليل جبران
  11. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ای كاش می‌توانستم بگويم كه با من چه میكنی. تو جانی در جانم می‌آفرينی. تو تنها سببی هستی كه به خاطر آن روزهای بيشتر، شب‌های بيشتر و سهم بيشتری از زندگی می‌خواهم. تو به من اطمينان می‌دهی كه فردايی وجود دارد... -جبران خليل جبران
  12. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    «أتَعلمُ مَا هُوَ الحَنين؟ الحَنينُ هُوَ حينَ لَا يَستطيعُ الجَسدُ أن يَذهبَ حَيثُ تَذهبُ الرُّوح ...» می‌دانی "دلتنگی" چیست؟ دلتنگی آن است که جسمت نتواند به آنجایی برود که جانت به آنجا می‌رود... -محمود درویش
  13. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ‏من می دانم ‏به کجای قلبت شلیک کرده‌ام ‏تو دیگر خوب نخواهی شد. -افشین یدالهی
  14. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    من جان خسته‌ای بودم و تو موسیقی شفابخشی که آمدی دستی بر شانه‌ام کشیدی و با خستگی‌هایم، رفتی. -آمین شیفته
  15. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    خُرم آن‌روز که باز آیی و سعدی گوید: آمدی! وه که چه مشتاق و پریشان بودم... -سعدی
  16. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    توی فیلم رهایم کن یه دیالوگ بود که میگفت: من با یه نخ به این دنیا وصلم،اون نخم تویی…
  17. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    از پیراهنت دستمالی می‌خواهم که زخم عمیقم را ببندم و از دهانت بوسه‌ای که جهانم را تازه کنم... -حسین منزوی
  18. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    شادیِ تو بی‌رحم است و بزرگ وار. نفس‌ات در دست‌های خالیِ من ترانه و سبزی است. من برمی‌خیزم! چراغی در دست، چراغی در دل ام. زنگارِ روح ام را صیقل می‌زنم. آینه ای برابرِ آینه‌ات می‌گذارم تا از تو ابدیتی بسازم... -احمد شاملو
  19. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    تو از همه‌جا شروع می‌شوی؛ و من هر بار بداهه می‌نوازمت از هر جای تنَت. سبز آبی کبودِ من ، لَم بده، رها کن خودت را، آب شو در آغوشم مثل عطرِ یاس فراگیرم شو بگذار یادت بگیرم -عباس معروفی
  20. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    خوش به حال باد! گونه‌هایت را لمس می‌کند و هیچ‌کس از او نمی‌پرسد که با تو چه نسبتی دارد! کاش مرا باد می‌آفریدند تو را برگ درختی خلق می‌کردند؛ عشق‌بازیِ برگ و باد را دیده‌ای؟! در هم می‌پیچند و عاشق‌تر می‌شوند... -صادق هدایت
  21. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    دلم می‌خواهد آن‌قدر کوچک بشوم که به قدر یک پرنده باشم. آن وقت پر بزنم و بیایم پیش تو. -نامه فروغ فرخزاد به پرویز شاپور
  22. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    بیا و سرت را بر سینه‌ام بگذار تا این زندگی به رنجی که می‌‌کشیم، بیارزد… -جمال ثریا
  23. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ‏تو زیباترین حزن من بودی.عزیزترین زخمم بودی. و این که با افعال گذشته از تو یاد می‌کنم، غم‌انگیزترین شکل انقراض است که برگزیده‌ام... -حمید سلیمی
  24. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    مرا به باغ گونه هایت دعوت می کند وسوسه ای سرخ... -معصومه امیریان نور
  25. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ‌دوست دارمش مثل دانه ای که نور را مثل مزرعی که باد را مثل زورقی که موج را یا پرنده ای که اوج را دوست دارمش... -فروغ فرخزاد
  26. Taraneh

    ملّت عشق | نامه های عاشقانه

    ای موی پریشان تو دریای خروشان بگذار مرا غرق کند این شب مواج... -فاضل نظری
  1. نمایش فعالیت های بیشتر
×
×
  • اضافه کردن...