تمامی فعالیت ها
این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود
- امروز
-
تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطرها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها، ز ابرها، بلورها مرا ببر امید دلنواز من، ببر به شهر شعرها و شورها -فروغ فرخزاد
-
غمگین اما در کمالِ ادب لبهایم را مثلِ کفشهایم جفت میکنم و تو را با همان شدت که یک درختِ بریده سقوط میکند، میبوسم. -حسین صفا
-
تو را دوست دارم آنسان که هرگز کسی را دوست نداشتهام و دوست نخواهم داشت. تو یگانه هستی و خواهی ماند بی هیچ قیاسی با دیگری. این حس چیزی است آمیخته و عمیق. چیزی که تمامِ ذراتم را دربرمیگیرد. تمام امیالام را ارضاء میکند و تمام غرورهایم را نوازش... این را حس میکنی ؟ گر چه تنهایمان دور هستند، اما روحهایمان همدیگر را لمس میکنند... -گوستاو فلوبر
-
هر آنچه را که عادی نیست دوست دارم حتی اگر پست باشد اما وقتی که صادق است. اما هرآنچه دروغ میگوید، هرآنچه تظاهر میکند، هر آنچه که همزمان شهوت را نکوهش میکند و به عفت تظاهر، با همهی ذرههایش منزجرم میکند. -نامه گوستاو فلوبر به لوئیز کوله
-
روزی تا خرخره عاشق بودم! تا فرق سرم! منی که حالا حوصلهی دوست داشتن خودم را هم ندارم! -رویا شاهحسینزاده
-
به دیدارم بشتاب! این شکوفهها به همان سرعتی که میشکفند فرو میریزند. هستیِ این جهان به پایداریِ شبنم میماند بر گلبرگ... -ایزومی شیکیبو
-
هیچوقت هیچکس به اندازهی من دوستت نخواهد داشت! این تو این تمامِ آدم ها... -المیرا دهنوی
-
با تو خوشبختم مثل پيچكى كه به ديوار رسيده باشد، مثل پرندهاى كه از شوق پرواز بال درآورده باشد. مثل جوانهاى كه از دل برف به هواى بهار بيرون زده باشد. با تو آنقدر خوشبختم كه دارد باران مىبارد... -کامران رسول زاده
-
آدم یا بیدرنگ از کسی خوشش میآید یا هرگز خوشش نمیآید. از او بیدرنگ خوشم میآید. -کریستین بوبن، دیوانهبازی
-
زلالی، روشنی، شبیه آفتاب سر ظهر می مانی، می سوزانی. شاید برای همین است چون می بینمت حریق عشق دامن احساسم را می گیرد... -امیرعباس خالق وردی
-
من آنقدر زیاد رویا بافتهام و کمتر زیستهام، که گاهی سه سالهام، اما روز بعد اگر خوابی که دیدهام محزون باشد سیصد سالهام. تو اینطور نیستی؟ در لحظاتی به نظرت نمیرسد که در آستانهی آغاز زندگی هستی و زمانی دیگر سنگینی چندین هزار قرن را روی دوش خود حس نمیکنی؟ -نامه ژرژ ساند به گوستاوفلوبر، ۲۸ سپتامبر۱۸۶۶
-
بیم آن دارم که زیاد با تو سخن بگویم مبادا خسته شوی و بیم آن دارم که سکوت کنم، مبادا گمان کنی که دیگر برایم مهم نیستی... -نزار قبانی
-
صبح، پشت تلفن یادم رفت بگویم؛ صدایت را که میشنوم دنیا فراموشم میشود. -ناظم حکمت
-
آموزگار نیستم تا عشق را به تو بیاموزم. ماهیان نیازی به آموزگار ندارند، تا شنا کنند. پرندگان نیز آموزگاری نمی خواهند تا به پرواز در آیند. شنا کن به تنهایی، پرواز کن به تنهایی. عشق را دفتری نیست. بزرگترین عاشقان دنیا خواندن نمی دانستند... -نزار قبانی
-
عيناك أول أفراحي وآخرها... +چشمهایت اولین و آخرین شادمانیهای مناند...
-
چرا تو؟ تنها تو؟ چرا تنها تو از میان آدمیان هندسهی حیات مرا در هم میریزی؟ پا برهنه به جهان کوچکم وارد میشوی، در را میبندی و من اعتراضی نمیکنم؟ چرا تنها تو را دوست دارم و میخواهم؟ -نزار قبانی
-
لا تعد فحبي ليس مقعدً في حديقة عامة! تمضي عنه متى شئت و ترجع إليه في أي وقت. لا تعتذر فالرصاصة التي تطلق لا تسترد... +بازنگرد که عشقِ من، نیمکتی در تفرجگاهی عمومی نیست که هر بار بخواهی آن را ترک کنی و هر زمان که بخواهی به آن بازگردی. عذر خواهی نکن، گلولهی شلیک شده باز نمیگردد. -غادة السمان
-
«اذا ضحک أحس أن الحزن کذبة» +وقتی میخندی احساس میکنم غَم دروغی بیش نیست...
-
حالا هم که دارم این نامه را برایت مینویسم، یاد خندههایمان در کافهها و رستورانها افتادهام. چه کیفیت نایابی داشتند آن لحظهها میفهمی که هیچوقت با هیچکس مثل تو صمیمی نمیشوم. -نامه روبر لاشنه به فرانسوآ تروفو
-
دارم فکر میکنم چه خوب است پیدا کردن کسی که زورش به بیحوصلگی ما برسد. -عباس کیارستمی
-
اگر من شما را از دست داده ام شما هم در عوض دلی را از دست دادهاید که تپش های عاشقانه آن را در هیچ جای دیگر نخواهید یافت... -نامه فروغ فرخزاد به پرویز شاپور
-
گرفتاری من و تو این است: به شکلی دوستت دارم که بزرگتر از آن است که پنهانش کنم و عمیق تر از آن است که دفنش کنی! -غسان کفنانی
-
وإني لأوصيك بروحي،فهي تسافر إليك أكثر مما تستقر لدي... +و جانم را به تو میسپارم ،چراکه جانم بیشتر از آنکه پیشِ من باشد بسوی تو سفر می کند. -احمد شوقی
-
با من مدارا کن! بعدها دلت برایم تنگ خواهد شد... -سید علی صالحی
-
شادیِ تو بیرحم است و بزرگ وار. نفسات در دستهای خالیِ من ترانه و سبزی است. من برمیخیزم! چراغی در دست، چراغی در دل ام. زنگارِ روح ام را صیقل میزنم. آینه ای برابرِ آینهات میگذارم تا از تو ابدیتی بسازم... -احمد شاملو