رفتن به مطلب
ثبت نام/ ورود ×
کارگاه آموزش رمان نویسی(ظرفیت 15 نفر) ×
انجمن نودهشتیا

تمامی فعالیت ها

این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود

  1. ساعت گذشته
  2. یه کسایی رو آدم حساب میکنم که خودشونم خودشونو جدی نمیگیرن؛ تازه همیناام سوار سرم میشن.
  3. این شعارهای «پاشو زندگی کن. زندگی کوتاهه. نترس و تجربه کن. عاشق شو. سفر برو. ساز بزن. بیشتر بخند. فلان کن...» واقعا نشون می‌ده یه سری انسان‌ها هیچ درکی از وضعیت اکثریت مردم جهان ندارن. عنترخان ۷۰درصد مردم دنیا هر روز از صبح تا شب فقط باید زور بزنن که زنده بمونن، بیشتر بخند و زهرمار
  4. بهترین کاپل؟ دو نفر که سواد رابطشون بالاست! دو نفر که میدونن تنها راه حل''حرف زدنه".
  5. چه‌میدونم مثلا بلیط قشم بگیر اقامتگاه رزرو کن زنگ بزن بگو عزیزم فردا پرواز داریم، چمدون ببند آماده رفتن باش.
  6. عزت نفس(self-esteem)اینجوریه که، ممکنه عزت نفس یک چوپان از یک فول پروفسور دانشگاه بالاتر باشه! چون عزت نفس، به میزان علاقه‌مندی و پذیرش فرد نسبت به داشته‌هاش بستگی داره، نه میزان وحجم داشته‌های او!
  7. خونه‌مون عجیبه واقعا، من خودم غذا درست می‌کنم، بعد غذا که تموم می‌شه به مامانم می‌گم «دستت درد نکنه» اونم می‌گه «خواهش می‌کنم، نوش جان»
  8. تو کتابخونه ملی یه سری آدم ۵۰-۶۰ ساله نشستن دارن درس میخونن اگه قراره تا اون سن درس بخونیم خواهشا همین الان بگید که پلن خود...🔪رو بچینم
  9. تو کتابخونه ملی یه سری آدم ۵۰-۶۰ ساله نشستن دارن درس میخونن اگه قراره تا اون سن درس بخونیم خواهشا همین الان بگید که پلن خود...🔪رو بچینم
  10. آدم دلش واسه کسی که تنهاست نمیسوزه ولی دلش واسه آدمی که از تنهایی رفته با اونایی که تا دیروز پشتشون چرت و پرت میگفت رفیق شده، کباب میشه.
  11. بچه بودم پسر همسایمون داشت سیگار میکشید، منو دید گفت: شتر دیدى ندیدى، اومدم به مادرم گفتم: شتر دیدی ندیدی یعنى چى؟ گفت کى بهت گفته؟ گفتم پوریا، داشت سیگار میکشید
  12. عاشق پسرای خاله زنکم. مثلا یهو میشینه کنارت میگه خب نگفتی شیوا دیروز چی میگفت؟
  13. حقیقتش من از اول اومده بودم توییتر از وان‌دایرکشن طرفداری کنم که توی مسابقات ببرن. حس می‌کنم خیلی از اصل موضوع دور شدم.
  14. جمعه به سمت غروبش اینجوریه که انگار تیری که از چله کمان رها شده صاف نشسته وسط سینه پرنده طلایی با شکوهی و اون تو زمانی که داره چرخ میخوره و سقوط میکنه خاطراتش رو مرور میکنه ...
  15. نمی‌دونم چطوری توضیح بدم، ولی حتی اگه از لحاظ مالی هم خیلی تامین باشی باشی ولی خانواده‌ی حامی‌ای نداشته باشی هیچوقت نمی‌تونی مستقل بشی! خانواده خیلی مهمه.
  16. پیش دبستانی که بودیم بهمون یه جدول داده بودن باید روزی دوبار مسواک می‌زدیم علامت میزدیم، شنبه‌ها چک میکردن. من جمعه شب تازه مسواک خریدم:) واسه اینکه جدول و پر کنم اون‌شب ۱۴ بار مسواک زدم فک کنم این اخلاق بدی که همه کارارو برای روز آخر میذارم ازون شب مونده روم. :))))
  17. تو دورهمی بودیم، یکی از دوستان پزشکه میگفت وقتی مریض بدحال دارم، میخوام بدونم هوش و حواسش سر جاشه یا نه ازش میپرسم امروز چند شنبست، بعد ک جواب میده آروم جوری ک نفهمه گوشیمو روشن میکنم ببینم درست گفته یا نه…😹😑
  18. کارنامه پسرمو دادن معدلش بالا شده ذوق کردم بغلش کردم میگم آفرین مامان، دولا شده دستمو بوسیده میگه اگه برنامه ریزیهای تو نبود موفق نمیشدم🥲
  19. ‏اگر اجازه بدید، ناز شما رو به سبد خریدمون اضافه کنیم.
  20. اخلاقم بده؟ عزیزم من هنوز بد اخلاقیمو نشونت ندادم.
  21. ‏نقطه توقف درس خوندن من اونجاییه که یکم می‌خونم و متوجه می‌شم با آرامش می‌رسم تموم کنم. نقطه شروع مجدد خوندنمم اونجاییه که متوجه می‌شم طبق همون محاسبات قبلی دیگه نمی‌رسم تموم کنم.
  22. به مامانم گفتم: می‌گم که، تو سن من دو حالت داره، مردم یا ازدواج می‌کنن یا مهاجرت. پرسید: تو چی؟ - من؟ تنها روی سه‌پایه، نشسته‌ام تو سایه =))))))))))))))))))))))))))
  23. بخاطر کسی از خوابت نزن بخاطر کسی از ورزشت نزن بخاطر کسی از تفریحت نزن بخاطر کسی از خانوادت نزن بخاطر هیچکس از زندگیت نزن.
  24. یه مسئولیت حساسی هم که رو دوش زن خونه اس اینه که زن باید خونه رو جوری گرم نگه داره که بقیه اعضای خانواده خونه براشون یه پناهگاه امن باشه. همونطور که جناب معین گفتن یه کاری کن واسه ی خونه دلم تنگ بشه:)
  25. "بگذریم غیبت نکنیم" اصلا به ما چه؟ جمله ایرانیا بعد از دو ساعت فضولی و غیبت...
  26. فرزندانش ازش دور بودند. گفتم: مادر خیلی خوبه که خودت مراقب خودتی گفت: این بهترین کمکیه که به بچه‌هام میتونم بکنم. مراقبت از خودتان، بهترین و آرامش‌بخش‌ترین هدیه به عزیزانتان است.
  1. نمایش فعالیت های بیشتر
×
×
  • اضافه کردن...