تمامی فعالیت ها
این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود
- ساعت گذشته
-
تو زیباترین حزن من بودی.عزیزترین زخمم بودی. و این که با افعال گذشته از تو یاد میکنم، غمانگیزترین شکل انقراض است که برگزیدهام... -حمید سلیمی
-
مرا به باغ گونه هایت دعوت می کند وسوسه ای سرخ... -معصومه امیریان نور
-
دوست دارمش مثل دانه ای که نور را مثل مزرعی که باد را مثل زورقی که موج را یا پرنده ای که اوج را دوست دارمش... -فروغ فرخزاد
-
ای موی پریشان تو دریای خروشان بگذار مرا غرق کند این شب مواج... -فاضل نظری
-
جایِ قلبم را نمی دانستم، تا اینکه عاشقت شدم! -صادق هدایت
-
جایِ قلبم را نمی دانستم، تا اینکه عاشقت شدم! -صادق هدایت
-
جایِ قلبم را نمی دانستم، تا اینکه عاشقت شدم! -صادق هدایت
-
بادی که وزید همه چیز را برد جز یادِ تو را که گردگیری کرد... -قدسی قاضیدنور
-
ای كاش میتوانستم بگويم كه با من چه میكنی. تو جانی در جانم میآفرينی. تو تنها سببی هستی كه به خاطر آن روزهای بيشتر، شبهای بيشتر و سهم بيشتری از زندگی میخواهم. تو به من اطمينان میدهی كه فردايی وجود دارد... -جبران خليل جبران
-
اَنتِ بِداخِلي اکْثَر منّي! +تو در مَن، از مَن فراوان تَری...
-
روییدی در قلب من، بسان گل کوچکی که کنار دیوار میروید، همین قدر ناخواسته عاشقت شدم… -غادة السمان
-
«صوتك مثل هدوء الشوارع بعد ليلة مطرها غزير…» +صدای تو چون آرامش خیابانها پس از یک شبِ بارانی شدید است...
-
«انت رسالة اعتذار الحیاة لي » +تو نامهی عذرخواهیِ دنیا از منی...
-
زنها را باید آهسته در آغوش کشید... آنها در زندگی آنقدر برای رسیدن به عشق انتظار کشیدهاند که تمام تنهایی تنشان، ترک برداشته است. -نزار قبانی
-
تو در آن سوی این کره خاکی هستی. روزهای تو شب پاریس است. تو به زمانی دیکر تعلق داری ولی بسیار به من نزدیکی... -نامه های عاشقانه یک پیامبر، جبران خلیل جبران
-
سلامٌ على البعيدين وهم الأقرب... +سلام بر کسانی که دورند ولی به ما نزدیکترینند...
-
«و چنین از دنیایی که یا قلبم باید بشکند و یا باید بدل به سرب شود، کوچ میکنم.» -یادداشت خودکشی نیکلاس کامفورت| 13 آوریل 1794
-
پیامهای عاشقانه با خودش نداشت. او خودش یک پیام عاشقانه بود. -السّاندرو باریکّو
-
عزیزِ من! زندگی بدون روزهای بد نمیشود؛ بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم. اما روزهای بد، همچون برگ های پاییزی، باور کن که شتابان فرو میریزن و در زیر پاهای تو اگر بخواهی، استخوان میشکنند و درخت استوار و مقاوم برجای میماند. عزیزِ من! برگهای پاییزی بی شک در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت و مفهوم بخشیدن به تداوم درخت، سهمی از یاد نرفتنی دارند... -نادر ابراهیمی، چهل نامه کوتاه به همسرم
-
دوستت میدارم دوستت میدارم یک لحظه از مقابل چشمم دور نمیشوی، نفسم از یادت میگیرد و خونم در قلبم طغیان میکند. -نامه فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان
-
دلم پیش توست و امروز بیشتر از همیشه حاضرم بهترین داشتههایم را بدهم تا بتوانم تو را با تمام غمم ببوسم. -نامه آلبر کامو به ماریا کاسارس، ۱۵ ژانویه ۱۹۴۶
-
«و چنین از دنیایی که یا قلبم باید بشکند و یا باید بدل به سرب شود، کوچ میکنم.» -یادداشت خودکشی نیکلاس کامفورت| 13 آوریل 1794
-
در غیاب تو درِ دنیا را به روی خود بستهام. یعنی من عملا نبستهام، خودش بسته شده است. دنیایی که تو در آن نیستی، میخواهم اصلا نباشد... مرا بگو که اینقدر خرم و نمیفهمم که نوشتن این مطالب خیال تو را ناراحت میکند. اصلا مردهشور مرا ببرد که به قد و قواره زندگی تو تراشیده نشدهام. -نامه جلال آل احمد به سیمین دانشور، دی ماه ۱۳۳۱
-
چقدر میتوانم بیدار شوم و ببینم که پهلویم نیستی و زندگیام یخ کرده و منجمد است... چقدر؟ تا کی؟ تا کجا؟ -نامه فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان
-
به هرحال این اوضاعی است که می بینید و تفسیر لازم ندارد.ما هم می سوزيم و می سازيم. قسمتمان اين بوده يا نبوده ديگر اهميت ندارد. سگ بريند روی قسمت و همه چيز. -نامه صادق هدایت به حسن شهید نورایی